eitaa logo
🌏عجایب 🌏
561 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
0 فایل
سلام دوستان خوش آمدید
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت کرده‌اند که مردى در بازار دمشق، گنجشکى رنگین و لطیف، به یک درهم خرید تا به خانه آورد و فرزندانش با آن بازى کنند. در بین راه، گنجشک به سخن آمد و مرد را گفت: «در من فایده‌اى براى تو نیست. اگر مرا آزاد کنى، تو را سه نصیحت مى‌گویم که هر یک، همچون گنجى است. دو نصیحت را وقتى در دست تو اسیرم مى‌گویم و پند سوم را، وقتى آزادم کردى و بر شاخ درختى نشستم، مى‌گویم. مرد با خود اندیشید که سه نصیحت از پرنده‌اى که همه جا را دیده و همه را از بالا نگریسته است، به یک درهم مى‌ارزد. پذیرفت و به گنجشک گفت: «پندهایت را بگو.» گنجشک گفت: «نصیحت اول آن است که اگر نعمتى را از کف دادى، غصه مخور و غمگین مباش زیرا اگر آن نعمت، حقیقتاً و دائماً از آن تو بود، هیچ گاه زایل نمى‌شد. دیگر آن که اگر کسى با تو سخن محال و ناممکن گفت به آن سخن هیچ توجه نکن و از آن درگذر.» مرد، چون این دو نصیحت را شنید، گنجشک را آزاد کرد. پرنده کوچک پر کشید و بر درختى نشست . چون خود را آزاد و رها دید، خنده‌اى کرد. مرد گفت: «نصیحت سوم را بگو!» گنجشک گفت: «نصیحت چیست!؟ اى مرد نادان، زیان کردى. در شکم من دو گوهر هست که هر یک بیست مثقال وزن دارد. تو را فریفتم تا از دستت رها شوم. اگر مى‌دانستى که چه گوهرهایى نزد من است به هیچ قیمت مرا رها نمى‌کردى.» مرد، از خشم و حسرت، نمى‌دانست که چه کند. دست بر دست مى‌مالید و گنجشک را ناسزا مى‌گفت. ناگهان رو به گنجشک کرد و گفت: «حال که مرا از چنان گوهرهایى محروم کردى، دست کم آخرین پندت را بگو.» گنجشک گفت: «مرد ابله! با تو گفتم که اگر نعمتى را از کف دادى، غم مخور اما اینک تو غمگینى که چرا مرا از دست داده اى. نیز گفتم که سخن محال و ناممکن را نپذیر اما تو هم اینک پذیرفتى که در شکم من گوهرهایى است که چهل مثقال وزن دارد. آخر من خود چند مثقالم که چهل مثقال گوهر با خود حمل کنم!؟ پس تو لایق آن دو نصیحت نبودى و پند سوم را نیز با تو نمى‌گویم که قدر آن نخواهى دانست. این را گفت و در هوا ناپدید شد.» ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
هدایت شده از 🌍لبیک یا مهدی عج🌏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 مردی نزد بایزید بسطامی رفت و گفت که سی سال روزه گرفته و مشغول عبادت بوده اما هیچ نشانی از نزدیکی به خداوند در خود نمی بیند. 🌺 بایزید در پاسخ گفت: اگر صد سال دیگر هم به این کار ادامه دهی اتفاقی برای تو رخ نخواهد چون کارت خالصانه نبود و مردی محاسبه گری هستی، در غیر اینصورت چگونه می توانستی لحظات عشق و عبادت را بشمری؟! 🌺 وقتی معامله در کار باشد عشق و عبادت ارزشی ندارد. وتو را به جایی نمی رساند . 🌺 بی دلیل ومحاسبه عشق بورزید و بی ریا عبادت کنید تا همه چیز را به دست بیاورید. 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021
👈 بندگی خدا «ابو نصر سامانی» وزیر سلطان طغرل بود، او عادت داشت، پس از نماز صبح بر سر سجاده می نشست اَوْراد و اَذْکار و دعا می خواند تا اینکه آفتاب طلوع کند، آنگاه به خدمت سلطان می رفت. یک روز صبح که آفتاب طلوع نکرده بود، سلطان کسانی را به دنبال وزیر فرستاد و به او گفت: برای امر مهمی وزیر را بگوئید بیاید. فرستادگان آمدند و او را بحضور شاه خواندند. وزیر چون ادعیه و اَوْرادَش تمام نشده بود، بفرمان شاه التفات نکرده، و به دعا و مناجات ادامه نمود. آنان به حضور سلطان آمده و او را از عدم توجه وزیر آگاه کردند. وزیر چون اَوْرادَش تمام شد، به خدمت سلطان آمد، شاه با نهایت خشم و غضب گفت: چه شده که به گفته ما اعتنا نمی کنی، و چرا وقتی فرمان ما به تو رسید به تأخیر انداختی؟! وزیر گفت: «شاها من بنده خدا هستم و چاکر شما، تا از بندگی خدا فارغ نشوم به چاکری نتوانم پرداخت». این کلمه در سلطان چنان اثر کرد که گریان شده و وزیر را تحسین کرد و گفت: «بندگی خدا را بر چاکری ما مقدّم دار تا به برکت آن سلطنت ما پابرجا باشد.» 