تنها ارثیه حضرت زهرا(س)🥀
روی مسئله چادر و حجاب خیلی حساس بود. تاکید داشت که ایراد چادر مگر چیست که این زنها سرشان نمیکنند؟!
تکیه کلامی داشت که میگفت یک چادر از حضرت زهرا (س) به خانمها ارث رسیده است. بعضی زنها لیاقت داشتن این تنها ارثیه از دختر پیامبر (ص) را هم ندارند تا آن را حفظ کنند. 🔒
دوست داشت که خانمها با حجاب و چادری باشند.🦋👑
شهید محمدرضا دهقان💔
#شهیدانه
🔺🔸🔹
⇝ پرسمان اعتقادی
https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
🔺فقط #بالینک به اشتراک بذارید👌
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
•|🦋🌱|•.
وسطِعملیاتزیرِآتشفرقۍبراشنداشت
اذانڪھمیشدمیگفت:↓
منمیرمموقعیتِالله...♥️:)
#شهیدحسینخرازی🌻
#شهیدانه🕊
همیشه به مادرش میگفت:
دعا کن مؤثر باشم...
شهید شدن و نشدن زیاد مهم نیست...
#شهیدمصطفیصدرزاده
#شهیدانہ
|عَمار|:
دخترش زار زار گریه میکرد . . .
ازش پرسیدن : چی میخوای ؟ !
گفت : میخوام صورت پدرمو بوس کنم !
جیغ و دادِش دل همه را کباب کرده بود 💔
یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت : خب بگذارید صورت پدرش را ببیند ، دخترش است ! چه میشود مگر ! ! ؟
سرباز اشکش جاری شد .
گفت : آخ که من برایش بمیرم ، پدرش سر ندارد 🙂 !
_شهیدجواداللهکرمی:)
#شهیدانه
فڪرڪنبرےگلزارشہدا،
میونقبرهاقدمبزنے،
نوشٺہهاشونوبخونے،
اشڪبریزے،
ٺااینجاهمہچیزعادیہ!
امافڪرڪنبرسےبہیہمزار،یہشہید..
روےسنگقبرروبخونے..
شہیدهمسنٺباشہ..!
اونموقعسٺڪہ،
نفسٺحبسمیشہ،
قلبٺٺندمےزنه،
اشڪاٺروونمیشہ..:)💔
#شهیدانه🌸🌿
~شهادٺ رآ نہ در جنگ،
در مبآرزه مےدهنـــــد!
مآ هنۅز شهادتے بےدرد مےطلبیم...
غآفݪ ڪہ شهادٺ رآ،
جز بہ اهݪ درد نمےدهنــــد . . .🥀!
#شهیدانہ #لبیک_یا_خامنه_ای
رفیق شهید:
یه شب من بیمار شدم🤒و شهید بابک نوری هم منو رسوند درمانگاه بعد از درمانگاه.
باهم دیگه رفتیم یه آبمیوه فروشی و باهم یه چیزی خوردیم در همون حال که داشتیم باهم صحبت میکردیم برگشت به من گفت داداش من برم سوریه دیگه برنمیگردم این به من الهام شده...🥀
من اولش جدی نگرفتم و گفتم انشاالله صحیح و سالم برمیگرده😄
ولی به فیض بزرگ شهادت نائل شد!🕊
هنوز که هنوزه دارم میسوزم...💔
#داداشبابک
#شهیدانه
🍃دعاهایش درست و کامل اجابت می شد. همانطور که دلش می خواست. از خدا خواسته بود که صاحب فرزند دوقلو شود. وقتی خدا بچه ها را بهمان هدیه داد روز و شب شکر می کرد. دوست داشت نسلش محب اهل بیت باشند. می گفت: این دخترها برایم از صدها پسر باارزش ترند.
🍃قبل از به دنیا آمدن بچه ها کمی دستمان خالی شد چون مجبور شدیم پس اندازمان را به یک نیازمند قرض دهیم. اهل قرض گرفتن هم نبود. از خدا خواسته بود اگر بچه ها پر روزی هستند، نشانه ای برایش بفرستد. همان روزها حق التدریس دوره ای که در یک حوزه مشغول بود و اصلا فراموش هم کرده بود، به حسابش واریز شد. آن هم یک مبلغ قابل توجه.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
#روایت_بانو_پاشاپور_همسر_شهید
#شهیدانه 🕊🕊
┏━━ °•🖌•°━━┓
@besooyekhodaa
┗━━ °•🖌•°━━┛