eitaa logo
منهاج نور
155 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
950 ویدیو
5 فایل
ارتباط با ادمین 💐تبریک و تهنیت به مناسبت دهه کرامت 👌🏻دغدغه های بصیرتی یک دانش پژوه عبایی 📚 @betti_abaei
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روز پنج شنبه متعلق است به وجود نازنین امام حسن عسکری علیه السلام هدیه به محضرشان صلوات 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اینجا یک من و فانوس به دست در مقابل این همه ستاره این یعنی بی تو جهانم روشن نیست. 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ☘️ وَ لَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام می‌دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمی‌ایستد... Do not suppose that Allah is oblivious of what the wrongdoers are doing. He is only granting them respite until the day when the eyes will be glazed. -------------------- 👈 قرآن کریم؛ سوره ابراهیم، آیه ‍۴۲ 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🟢 چرا بعضی وقت‌ ها بدون هیچ دلیلی حس می‌کنیم حالمان خوب است؟ 🔹 «بعضی وقت‌ها انسان می‌بیند یک حال خوشی دارد؛ حالت نورانی دارد! نمی‌داند علتش چیست. هر چه فکر می‌کند، هیچ علتی پیدا نمی‌کند نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده؛ هیچ کاری نکرده است! 🔺 نمی‌داند در کوچه‌ای، جایی، رد می‌شده و فقط گذرا، حضرت مهدی (عج) از کنارش رد شده است. این نورانیّت و حال خوش، به همین جهت در این شخص ایجاد شده است.» 📚 به نقل از مرحوم آیت الله بهجت (ره) برشی از کتاب «حضرت حجت(ع)» 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠حکم شرعی حضور یک زن و مرد نامحرم در یک آسانسور 💬آیا حضور یک زن و مرد نامحرم در یک آسانسور، هرچند به مدت کم، خلوت با نامحرم محسوب شده و اشکال دارد؟ ✅ اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتی باشند که کسی در آنجا نباشد و دیگری هم نمی تواند وارد شود، چنانچه بترسند که به حرام بیفتند باید از آنجا بیرون بروند. [۱]. معمولاً با توجه به توقفی که آسانسورها در طبقات دارند، این حالت عرفاً مصداقی از خلوت با نامحرم نیست و اشکالی ندارد، ولی اگر به هر دلیل ترس افتادن در گناه یا مفسده دیگری مانند قرارگرفتن در موضع تهمت وجود داشته باشد، باید از این کار اجتناب شود. 📚منبع:پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری •┈┈••✾••┈┈• 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
حج مهدوی 🌹 ️ 🔹 *امام زمان آنجاست !* زائر خانه ی خدا ! هشیار باش ! امام زمانت آنجاست ! محمدبن عثمان سفیر و نايب خاص امام زمان فرموده : *"واللّٰهِ‌ اِنّ صاحبَ هذا الأمر يحضر الموسِمَ كلّ سنةٍ فَيرى الناسَ وَيَعرِفُهم وَيَرَونه ولا يَعرِفونه"* "به خدا قسم امام عصر علیه السلام همه ساله در مراسم حج شرکت می کنند و ایشان مردم را می بینند و می شناسند،در حالی که مردم ایشان را می بینند ولی نمی شناسند" 📚بحارالانوار ج 52 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
امشب آخرین مسافر کربلا راهی بقیع میشود 💔خداحافظ ای آخرین یادگار کربلا 💔منتظر وارث غدیر برای انتقام خونتان می‌مانیم 🖤 شهادت‌ امام‌ محمد باقر‌ علیه السلام بر همه منتظران تسلیت باد. 🆔https://eitaa.com/joinchat/2649751607C2b1adaf617 🆔https://zil.ink/bettiabaei
