🌱❣
ما
امروز
در قلهی آزادی و استقلال ایستادهایم
همانجا که غربِ مدعی و کشورهایی که وابستگی به غرب را پذیرفتهاند حتی خوابش را هم نمیدیدند..
به زودی قلهی عدالت را هم فتح خواهیم کرد..
گرچه
همین حالا هم کشورهای به ظاهر مهد دموکراسی و ازادی و استقلال و عدالت غبطهخوران به جمهوری اسلامی نگاه میکنند
و البته ضربه میزنند..
شاید چون نمیتوانند ارمانهایی شبیه ما داشته باشند..
شاید چون سکولاریسم نیازهایشان را زیر پایش له کرده و توان پاسخگویی به این نیازها را ندارد
و نه راه پیش دارند و نه راه پس..
و حالا مجبورند آن نظامهایی که خار در چشمشان شده را حذف کنند تا مبادا کسی انحطاط آنها را با پیشرفت این نظامهای آزاده مقایسه کند و آبرویشان بریزد..
جمهوری اسلامی در قله است..
و خواهد ماند..
#فجر..
بیتالاسرار
🌴
بگذار برایت از ارتداد بگویم..
کتابی که صفحه به صفحهاش رنگ سیاهِ ایرانِ بدونِ انقلابی اسلامی را به رخ خواننده میکشد
و کام انسان حتّی از تصوّر آن وضعیت خیالی اسفناک هم تلخ میشود..
که اگر نبود همین اسلام و آن انقلاب
باید قدم به قدم کابارههای آمریکایی و اسرائیلی را میدیدیم که مثل موریانه در شهر رخنه کرده و فرهنگ اصیلمان را میجوند..
و سینماها و تلویزیونی خالی از هنر و پر از شهوت را..
و دخالت اسرائیل را در کوچکترین تصمیمات شاه مملکت..
و فساد گستردهای را که فرح و درباریان در رگ و پوست ایران برای رسیدن به شهرت و ثروت و شهوت پراکنده بودند..
و حلبیآبادها را در مرکزِ پایتخت ایران..
و وابستگی و آویزان بودن و خامفروشی را در سیاست و اقتصاد..
و مشغول بودن جوانان ،همان متفکران و منتقدان و آیندهسازان این خاک، را به مسائل جنسی و غرق شدن در فقر و گرسنگی به گونهای که مجالی برای اعتراض به این وضع و تفکر درباره آرمانهای والا را نداشته باشند..
و پرپر شدن استعدادها و ظرفیتها را
و به غارت بردن سرمایه ها را
و اشغال استانهای خوزستان و کردستان به بهانهی استقلالطلبی را..
نه انرژی هستهای نه خودکفایی و صادراتی نه قهرمانی مثل سلیمانی و نه ضربهای مثل عینالاسد به ابرقدرت جهان و...
هیچیک از اینها مفهومی در ذهن ما نداشت..
زیر سلطهی آمریکا و اسرائیل له میشدیم و ایرانِ به لجن کشیدهمان را به تماشا مینشستیم و میسوختیم و میساختیم..
بگذار برایت از #ارتداد بگویم
#فجر
🇮🇷
بسیار میاندیشم به شبی این چنین در بهمن ۱۳۵۷
آن زمان که همه منتظر خبر طلوع بودند و چه خوش بود آن خبر و حس و حال..
چه خنک بود اضطراب ناشی از شادی در چنین شبی..
معتقدم انتظار برای شنیدن خبری خوش از خود آن خبر لذت بخش تر است..
انتظار برای آغاز راهی که پایان ندارد..
میاندیشم به آن خواب به چشم نیامدنهای شیرینِ تکرارنشدنی..
قدمزدنها و جمعشدنهای بیموقع برای کمشدن نگرانی و آرام گرفتن..
فکر کردن به آمال و آرزوهایی که از روز بعد میتوان به آنها رسید و به واقع آنها را زندگی کرد
کاش تاریخ
مرا با خود به چنین شبی در سال ۵۷ میبرد
تا بچشم آن طعم شیرین پیروزی را..
#فجر