ب سوی نور
. هوای بی کسی ام بود آشنای تو گشتم خیال عمر ابد داشتم فدای تو گشتم
.
آنان که به گیسو دل عشاق ربودند
از دست تو در پای فتادند چو گیسوی
#سعدی
ب سوی نور
اینکه دلتنگ توام
اقرار میخواهد مگر؟
اینکه ازمن دلخوری
انکار میخواهد مگر؟
#مهدی_مظاهری
ب سوی نور
هرکه را صبح شهادت نیست
شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران
چه فرقی میکند؟
#مهدی_شفیعی
ب سوی نور
. یک نفر یک خبر از یار ندارد بدهد؟ دلِ ما خیلی از این بیخبری سوخته است
ماییم و
خیالِ یار و
این گوشه ی دل