eitaa logo
به‌سمت آرامش 🌱✨
4.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
3 فایل
🌱🌻 بِسم‌الله‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ✨ مدیریت: @Saheerr 📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✍نعلبندی در اصفهان زندگی می‌‌کرد. بیست و پنج مرتبه در آن زمان رفت به ؛ سفر بیست و پنجم در راه با شخصی از یزد رفیق راه شد. رفیق بین راه مریض شد؛ نعلبند متحیر ماند چه کند؟! بگذارمش؟ چگونه جواب را بدهم؟ ببرمش؟ چگونه با این حال برسانمش. وصیت کرد مرکب من و همه‌ی اموالی که با من است مال تو، جنازه‌ی مرا به کربلا برسان. مرد یزدی جان داد، نعلبند او را به مرکب بست، افتاد بر زمین، دوباره به مرکب بست، افتاد به زمین، مرتبه سوم افتاد به زمین، اشک جاری شد. رو به قبر سیدالشهدا کرد، گفت: با زائرت چه کنم؟ اگر جنازه را بگذارم جواب تو را چه بدهم؟ اگر بخواهم بیاورم قدرت ندارم. در این گیر و دار یک مرتبه دید چهار نفر پیدا شدند سواره؛ یکی از اینها از مرکب پیاده شد، نیزه را به گودال خشک زد، یک مرتبه آب زلال جوشید، خود اینها جنازه‌ی این یزدی را غسل دادند، کفن کردند، بعد بزرگ آن چهار نفر، جلو ایستاد، بر جنازه نماز خواند، بعد هم که نماز تمام شد، رو کرد به این نعلبند فرمود: جنازه را ببر، در کربلا دفن کن. جنازه را اینبار بست، تا چشم باز کرد، دید رسیده به کربلا، بعد از بیست روز قافله رسید. بعد این قضیه را برای مردم نقل کرد؛ مردم به او خرده گرفتند که این حر‌ف‌ها را چرا می‌‌زنی؟ لب فرو بست. شبی با اهل و عیالش در خانه نشسته بود، صدای در بلند شد؛ آمد در را باز کرد، دید مردی ایستاده، گفت: تو را می‌خواهد. همراه او رفت؛ دید قبله‌ی عالم امکان در عرشه منبری است، جمعی که پای منبر نشستند قابل احصاء نیست. صدا زد از بالای منبر: جعفر، بیا! وقتی رفت، فرمود: چرا لب بستی؟ به مردم بگو و منتشر کن تا بدانند به زائر قبر جدّمان، علیهماالسلام، چه نظری داریم. ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
♥️ باز هم زائرتان نیستم از دور سلام رفاعه_نخاس می گوید : خدمت امام_صادق عليه السلام رسیدم . به من فرمود : اى رفاعه ! آيا امسال ، به جا نیاورده ای ؟ گفتم : فدايت شوم ! مالی نداشتم كه با آن حج بروم . امّا روز_عرفه را در كنار قبر عليه السلام بودم و آن را زیارت کردم . امام عليه السلام فرمود : اى رفاعه _ ثوابی _ كمتر از آنچه در مِنا به دست آوردند ، نداشته اى . اگر نگران نبودم که مردم ، حج را رها بکنند ، حديثى را برايت بازگو مى كردم كه هيچ گاه ، زيارت قبر حسين عليه السلام را رها نکنی . سپس حضرت به زمين ، خيره شد و مدّتى طولانى سكوت كرد و آن گاه فرمود : پدرم به من خبر داد و فرمود : هر كس با شناخت و معرفت حقّ حسين عليه السلام و بدون تكبر ، به سوى قبر حسين عليه السلام بيرون رود ، يك هزار فرشته از سمت راست ، و يك هزار فرشته از سمت چپ ، او را همراهى مى كنند و يك هزار حج و يك هزار عمره همراه با پيامبر خدا صلی الله علیه و آله يا وصىّ پيامبر ، برايش نوشته مى شود . 📚منبع : مصباح المتهجد ، ص ۷۱۶ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah
چه کسی سر مقدس امام حسین(ع)رابرید شمر یا سنان؟ 📚خیلی‌ها معتقدند که سنان سر را بریده‌است، ولی عدهٔ دیگری می‌گویند که توسط شمر بن ذی الجوشن بریده شد و حتی در بعضی منابع چنین گفته شده است که وی پس از بریده شدن سر حسین ؟ خنجر بر داخل گلو و دهان وی وارد کرده است. سنان بن انس نخعی در کوفه به دنیا آمد . تواریخ، سنان را جنگجو و شاعری سبک سر و مجنون دانسته‌اند از اقدامات سنان در کربلا ، کشتن حسین بن علی در روز و شرکت در حمله شمر و یارانش به خیمه گاه بن علی هر چند در میان مردم مشهور است که حسین بن علی به دست شمر بن ذی الجوشن کشته شده، ولی میان نگاران و مقتل نویسان، سنان بن انس نخعی، شهرت بیشتری در کشتن و بریدن سر مبارک دارد در تاریخ طبری آمده : پس از آن که شمر دستور داد به حسین حمله کنند، هر کسی از هر سو و با هر وسیله ممکن بر امام یورش برد و به اندازه ای بر وی ضربت وارد کردند که ایشان در حال افتادن بود. در این حال، سنان بن انس بن عمرو نخعی با نیزه به سوی امام حمله برد و آن را بر بدن امام فروکرد و به خولی دستور داد تا سر مبارکش را از جدا کند. خولی خواست امام را بکشد، ولی بر خود لرزید و عقب برگشت. سنان سپس خود فرود آمد و سر از تن حضرت جدا کرد و به خولی بن یزید اصبحی داد. گفته‌اند: سنان بر سپاهیانی که به حسین نزدیک می‌شدند، حمله می‌برد و بیم داشت سر را از او بگیرند. پس سر را گرفت و به خولی سپرد. 📚سید بن طاووس می‌نویسد: وقتی سنان می‌خواست سر مبارک حضرت را از تن جدا کند، می‌گفت: به خدا سوگند! سرت را از بدن جدا می‌کنم، در حالی که می‌دانم تو رسول خدایی و بهترین از نظر نسب و هستی حتی آمده که سنان در میان قبیله خود هم مورد لعن و نفرین قرار میگرفت . ‌ ‌ داســتـــان هــاے کـــوتـــاه ⇩⇩⇩ iD ➠ @Dastanhaykotah iD ➠ @Dastanhaykotah