eitaa logo
بسوی خدا
2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
50 فایل
دراین کانال میتوانید ازبیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول انقلاب اسلامی,حضرت امام"ره" مقام معظم رهبری ؛استاد شهیدمطهری،شهید بهشتی علامه جوادی آملی،آیت الله مصباح یزدی آیت الله بهجت و دیگر علما بهره مند شدید ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
من ۱۷ ساله بودم که توفیق زیارت خانه خدا نصیبم شد و از طرف دبیرستان‌مون تو اردیبهشت سال۸۷ راهی حریم امن الهی شدم... حدود یکسال بعد دیپلم گرفتم و چند ماه بعد همکلاسیم باهام تماس گرفت و اجازه گرفت که برای برادرش بیان خواستگاری. بعد از چند جلسه آذرماه ۸۸ عقد کردیم و وقتی من به خانواده خودم و همسرم اعلام کردم که دوست ندارم عروسی بگیرم، خیلی ناراحت شدن، مخصوصاً مادربزرگ خودم و من با اینکه دوست نداشتم بعد از زیارت کعبه و حرم پیامبر رحمت گناهی مرتکب بشم؛ برای دل مادربزرگم قبول کردم یه مراسم ساده بگیریم(اون زمان خیلی مراسمات بدون گناه مرسوم نبود و منم اطلاعی از اینجور مراسمات نداشتم، وگرنه الآن بدون گناه ام میشه عروسی گرفت☺️) ولی چند روز بعد از عقدمون مادربزرگم تو یه سانحه رانندگی فوت کردن😔 دیگه بعد از اون هیچ جوره دلم به عروسی راضی نمیشد... همسرم وقتی دیده بود که امکان داره عروسی‌مون به چند ماه و حتی یکسال بعد موکول بشه؛ پیشنهاد داد به جای مراسم عروسی بریم سوریه و منم با جون و دل قبول کردم. ۱۵ اسفند ۸۸ راهی سوریه شدیم و سال تحویل ۸۹ و تو حرم بی‌بی زینب سلام‌الله علیها بودیم. بهترین عیدی بود که از خدا گرفتم. بعد از چند روز برگشتیم و زندگی مشترک‌مون و بدون تالار و آتلیه و لباس عروس و... شروع کردیم. هنوز هم خیلی‌ها ازم می‌پرسن که لباس عروس نپوشیدی تو دلت نمونده؟ و خیلی اصرار دارن بهم ثابت کنن من پشیمونم ولی اصلاً یک لحظه احساس پشیمونی نکردم. ۶ ماه بعد متوجه شدم آقا سیدمحمد رو باردارم و انگار دنیا رو بهمون داده بودن😍 اولین ثمره زندگیمون سال ۹۰ به دنیا اومد و دو سال بعد فهمیدم که دخترم رو باردار هستم و فاطمه ‌سادات سال۹۳ به دنیا اومد و شدیم خانواده ۴ نفره. فاطمه‌سادات برخلاف پسرم طبیعی به دنیا نیومد و چون بریچ بود سزارین شدم و بعدش خیلی‌ها حتی مادرم به خاطر ضعف بدنم و شرایط اقتصادی بهم می‌گفتن که دیگه بسه هم دختر داری و هم پسر دیگه نباید باردار بشی. همسرمم مخالف شدید بارداری مجددم بود و می‌گفت نمی‌خوام از اینی که هستی ضعیف‌تر بشی. اما خودم فقط از سزارین دوباره ترس داشتم چون واقعاً اذیت شدم. دخترم ۴ساله بود که متوجه شدم بعد از گذشت ۳ سال از سزارین امکان زایمان طبیعی وجود داره و مصمم شدم که باز هم بچه بیارم. اما ضعف عمومی من هنوز پابرجا بود و با تمام اصرارها همسرم راضی نشد. چند سال دیگه هم گذشت و تصمیم‌ گرفتم خودم رو تقویت کنم و بالاخره سومین بارداری‌م رو تجربه کردم و آقاسیدحسن هم یک ماه پیش طبیعی به دنیا اومد.😍 کمی هزینه بیمارستان زیاد شد و در توانمون نبود ولی همسرم اصرار داشت که حتماً طبیعی بشه و دیگه تبعات سزارین رو نداشته باشه. بیمارستان‌های دولتی زایمان طبیعی بعد از سزارین رو قبول نمی‌کنن و مجبور شدیم بریم بیمارستان خصوصی😔 کاش دولت و مسئولین کمی به فکر سلامت جامعه هم بودن و انقدر مردم رو اذیت نمی‌کردن. خیلی‌ها هستن که به خاطر نداشتن پول مجبورن برن بیمارستان دولتی و دوباره و چندباره سزارین و خطراتش رو به جون بخرن😕 شیرینی و برکت این بچه انقدر زیاد بود که من اوایل بارداری ترس داشتم که به مادرم بگم ولی وابستگی اطرافیان به این بچه از دو تا بچه دیگه خیلی بیشتره و نگرانی من هم تموم شد. همسر من کارمند قراردادی هست و خودمم در کنار درس خیاطی می‌کنم و تو خونه پدری همسرم هستیم و خودمون هنوز صاحبخونه نشدیم ولی به امید خدا بالاخره ما هم صاحبخونه میشیم☺️ خواستم بگم زندگی سختی داره و برای همه هم هست ولی هر بچه‌ای با اومدنش، برکت با خودش میاره و خداروشکر تا حالا محتاج کسی نشدیم و از این به بعد هم نمیشیم ان شاء الله. بچه‌دار نشدن به خاطر ترس از مشکلات اقتصادی اشتباه بزرگیه. خودتون و از نعمت داشتن فرشته‌های زمینی محروم نکنید🌸🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
۲۸ بهمن ۱۳۹۹