🌷بسم رب العشاق 🌷 روای علی دوهفته ای از اعزام به سوریه میگذشت ما تیم پاکسازی منطقه هستیم هرمنطقه که از داعش میتونستیم پس بگیریم ما میرفتیم پاک سازی که خدای ناکرده موشکی ، نارنجکی، کار ناکرده یی مونده باشه و بعدا منفجربشه برای همین جانبازای ما خیلی بیشتر بودن دیروز فرمانده میگفت تا یه سال دیگه ان شالله کل سوریه پس میگریم دیشب به این فکر میکردم داداش رو ببینم و حال یسناخانم و فوت محمد بگم یاد دو سال پیش افتادم اون موقعه یسنا تازه ۱۵سالش شده بود قشنگ یادمه اون موقعه تو خونه ما حرف ازدواج بود مادر خودش فاطمه برای من درنظر گرفت الحمدالله عالی هم هست تازه فاطمه نشون کرده بودیم مادر به مرتضی گفت علی میگه تا مرتضی زن نگیره من زنمو عقد نمیکنم داداش گفت:من قصد ازدواج ندارم مادر:عزیزدل مادر ازکی خوشت میاد که شرم و حیات مانع است داداش :مادر برام برو با یسناخانم حرف بزن فرداشبش رفتیم خونه یسنا اینا یسنا قبل از هر حرفی گفت میخوام با آقا مرتضی حرف بزنم نمیدونم یسنا به مرتضی چی گفت اما بعد از اون خواستگاری مرتضی خودش کشت تا از سپاه ماموریت خارج کشور بگیره .... 🌷بسم رب العشاق 🌷 روای مرتضی منطقه حمص درگیری ما با داعش بالا گرفته تلفات ما بالا رفته بود شنیده بودم بچه ها اومدن برای پاکسازی دیروز که با مادر حرف میزدم میگفت علی هم برای پاکسازی اومده خداکنه منطقه ما هم بیان دلم برای برادرم تنگ شده سه هفته است منطقه حمص هستیم منطقه نیمه دردست بچه ها میگفتن امشب بچه های پاک سازی بهمون تزریق میشن برای جنگ ساعت ۸:۳۰ بود بچه ها رسیدن علی رو بین بچه های اعزامی دیدم فرمانده داد زد یاعلی بچه ها وقت برای دیدن زیاده فعلا بریم سراغ خولی و حرمله یکی از بچه ها گفت ان شالله میزنیم گردن دشمن عمه سادات رو میشکنیم همه یک صداویکدست فریاد یاحیدر سردادن ۱۲ساعت بکوب جنگیدن داعش به عقب زد عقب نشینی شیرین که شیرینیش مثل عسل بود بعد از ۱۲ساعت قرار براین شد به گروهای ۱۰‌نفره تقسیم بشیم و بزنیم به دل دشمن گرفتن حمص و حلب همزمانـ یعنی فلج کردن کامل دشمن بعد از نیم ساعت با ذکر یا أمیرالمومنین مددی به دل دشمن زدیم 🌷بسم رب العشاق 🌷 دوروز تمام درگیری و به زانو دراومدن حرومزاده ها طول کشید با علی جان حرف میزدیم -علی جان قدم نو رسیده مبارک علی:داداش دیگه نورسیده نیست ماشالله ۳ماهه ۱۷روزشه و منتظر عمو -علی توکه میدونی من نمیتونم بیام ایرانـ علی:داداش بیا برگرد خیلی چیزا شده شما بیخبری -چی ؟ علی:شوهر یسنا فوت کرده یسنا ۳ماهه تو سکوت محضه داداش به کمکت احتیاج داره -شوهر یسنا منظورت محمد ستوده است دیگه ؟ علی:شما از کجا میدونی -یسنا به من گفت کسی دوست داره و ازدواج بامن حق الناسی گردنش منم دنبال ماموریت خارجی افتادم اما روز عقد فهمیدم محمده اون پسر ه حالا چرا فوت کرد؟ علی: تو سرش تومور داشت داداش شما شبیه محمدی بیا برگرد شاید یسنا با دیدنت حرف زد -بذار این دوره تمام بشه 🌷بسم رب العشاق 🌷 روای فاطمه الان حدود یک ماهه علی سوریه هست دیروز که باهش حرف میزدم گفت داداش هم تصمیم گرفته باهش برگرده خیلی خوشحال شدیم هم من هم مادر الان یک سال وخورده ای بود داداش ندیده بودیم دلم برای علی تنگ شده دیروز محمد بردم واکسن بزنه ماشاالله این پسر یک دقیقه آرام نشد فقط ونگ زد کاش علی بود آرومش میکرد علی واقعا شانس بزرگ زندگیم هست خیلی عالیه مادر در اتاق زد فاطمه جان من دارم میرم خونه خانم ستوده اینا میای ؟ -آره مادر میشه منتظر بمونید تا حاضر بشم مادر:آره عزیزم از خونه مادر تا خونه خانم ستوده اینا یه ربع راه بود مادر محمدآقا بعداز فوتش خیلی افتاده بود بنده خدا محمدمنو که دید گرفت بغلش یه عالمه گریه کرد وقتی بهش گفتیم تا ۱۵روز دیگه آقا مرتضی با علی برمیگردن خیلی خوشحال شد علی میگفت با داداش حرف زده برگرده تا یسنا ببینه 🌷بسم رب العشاق 🌷 راوی مرتضی فردا باید برگردیم ایران اما شک به برگشت دارم دوسال پیش یسنا منو پس زد گفت عاشق یه نفر دیگه است الان برم درمان بشه بعد دوباره بگه نه چی بی بی جان من وظیفه انسانیم برگردم کمکش کنم اما شما کمک کن دلم دوباره نشکنه من دل شکسته پناه به شما خانم آوردم خودتون کمکم کنید بی بی جان برادرم علی یکی دوسالی ازمن کوچکتره الان پسرش سه -چهارماهست میترسم میترسم بازم ضایع بشم بی بی جان خودت کمکم کن با بچه ها خداحافظی کردم بعداز چندساعت هواپیما تو تهران به زمین نشست از هواپیما که خارج شدیم مادر و زنداداش و محمد کوچولو دیدم