📗 ✍ علی میرخلف زاده ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ 🌍لبیک یامهدی (عج)🌎 🌸https://eitaa.com/joinchat/3584884837Cf464d3f021 🚩ماملت امام حسینیم🚩 ‏برای پیوستن به گروه واتساپ من، این پیوند را دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/GA7RqgXbt9B70a9xcgQGF9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁آذرماه چه عاشقانه 🍂روزهایش را ورق می زند 🍁تا برسد به زمستان 🍂مجالی نیست 🍁باید رنگ ها را مهمان 🍂برف ها کرد 🍁زمستان می آید 🍂و باز پاییز می ماند 🍁و عاشقانه هایش 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
☕ مثل چای! ⁉️خود شما وقتی یک چای تلخ مقابلتان می‌گذارند چه می‌کنید 👌 با یکی دو حبه قند آن را شیرین می‌کنید و نوشیدنش را بر خود گوارا می‌سازید. 🔸سختیهای زندگی مثل همان چای تلخ است و نعمتهای الهی درست شبیه همان حبه های قند، ️ و از آنجا که زندگی انسان بی‌رنج و مرارت نمی‌تواند باشد، ️خداوند توصیه می‌کند نعمت های مرا به یادآورید. ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─ 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
سلام صبح بخیر❤️ ‏زهی صبحی که او آید نشیند برسر بالین تو چشم از خواب بگشایی ببینی شاه شاهانی 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
🔸اگر او را بلند بخوانی صدایت را می شنود و اگر با او آهسته نجوا کنی راز و نیازت را می فهمد گلایه ها و شکوه هایت را نزد او ببر برطرف شدن غم هایت را از او طلب کن در کارهایت از او مدد بگیر و هر چه می خواهی از خزائن رحمت او بخواه چیزهایی که هیچکس جز او توان بخشیدنش را ندارد از افزایش طول عمر تا سلامتی وسعت و گشایش در روزی او کلیدهای گنجینه هایش را در دو دست تو نهاده وقتی که درخواست از خودش را به تو رخصت داده پس هرگاه اراده کردی درهای نعمتش را با دعا باز کن و نزول باران رحمتش را از او بخواه ... ‌🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
🍁درخت را 🍂از میوه اش می‌شناسند 🍁انسان را با کردارش... 🍁کردار خوب 🍂هرگز هدر نمی‌رود 🍁کسی که ادب می‌کارد 🍂دوستی درو می‌کند 🍁و آن کس که مهربانی می‌کارد 🍂عشق گردآوری می‌کند ... روزتون مملو از عشق و آرامش🍂🍁 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺گاهی چه دلگرفته می شوی ازخدا ✨گاهی از حڪمتش ناراضی ✨گاهی شاڪر وخوشحال ✨گاهی مشکوک ✨گاهی مجذوب ✨گاهی نزدیڪ و گاهی دور ✨خدا همان خداست ✨ڪاش ما اینقدر 🌺گاهی به گاهی نمی شدیم 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
خدایا سرآغازصبحمان را بایادو نام و امید تو میگشاییم پنجره های قلبمان را عاشقانه بسویت بازمیکنیم تانسیم رحمتت به آن بوزد 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸
💠 • ° •🔸 ◎﷽◎ 🔸• ° • 💠 🌸🌿 نــیـــــایــــش             صـبـــح گــ☀️ــاهـی🌸🌿 🍃خدای من چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو! چه تکان دهنده است توجه مهرآمیز تو! چه شیرین است زندگی در کنار تو و در زیر سایه لطف تو..... چه لذت بخش است ‌گرمای دست نوازشگر تو.. 🍃خدایا بحق رحمانیتت غم های ما را بزدای و عشق خودت را در دل ما جای ده، که عشق به غیر از تو درد است و درد است و درد! 🍃خدایا دلهای ما را در پناه خودت حفظ بفرما! آمین 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 🦋نشر داستان صدقه جاریه👉 🌸 داستانهای زیبا👇👇👇🌸 🌺🌸🌺🌸 @zibastory 🌸🌺🌸🌺 @zibastory 🌺🌸🌺🌸