یک سینه پر از قصهی هجر است ولیکن
از تنگدلی طاقت گفتار ندارم
#امیرخسرو_دهلوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
کاش میشد که از این پنجره بارید تو را
از صدای نفس فاصله، فهمید تو را
مثل عطر خنک کوچهی نارنجستان
در همآغوشی گل، یکسره بویید تو را
در فراسوی شب خاطرههایی شیرین
باز با تیشهی فرهاد، تراشید تو را
گاه در برکهی تنهایی خود سنگ انداخت
با صدای تپش ثانیه، نالید تو را
یک قدم مانده به دلواپسی اشک غروب
پشت بیتابترین خاطره، پاشید تو را
و به کوتاهی بوئیدن عطر یک سیب
خام حوا شد و چون وسوسهای چید تو را
ته این راه سراسیمه، کمی آه کشید
در سکوتی به بلندای افق، دید تو را
#محمد_جوکار
#غزل
@beytolghazal
در عین بیزبانی، با او به گفتوگوییم
کیفیت غریبیست، در بیزبانیِ ما
#فروغی_بسطامی
#تک_بیتی
@beytolghazal
باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد
شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد
از داغ پیدرپی سزاوار است شیعه
با گریه مژگان ترَش آتش بگیرد
وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد
ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد
وقتی زنی پشت در خانهست هرگز
خانه نبایستی درش آتش بگیرد
سخت است پیش چشم مردی که به نیزهست
دار و ندار خواهرش آتش بگیرد
گیرم به غارت رفت گردنبند طفلی
دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟
فرزند ابراهیم در آتش بعید است
یک تار از موی سرش آتش بگیرد
مرد خراسانی! ببین هارون مکّی
حاشا که یکدم باورش آتش بگیرد
تا پنج تن یار حقیقی نیست باید
شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد
#علی_سلیمیان
#غزل
@beytolghazal
آفرینش در نگاهش شرحِ توحیدِ مُفضَّل
علم یعنی قالَ صادق ، اِبنِ حیّان می نویسد
#محسن_ناصحی
#تک_بیتی
@beytolghazal
بگذار اگر این بار سر از خاک برآرم
بر شانهی تنهایی خود سر بگذارم
از حاصل عمر به هدر رفتهام ای دوست
ناراضیام، امّا گلهای از تو ندارم...
در سینهام آویخته دستی قفسی را
تا حبس نفسهای خودم را بشمارم
از غربتم این قدر بگویم که پس از تو
حتی ننشستهست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن میرسد آن روز
روزی که تورا نیز به دریا بسپارم
نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت
یکبار به پیراهن تو بوسه بکارم
ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظیاش را بفشارم...
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد
#مولوی
#تک_بیتی
@beytolghazal
طلوع مهر بی پایان، شکوه نم نم باران
تنیده عشق تو در تار و پود مردم ایران
به رغم طعنههای عنکبوتیهای تار اندیش
امام خطّهی پروانههایی! عشق جاویدان!
#حسین_مؤدب
#رباعی
@beytolghazal
دلم سه شنبه شبی باز راهی قم شد
کنار درب حرم، بین زائران گم شد
نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد
دوباره شیفته ی رنگ زرد گندم شد
به یاد مشهد و باب الجواد افتادم
سرود عاشقی ام، یا امام هشتم شد
به محض بردن نام امام آینه ها
لبان آینه هایت پر از تبسّم شد
به استحاله کشاندی مرا به لبخندی
دوچشم مملو اشکم، دو خمره خم شد
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
از آب شور حرم، شوق و شور می گیرم
وضو برای تشرّف به طور می گیرم
ستاره ام، که در این آسمان ظلمانی
از آفتاب حضور تو نور می گیرم
چقدر زائر عاشق! شبیه کودکی ام
ضریح مرقدتان را به زور می گیرم
چه افتخار عظیمی ست آمدی اینجا
عجیب نیست که حسّ غرور می گیرم
برای رد شدنم از پل صراط جزا
ز دست لطف تو برگ عبور می گیرم
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
نسیم مرقدتان عطر کوچه باغ بهشت
بَرَد ز خاطره ها غصّه ی فراق بهشت
رواق های حریمت بهشت نور و بلور
بلند گنبد نورانی ات، چراغ بهشت
مدام روز قیامت پی تو می گردم
نمی روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت
شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب
بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت
منم مدیحه سرایی که آرزو دارم
جوار باغ تو باشم، شده کلاغ بهشت!
سلام بر تو و بر خاندان اطهارت
سرم به زیر قدوم تمام زوّارت
#وحید_قاسمی
#ترجیع_بند
@beytolghazal
دل سپردن ساده اما دل بریدن مشکل است
هر کسی یکبار آمد قم، مهاجر میشود
#محمد_حسین_ملکیان
#غزل
@beytolghazal
جهان درخت بدون جوانهای شده است
که طعمهٔ طمع موریانهای شده است
به گریه سنگ به هم میزنند و میخندند
بیا ببین که چه دیوانهخانهای شده است
«امیدواری بهبود» را چه توصیفی
جز اینکه دلخوشی کودکانهای شده است
به شیر در دل آتش نگاه کن که چه تلخ
مطیع شعبدهٔ تازیانهای شده است
دلی که در فلک سعد بال و پر میزد
کنون فلکزدهٔ آب و دانهای شده است
غمی که چشم جهانی بر آن گریسته بود
به گوش مردم بی غم ترانهای شده است
وفا خیال و محبت فریب و عشق دروغ
رفیق، گمشدهٔ بینشانهای شده است
گمان یافتن کیمیای خوشبختی
برای عهد شکستن بهانهای شده است
نه قدر لطف، نه رسم وفا، نه حق نمک
گلایه نیست ولی بد زمانهای شده است
#فاضل_نظری
#غزل
@beytolghazal
خوش آن زمان که نکویان کنند غارت شهر
مرا تو گیری و گویی که این اسیر من است
#شهیدی_قمی
#تک_بیتی
@beytolghazal