eitaa logo
بیت الحسن علیه السلام
120 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
کانال حسینیه
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ سه برابر هزینه‌ای که برای اربعین کردم برگشت ☀️ عنایت حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم بسم رب شهدا رب ودود سه ماه مونده بود به محرم ..... شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و از حرم رو میداد فراغ دیدن 💔 سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞 زندگی برام بی معنی شده بود و گمراه از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن به کربلا و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن رو از اقا بگیرن 🙏 شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و من قطعی تر امیدم رو از دست دادم دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به صحبت میکردند من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش هر چی تونستیم کردیم 😭و از آقا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔 با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ... روزها همین طور میگذشتن و من تر میشدم شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه ما بیشتر شد مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف و فهمیدن جسمانی و کلیوی من یک طرف به شدت با رفتن من کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا دو هفته مونده بود به اربعین گوشیم زنگ خورد یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه هی با من صحبت،کرد و میداد ولی فایده نداشت روز های آخر دیگه افتادم به توی یک سخنرانی از آقای شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش قسم بدین این کار ور کردم 😭😭 طوفان کرد و طوفان شد 🌪 شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃 با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد مادر پدرم شدن اصلا خوشحال و بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری # مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞 اونا تمام رو به من دادن تا برم حرم آقا پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد بالاخره کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇 خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم بخصوص 🙏 آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای برا نشینی ای حسین برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین واقعا راسته که میگن میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو دعا کنید همه ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏 به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم ✅ راستی این رو نگفتم واقعا هر چی برا رفتن به اربعین شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏 این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست ✍️ : حسین علینژاد از روستای ذغالچال 📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم: 🆔 @arbaeen_admin ـــــــــــــــــــ ⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی 🆔 @ArbaeenIR
🔸آیت الله (ره): 🌸حرم مطهر حضرت علیه‌السلام نعمت بزرگ و گران‌قدری است که در اختیار ایرانی‌هاست، عظمتش را خدا می‌داند، به‌حدی که علیه‌السلام می‌فرماید: «زِیارَةُ أَبی أَفْضَلُ مِنْ زِیارَةِ الْحُسَینِ علیه‌السلام لأِن الْحُسَینَ علیه‌السلام یزُورُهُ الْعامةُ وَ الْخاصةُ، وَ أَبی لایزُورُهُ إِلا الْخاصةُ؛ زیارت پدرم از زیارت امام حسین علیه‌السلام افضل است، زیرا امام حسین علیه‌السلام را عامه و خاصه زیارت می‌کنند، ولی پدرم را جز خاصه (شیعیان دوازده امامی) زیارت نمی‌کنند». لذا از ضریح آن حضرت بیشتر از ضریح امام حسین علیه‌السلام ظاهر می‌شود. بنابراین، ایرانی‌ها باید نعمت حرم حضرت امام رضا علیه‌السلام را که زیارت آن برایشان فراهم است، مغتنم بشمارند. در محضر بهجت، ج۱، ص ۳۲۸
روایت داستانِ و و مهندس سال۱۳۷۹ درخدمت مرحوم ابوی برای عیادت دوست بیماری رفته بودم... پیرمرد شیک و کراوات زده ای هم آنجا حضور داشت، برحسب اتفاق ، چنددقیقه بعداز ورود ما مغرب میگفتند... آن آقای پیر کراواتی، باشنیدن اذان کیف چرمی ظاهرا گرانقیمتش را باز کرد و سجاده اش را درآورد و زودتر از سایرحضار مشغول شد! شخصا برای من جالب بود که یک پیرمرد شیک و صورت تراشیده و کراواتی اینطور مقید به باشد...  بعداز اینکه همه نمازشان خواندند ، مرحوم پدرم خطاب به ایشان با صدای بلند(بدلیل سنگینی گوش پیرمرد) گفتند: آقای مهندس، قضیه نماز اول وقت و مرحوم حاج شیخ و را برای مجتبی تعریف کنید ... دوستدارم از زبان خود جنابعالی بشنود... حس کنجکاوی ام تحریک شده بود که بدانم ماجرا ازچه قرارست که، آقای مهندس لبخندی زدند و اینطور شرح دادند: مدتی بود که از طرف سردارسپه(از القاب رضاشاه) مسئول اجرای قسمتی از طرح تونل کندوان درجاده چالوس شده بودم..