eitaa logo
به سوی ظهور
292 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷حاج مــرشد چلویی: هر وقت از کسی به تو بدی رسید سعی ڪن به نــیاوری. خجالت‌زده کردن اشخاص صـفٺِ خــوبی نیست و گفت: حضــــرٺ یوسف پس از اینکه از چاه نجاٺ یافت و عزیز مصر شد، برادرانش به او رسیدند؛ تا آخر عمــر جلوی برادرانش جمله ای که در آن باشـــد بر زبان نـــیاورد. 🆔 @besooyezohur
#سیره_بزرگان 💢 علامه جعفری در برخورد با همسر، جایگاه علمی و اجتماعی خویش را فراموش می‌کرد و هیچ‌گاه سختی و مشکلات مربوط به کارهای خویش را با خود به خانه نمی‌آورد. اگر هم خسته بود، به سخنان همسرش خوب گوش می‌داد و اظهارات معقول و منطقی را می‌پذیرفت و از کوشش‌های همسرش مدام در مناسبت‌های مقتضی قدردانی می‌کرد. فرزند آن فیلسوف فقید، به خاطره‌ای از دوران کودکی خود اشاره و می‌کند؛ می‌گوید: به یاد دارم روزی در منزل، سوء تفاهم جزئی بین استاد و مادرم پیش آمد و عباراتی بین آنان رد و بدل شد. پس از گذشت مدّت زمانی، وقتی استاد عازم رفتن به بیرون منزل بود، با نهایت فروتنی جلو آمد و دست مادرم را بوسید و عذرخواهی کرد. 🆔 @besooyezohur
✳ این مورچه‌ها گناه دارند! 📌 این خاطره را از پدرشان تعریف کردند: 🔹سال‌ها پیش، از نهاوند به سوی تهران می‌آمدیم. در وسط راه اتراق کردیم. موقع ظهر بود. مادرم سفره‌ی غذا را که باز کرد متوجه شد تعدادی مورچه در آن است. جریان را به پدرم گفت و پدرم فکری کرد و گفت: باید برگردیم! مادرم پرسید: چرا؟ پدرم گفت: ما که از نهاوند آمدیم. مورچه‌ها مال آن‌جا هستند، خانه‌شان آن‌جاست و ما آن‌ها را از خانه و کاشانه‌شان دور کردیم و گناه دارند. هر چه مادرم اصرار کرد که عیب ندارد، پدرم قبول نکرد و آخر، سفره را با همان وضع جمع کردیم و به منزل برگشتیم و پدرم مورچه‌ها را در محل خودشان رها و آزاد ساخت و گفت: ظلم به هر موجودی ناپسند است؛ هر چند مورچه باشد. 📚 برگرفته از کتاب 👤 زندگینامه‌ی عارف واصل مرحوم مرشد چلویی 🌀🔅🌀🔅🌀🔅🌀🔅🌀🔅🌀🔅 🆔 @besooyezohur
🔅 درباره آیت‌الله شهید سید محمدرضا سعیدی (شهادت 1349 در زندان طاغوت) گفته‌اند که آن بزرگوار بر امربه‌معروف بسیار اصرار داشتند 👈و به برکت این کارشان در محله ایشان در تهران زن بدحجاب نبود و خیلی از منکرات دیگر هم دیده نمی‌شد. 👌ایشان چند راه‌کار ویژه هم داشت؛ 1⃣یکی این‌که در امربه‌معروف و نهی‌از منکر فرقی بین کوچک و بزرگ نمی‌گذاشت. بیانشان همیشه مهربانانه‌ بود. 2⃣یک کارشان هم این بود که دوستان و بستگان را دعوت می‌کرد و از ایشان می‌پرسید که در هفته گذشته برای احیای این فریضه دینی چه کرده‌اند؟ 👈وقتی همه، کارهایشان را می‌گفتند، ایشان می‌گفت: آفرین! کار تو خوب بوده، کار شما این نقص را داشته، بهتر بود شما این کار را می‌کردی یا... ✅شایسته است با مدد از روح شهدا و علما ما نیز افزون بر اهتمام عملی به این فریضه دینی، برای ارتقای عملکردمان، چنین جلساتی را در مساجد و هیئات برگزار کنیم. 🔆⚜️🔅⚜️🔅⚜️🔅⚜️🔆 🆔 @besooyezohur
