4_5872810823100927388.mp3
3.21M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️غریب ...
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عالی
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
#عکس_نوشت ؛ معامله من و نماز🧮
🎙استاد پناهیان
🖌نماز از ما کمی وقت میگیرد تا به ما برکت در وقت بدهد
🖌نماز کمی از ما خواب میگیرد تا بیداری بدهد.
🖌نماز از ما کمی توجه میطلبد تا به ما قدرت بسیار بدهد.
🖌نماز از ما کمی حوصله میخواهد تا به ما اشتیاق فراوان بدهد.
🌹🌹🌹🌹🌹
#آثار_نماز
#حجت_الاسلام_پناهیان
🍀🍀🍀🍀🍀
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
سخن بسیار کردن
ای سید، سخن بسیار کردن دل را در جنبش آرد و تفرقه بار(باز) دهد، و از کسب وحدت و یگانگی غافل سازد، جز به ضرورت حرف مزن، و هر چه گویی مختصر گوی، و اندیشه وحدت را یک لمحه از خود جدا مکن، چون در مجالس بنشینی بیشتر مقید شو مبادا غفلتی واقع شود، و سعی کن تا آن کثرت مرآت وحدت شود مقوی گردد.
کتاب رسائل عرفانی ص148 ، متن رساله نور وحدت
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
⭕️ دوستان از نحوه ی برخورد حضرت یعقوب با یوسف نبی و برادرش بنیامین جویا می شوند که چرا باید پیامبر الهی به گونه ای برخورد کند که زمینه ی حسادت برادران را بر انگیزد❓
✅ در پاسخ باید عرض کنم:
حضرت یعقوب سلام الله علیه، برخوردی منطقی داشته که بین برادران اختلافی نیافتد و هیچ آیه و روایتی علت حسادت را، نحوه ی برخورد حضرت یعقوب نمی داند.
قرآن منشاء حسادت فرزندان یعقوب(ع) به یوسف(ع) را نه تبعیض ناروای یعقوب بلکه مشکل نقصان شخصیتی آنها معرفی میکند و به وضوح میگوید که آنان برای توجیه رفتار ناشایستشان به فرافکنی پرداخته و پدر را مقصر میشمارند.( اذا قالوا لیوسف و اخوه احب الی ابینا منا و نحن عصبه ان ابانا لفی ضلال مبین. (هنگامی که (برادران) گفتند: یوسف و برادرش (بنیامین) نزد پدر از ما محبوبترند در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم. مسلماً پدر ما در گمراهی آشکاری است.(یوسف-8)
✍جواد حیدری
🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei
#پندانه
🔴 نیکی مابهازائی ندارد
✍روزگاری پسرکی فقیر برای گذران زندگی و تأمین مخارج تحصیلش دستفروشی میکرد؛ از این خانه به آن خانه میرفت تا شاید بتواند پولی بهدست آورد.
🔸روزی متوجه شد که تنها یک سکه 10سنتی برایش باقی مانده است و این در حالی بود که شدیداً احساس گرسنگی میکرد.
🔹تصمیم گرفت از خانهای مقداری غذا تقاضا کند. بهطور اتفاقی در خانهای را زد. دختر جوان و زیبایی در را باز کرد.
🔸پسرک با دیدن چهره زیبای دختر دستپاچه شد و بهجای غذا، فقط یک لیوان آب درخواست کرد.
🔹دختر که متوجه گرسنگی شدید پسرک شده بود بهجای آب برایش یک لیوان بزرگ شیر آورد.
🔸پسر بهآهستگی شیر را سر کشید و گفت:
چقدر باید به شما بپردازم؟
🔹دختر پاسخ داد:
چیزی نباید بپردازی. مادر به ما آموخته که نیکی مابهازائی ندارد.
🔸پسرک گفت:
پس من از صمیم قلب از شما سپاسگزاری میکنم.
🔹سالها بعد دختر جوان بهشدت بیمار شد. پزشکان محلی از درمان بیماری او اظهار عجز نمودند و او را برای ادامه معالجات به شهر فرستادند تا در بیمارستانی مجهز، متخصصین نسبت به درمان او اقدام کنند.
🔸دکتر جهت بررسی وضعیت بیمار و ارائه مشاوره فراخوانده شد. هنگامی که متوجه شد بیمارش از چه شهری به آنجا آمده برق عجیبی در چشمانش درخشید.
🔹بلافاصله بلند شد و بهسرعت بهطرف اتاق بیمار حرکت کرد. لباس پزشکیاش را بر تن کرد و برای دیدن مریضش وارد اتاق شد. در اولین نگاه او را شناخت.
🔸سپس به اتاق مشاوره بازگشت تا هرچه زودتر برای نجات جان بیمارش اقدام کند. از آن روز به بعد زن را مورد توجهات خاص خود قرار داد و سرانجام پس از یک تلاش طولانی علیه بیماری، پیروزی از آن دکتر گردید.
🔹آخرین روز بستریشدن زن در بیمارستان بود. به درخواست دکتر هزینه درمان زن جهت تایید نزد او برده شد. گوشه صورتحساب چیزی نوشت. آن را درون پاکتی گذاشت و برای زن ارسال نمود.
🔸زن از بازکردن پاکت و دیدن مبلغ صورتحساب واهمه داشت. مطمئن بود که باید تمام عمر را بدهکار باشد.
🔹سرانجام تصمیم گرفت و پاکت را باز کرد. چیزی توجهاش را جلب کرد. چند کلمهای روی قبض نوشته شده بود.
🔸آهسته آن را خواند:
بهای این صورتحساب قبلاً با یک لیوان شیر پرداخت شده است!
🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617
🆔https://zil.ink/bettiabaei