، ازطرفی فرزند دومم که پسربزرگم باشه، مبتلا به خون شده بود، حتی اطباء فرنگ جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظر مرگ بچه بودیم. خانمم یکروز گفت که برای شفای بچه بریم مشهد دست بدامن ع بشیم... البته آنموقع من اینحرفهارو قبول نداشتم ولی چون مادربچه خیلی مضطرب و دلشکسته بود قبول کردم... که رسیدیم تقریبا آخرشب بود، فردا صبح بچه را بغل کردم و رفتیم حرم... وارد صحن که شدیم، خانمم خیلی آه و ناله و گریه میکرد... گفت بریم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه و... بچه را ازمن گرفت و گریه کنان رفت داخل سمت ضریح و.... یک مُلای پیر کوچولو توجه منو بخودش جلب کرد...روی زمین نشسته بود و سفره کوچکی که مقداری انجیر و نبات خرد شده در آن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند... هرکس مشکلش را به آن آخوندپیر میگفت و او یا چندعدد انجیر یا مقداری نبات درون دست طرف میگذاشت و بنده خدا خوشحال و خندان تشکرمیکرد و میرفت. به خودم گفتم عجب مردم احمق و ساده ای داریم ما... پیرمرد چطور همه را دلخوش میکند ، آنهم با انجیر یا تکه هایی از نبات! حواسم از خانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که شیخ نگاهی بمن انداخت و بعد با دست اشاره کرد یعنی بروم جلو... رفتم جلو سلام کردم ... بعداز لحظاتی بمن گفت: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟! گفتم: چه شرطی؟... برای چی؟! شیخ گفت: قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت، یکسال تمام نمازهای یومیه را سروقت اذان بخوانی!!! خیلی تعجب کردم... ازکجا میدانست... این چه شرطی بود...   کمی فکرکردم دیدم اگر راست بگوید ارزشش را دارد که یکسال نماز بخوانم... خلاصه گفتم: قبوله! شیخ تکرار کرد: یکسال نماز اول وقت و سر اذان درمقابل سلامتی اولادت، قبوله؟ بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم و اصلا قبول نداشتم، گفتم: قبوله آقا: هنوز دقایقی از این ماجرا نگذشته بود که دیدم فرزندم و همسرم دوان دوان از سوی صحن به طرف من میایند و فرزند بیمارم کاملا سرحال بود که بعد از مراجعه به پزشک متوجه شدم که هیچ اثاری از بیماری در فرزندم نیست. به خاطر همان قول بود که همواره نماز اول وقت خود را می خواندم تا اینکه روزی دیدم تعداد زیادی سرباز و تشریفات به طرف محل کارگاه ما در پروژه ی جاده ی کندوان می ایند. فهمیدم رضاشاه برای بازدید آمده است. از طرفی نماز اول وقت هم شده بود. به هرحال تصمیم گرفتم که نمازم را شروع کنم. تا اینکه متوجه شدم سایه ای نزدیک من میاید. از ترس شدید می لرزیدم. می ترسیم به خاطر عدم ادای احترام جان مرا بگیرد. صبر کرد تا نمازم تمام شود. به او ادای احترام کردم و عذرخواهی کردم. نگاهی به من انداخت و به مسئول ارشدی که همراه وی بود گفت: مردک؛ این مرد نمی تواند دزد باشد و دزد تو متیکه هستی..... خلاصه نماز اول وقت هم جان مرا نجات داد و هم جان فرزندم را و از آن موقع تا کنون به قولی که به حاج شیخ حسن نخودکی دادم وفا می کنم و نمازم را اول وقت می خوانم.
❗️ نزدیک صندلی حضرت بودم. ایشان دست گذاشته بودند روی دستۀ صندلی. تا خواستم دست ایشان را ببوسم، دستشان را کشیدند. فرمودند: «راضی نیستم به اینکه دستم را ببوسد». (براساس خاطره یکی از شاگردان) 📚 ذکرها فرشته اند، ص٨٠ صلی الله می فرمودند به خوب های به خاطر احترام کنید به بد هایشان به خاطر من احترام کنید حضرت علیه السلام فرمودند  نگاه به ما  است، عرض شد یابن رسول الله نگاه کردن به امامان از دودمان شما عبادت است یا نظر کردن به همه ذریه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم فرمود: بلکه نگاه کردن به همه ذریه پیامبر عبادت است تا وقتی که از راه و روش  جدا نشوند و به گناهان آلوده نگردند.» بحارالانوار ج 96
یکی بود یکی نبود. ☀️ امام رضا علیه السلام در بیرون شهر، یک باغی داشتند. بعضی وقت ها به آن باغ سر می زدند. یک روز که امام رضا به آن باغ رفته بودند؛ نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. گنجشک جیک جیکی کرد و با امام رضا صحبت کرد. امام رضا به یکی از دوستانش گفت: این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آن ها کمک کن!... دوست امام رضا، که نامش سلیمان بود، سریع چوب بلندی را برداشت و به سمت ایوان جایی که لانه ی پرنده بود، رفت. مار را آنجا دید و با چوبش، او را از لانه ی پرنده دور کرد. 🕊 گنجشک خیلی خوشحال شد و برای تشکر از امام رضا و سلیمان دوباره پیش آنها برگشت. 💖جوانه ها ┏━━━━━━🌼💐━━━┓ 🆔 @amooansari✍ ┗━━💚🍃━━━━━━━┛
هدایت شده از KHAMENEI.IR
9.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | بیانات رهبر انقلاب درباره تأثیر حرکت #امام_رضا علیه‌السلام در نفوذ ائمه و گسترش تشیع 📥 متن + صوت بیانات👇 http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=43838
حضرت آیت الله بهجت می فرماید: زود به زود به مشهد بروید...امام رضا گره مشکلات رو باز می کند... @beytalhasan
هدایت شده از هیئت مجازی
2.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆قربون کبوترای حرمت امام رضا ... میلاد با سعادت علیه السلام @Heyate_Majazii
17.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیاده روی مشهد هم مانند احیا میشود 🎥در آستانه شروع شهادت امام رضا علیه السلام به سمت مشهد مقدس نماهنگ "همسایه سلام" منتشر شد 🏴پرچم قبله ایران را مثل همیشه بالا میبریم 📢شما هم این پیام را دست به دست کنید @beytalhasan