🌹9 شهریور سالگرد ربوده شدن 🔸شب‌های نیمه‌شعبان، اول مغرب به خانه می‌آمد. بچه‌ها همه منتظر بودند. وقتی می‌آمد، خودش فضای خانه را تغییر می‌داد. چراغانی می‌کرد و سبزه می‌گذاشت. تا چند روز این فضا را تغییر نمی‌داد تا خوب در ذهن بچه‌ها جا بیفتد. برای بچه‌ها توضیح می داد که امام زمان(عج) چه کسی است و از ما چه انتظاراتی دارد و چه کارهایی باید بکنیم. 🆔 @besooyezohur
🔻به روایت آقای سادات‌ اعلایی،‌ معلم دبستان علوی تهران:🔻 ✳️ در مدرسه‌ای که آقای میثم خامنه ای فرزند آقا خامنه ای (دام عزه)درس می‌خواندند، معلم از دانش‌آموزان می‌خواهد که مقوایی برای درس ریاضی تهیه کنند و این رسمی که در تصویر می‌بینید را روی آن ترسیم کنند و به مدرسه بیاورند. ایّام جنگ بود و کمبود اقلام؛ مقوا هم به راحتی پیدا نمی‌شد لذا آقای خامنه‌ای، رئیس‌‌ جمهور وقت یک که آن زمان به جای کیسه نایلونی برای خرید میوه و اقلام استفاده می‌شد را باز می‌کنند و برای انجام رسم به فرزندشان می‌دهند و این جمله را خطاب به معلم روی آن مقوا می‌نویسند: ✍️ «آقای آموزگار محترم! مقوا نداشتیم، من به میثم و دیگر بچه‌ها گفته‌‌ام از این کاغذها که باید دور ریخته می‌شد استفاده کنند. لطفا مؤاخذه نکنید بلکه تشویق هم بفرمائید. سید علی خامنه‌ای» 🔶🍂🔶🍂🔶🍂🔶🍂🔶🍂🔶 🆔 @besooyezohur
✅ عشق به همسر ✍همسرش [همسر علامه طباطبایی] که بیمار شد، 27 روز تمام کار و زندگی اش را رها کرد و به طور شبانه روزی به او می رسید. بعد از مرگ او به عشقش وفادار بود و تا چهارسال، هر روز می رفت کنار مزارش. بعد از آن چهارسال هم که فرصت کمتری داشت، به طور مرتب دو روز در هفته (روزهای دوشنبه و پنج شنبه) سر مزار همسرش می رفت و امکان نداشت این برنامه را ترک کند. به شاگردش هم پولی داده بود تا به کسی بدهد و تا یک سال هر هفته در شبهای جمعه در حرم (سلام الله علیها) به نیابت از همسر مرحومش زیارت نامه بخواند. می گفت: " بنده خدا باید حق شناس باشد. اگر آدم نتواند حق مردم را ادا کند، حق خدا را هم نمی تواند ادا کند." 📚برشی از کتاب "مشق مهر" 🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊 🆔 @besooyezohur
✍ خاطره‌ٔ محبت به همسر از زبان فرزند استاد به مناسبت درگذشت ایشان 🔹روزی با پدر می‌خواستیم برویم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند. 🔸گفتم: عبایتان کجاست؟ 🔹گفتند:  مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیده‌ام. 🔸به ایشان گفتم:  بدون عبا رفتن آبروریزی است. 🔹ایشان گفتند: اگر آبروی من در گروی این عباست و این عبا هم به بهای از خواب پریدن مادرتان است، نه آن عبا را می‌خواهم نه آن آبرو را. 🔳▫️🔳▫️🔳▫️🔳▫️🔳 🆔 @besooyezohur
