#خاطرات_طنز_اسارت
مرگ سکوتوره
در اسارت همه جور آدمی پیدا می شد الا این نوع.
گوشه ای برای خود گیر آورده بود و داشت به کشتی های غرق شده اش می اندیشید.
از او پرسیدم: فلانی چته؟
خیلی ناراحت بود گفت: آقای احمد سکو توره مُرده!!!
با تکرارش پرسیدم: از بچه های آسایشگاهتان بوده؟
با بی حوصله گی جواب داد: خیر آقا! رئیس جمهور گینه بود. امروز به رادیو گوش ندادی؟
گفتم: آخه مرد حسابی مرگ او چه ربطی به ما داره؟
گفت: تو چه می فهمی من چه میگویم فقط بدان که دیگه ما در اسارت ماندنی شدیم و باید تا آخر عمر خود بپوسیم.
گفتم: آخه او چکاره جنگ بود که حالا با مُردنش همه چیز تنان شده؟
گفت: معلومه تو از همه جا بی خبری. مگر نشنیدی او قرار بود همین روزها به ایران برود و برای ایجاد صلح و دوستی بین ایران و عراق پادرمیانی کند؟
نمی دانستم بخندم یا از دستش فریاد بکشم! 😅😅
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
═━━⊰❀⊱━━═━
#بسوی_ظهور
https://eitaa.com/besuyezohur_golpaygan
محمد..!♥️
زندگی ڪُن براے مهدیﷻ
درس بخوان براے مهدیﷻ
ورزش ڪُن براے مهدیﷻ
محمد..!♥️
من تُ رو از خدا براے خودم نخواستم تُ رو از خدا خواستم براے مهدی(عج)..
🌷#شهید_حمیدر_ضا_اسداللهی🌷
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
هرچند ڪه رسم است ، بگویند
تبریڪ پسر را به پدرهـا...
میلادِ پدر بر تو مبارڪ
ای آمدنت، رأسِ خبرهـا...💕
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔅
#میلاد_امام_حسن_عسکری(ع)🌺
#برهمگان_مبارڪ_باد🌺
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
~🕊
خونریزےشدیدیداشت
وارداتاقعملشدیم
دڪتراشارهڪردڪهچادرمرادربیاورم
تاراحتترمجروحراجابهجاڪنم
گوشهچادرمراگرفتبریدهبریدهگفت:
"مندارممیرمڪهچادرتوازسرتنیفته"
🌿همونجورےڪهچادرمتومشتشبود
شهیدشد..🖤
📌بهروایتپرستارجنگنازنینکیانے
#وصیت_شهدا🖐🏻
#شهدا_شرمندهایم💔
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
مشغول آشپزی بودم
آشوب عجیبی در دلم افتاد
مهمان داشتم
به مهمان ها گفتم: شما آشپزی کنید من الان برمیگردم
رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم
دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند و یک بار دیگر بیاید ببینمش
ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم
رنگش عوض شد و سکوت کرد
گفتم: چه شده مگر؟
گفت: درست در همان لحظه میخواستیم از جادهای رد شویم که مین گذاری شده بود
اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند میدانی چی می شد ژیلا؟
خندیدم...
با خنده گفت: تو نمیگذاری من شهید بشوم تو سدّ راه شهادت من شدهای... بگذر از من... 🥲
راوی: همسر شهید 💚
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#ڪــلام_شهــید
خدایا!
مرا از بـلای غـرور و خودخواهی
نجات دِه تا،
حقایـق وجود را ببینم و
جمال زیبای تو را مشاهده ڪنم،
خدایا !
پَستی و ناپایداری روزگار را ،
همیشه در نظــرم جلوهگر ساز تا،
فـریب زرق و برق عالـــم خاڪی
مـرا از یاد تـو دور نڪند.
#شهیدمصطفی_چمران
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
خیلی به او اصرار کردم تا داماد شود.
گفت: باشه بی بی، هر چی شما بگویی، فقط می خواهم خانواده ی خوبی باشند و با جبهه رفتن من مشکلی نداشته باشند.
گفتم مردم که به چنین فردی زن نمی دهند.
گفت: چرا دختر زیاد است که همسر امثال من بشوند، فقط باید بگردی.
به همه آن ها بگو من چه شرطی دارم.
شرط من این است که آنقدر در جبهه می مانم تا جنگ تمام شود.
با این حرف سید حمید، دیگر مادر حرفی از دامادی به او نزد...
#شهید_سید_حمید_میرافضلی
#اللهم_ارزقنا_شهادت🕊
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج ابراهیم همت:
آسانترین جنگ در دنیا ، جنگ با اسرائیلی هاست ...
🔹فتح قدس نزدیک است.
#حاج_ابراهیم_همت
#شهداءومهدویت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
↶【بہ ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄
➥ @shohada_vamahdawiat
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
هرچهمیخواهیبکشامانکشدامنزمن
ایحبیب ایآشنا ایحضرت یابنالحسن
هرچه میگویی بگو اما نگو دیگر نیــــا
منتقـم تعجیل کن با ذکـر یا زهـرا بیــــا
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام بر تو که صداقت صبح موعودی
سلام بر تو که اجابت قنوت منتظرانی
سلام بر تو که قائم آل محمدی و ما همهی عمر به انتظارت ایستادهایم
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
هر وقت میخواست
برای جوونا یادگاری بنویسه،
مینوشت:
"مَن کانَ للّه،کانَ اللهُ لَه"
هر که با خدا باشد،خدا با اوست ❤️🩹
رسم عاشق نیست با یک دل
دو دلبر داشتن...
-شهیدمحمدابراهیمهمت💕🤍
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
سلام ای دلیل محکم خندهها!
سلام ای دلیل محکم گریهها!
از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛
از من به حضور حضرت یار، سلام؛
💚 یا فارس الحجاز ادرکنی
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
،
پيشانیاش از زور درد چروك افتاده بود. چهرهاش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمعتر میشد. بايد عقبنشینی میكرديم و حاجی نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم. بچهها كه شهيد میشدند، چهرهی حاجی برافروختهتر میشد. ولی اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، برایش خيلی دردناك بود.
آن شب تا صبح خیلی به حاجی فشار آمد. سعی میكرد با بچهها شهدا را بكشند عقب. ولی لحظهی آخر، عجيب بود. حاجی نمیتوانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار، دنبال بدن يكی از بچهها ميگشت.
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#نشردهید📡
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