۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
ب سوی نور
الهی
دلم را آرام کن ، چرا بگویم از درد ها و بی قراری ها،از بدحالی ها و پریشانی های قلبم،توکه میبینی ،تو که حواست به همه است اصلا تو که از رگ گردن هم به من نزدیک تری خدای من ، از تو نه جاه ومقام دنیایی را و نه عزیزشدن نزد بندگانت را نمی خواهم
تمام هستی را هم بدهی نمی خواهم به خودت سوگند که نمیخواهم .محبوب من ، این بنده ی مضطر و پریشان از تو فقط خودت را می خواهد .تویی که آرام و قرار دل منی و تویی مرهم و پناه دلتنگی هایم .میدانم بی وفایم ،میدانم فراموش کارم ،میدانم ناسپاسم ، اصلا من بدترینم،این ها همه را میدانم اما اخر عزیز جانم ، من که جز تو کسی را ندارم، همه را دارم و تو را ندارم ،بی تو همه هیچ اند ،یک هیچ بزرگ .
خدایا خودت را از ما دریغ مکن، تو بی قراری را افریدی برای بازگشت بندگانت به خودت
الهی تو تمام آنچه می خواهمی و من فقط یک تکه خاکی که عطش نبودنت،
امانش را بریده...
🌿
۱۹ خرداد ۱۳۹۷