📍به آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) گفتم : 🔸یکی از دوستان بچه دار نمیشود، فرمود: 🔹بگو برود پیش امام رضا (سلام الله علیه) در قسمت پایین پا هزار و یک صلوات به امام هدیه کند، بعد یکبار بگوید: 🙏یا ابالحسن الرضا. چیزی نگذشت که بچه اش بدنیا آمد. 📍شب های جمعه مقید بودند زیارت جامعه بخوانند. 📝سفارش می کردند هر زیارتی که میروید به نیابت از ائمه معصومین بروید؛ صبح به نیابت از پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) به حرم مشرف میشدند، بعد از ظهر به زیارت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه)... 📍 میفرمود: اگر خواستی صدقه بدهی زرنگ باش؛ صدقه را از طرف امام رضا (سلام الله علیه) برای سلامتی آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بده، برای دو معصوم است؛ ⭕️امکان ندارد خدا این صدقه را رد کند، تو هم حق واسطه گری ات را میگیری. 💠💠💠✨💠💠💠✨💠💠💠 🆔 @besooyezohur
💢 مرحوم کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیّع بود. اصحاب خاصّش فهمیدند که این مرد بزرگ الهى، گاهى که به داخل خانه می‌رود، همسرش حسابى او را کتک می‌زند. 🔶 یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند گفتند: آقا آیا همسر شما گاهى شما را می‌زند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، گاهى که عصبانى می‌شود، حسابى مرا می‌زند. من هم زورم به او نمی‌رسد. گفتند: او را طلاق بدهید. گفت: نمی‌دهم.گفتند: اجازه بدهید ما زنهایمان را بفرستیم، ادبش کنند. 🔷 گفت: این کار را هم اجازه نمی‌دهم. گفتند: چرا؟ فرمود: این زن در این خانه براى من از اعظم نعمتهاى خداست، چون وقتى بیرون می‌آیم و در صحن امیرالمومنین علیه‌السلام می‌ایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز می‌خوانند، مردم در برابر من تعظیم می‌کنند، گاهى در برابر این مقاماتى که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمی‌دارد، (کمی مغرور می‌شوم) همان وقت می‌آیم در خانه، کتک می‌خورم، هوایم بیرون می‌رود. این چوب الهى است، این باید باشد. 📚 کتاب‌نفس؛ انصاریان، ص ۳۲۸ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🆔 @besooyezohur
🔶 بچه ها توی خانه بازی گوشی و شیطنت می کردند. گاهی درمانده می شدیم. از آقای بهجت پرسیدم: با بچه ای که از دیوار راست می رود بالا و حرف گوش نمی کند، چه باید کرد؟ گفتند: همان طوری که توقع دارید خدا با شما رفتار کند، با این بچه ها هم همان طور رفتار کنید. این طور اگر نگاه کنید، دیگر زدن بچه ها یا بداخلاق با آنها به خاطر اشتباه، بی معنی می شود. بچه هم احساس نمی کند که بابایش درکش نمی کند. 🔹براساس خاطره ی حجت الاسلام والمسلمین آقاتهرانی 📚 به شیوه ی باران 💠✨🍃💠✨🍃✨🍃💠✨🍃💠 🆔 @besooyezohur
💢 علامه جعفری در برخورد با همسر، جایگاه علمی و اجتماعی خویش را فراموش می‌کرد و هیچ‌گاه سختی و مشکلات مربوط به کارهای خویش را با خود به خانه نمی‌آورد. اگر هم خسته بود، به سخنان همسرش خوب گوش می‌داد و اظهارات معقول و منطقی را می‌پذیرفت و از کوشش‌های همسرش مدام در مناسبت‌های مقتضی قدردانی می‌کرد. فرزند آن فیلسوف فقید، به خاطره‌ای از دوران کودکی خود اشاره و می‌کند؛ می‌گوید: به یاد دارم روزی در منزل، سوء تفاهم جزئی بین استاد و مادرم پیش آمد و عباراتی بین آنان رد و بدل شد. پس از گذشت مدّت زمانی، وقتی استاد عازم رفتن به بیرون منزل بود، با نهایت فروتنی جلو آمد و دست مادرم را بوسید و عذرخواهی کرد. 🆔 @besooyezohur