﷽ 🔰#پایِ‌درسِ‌قرآنِ‌هیأت 📚 #تفسیر 🗓 #جلسه_هشتم 📖 آیه ۲ سوره مبارکه زمر : 📍"إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ" 📌"ما این کتاب را بر تو به حق فرستادیم پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) خدای را پرستش کن در حالی که دین را برای او خالص گردانیده باشی (و دل از غیر حق بگردانی)." ✅الف) یک نکته : ❓ اخلاص چیست؟ 🔸اخلاص همان {قربة الی الله} است. 🔸اخلاص همان {لا اله الا الله} است. 🔸اخلاص همان است که می گویند: {کد خدا رو ببین، ده رو بچاب} {شما خدا رو ببین، دل رو بچاب} ✅ب) روایت : ▫️ امام صادق علیه السلام به هشام فرمودند: {لا تَثبُتُ النِّیَةُ الصّادقةُ الّا بِالعقلِ} 📚سند👈 بحارالانوار/ج1/ص153/باب علامات العقل و جنوده 🔸از علامت های عاقل، نیت خالصانه است. 🔸اگر آدم عاقل باشد، مخلص می شود. ▫️رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: {قلبت را برای خدا خالص کن، آنگاه اعمال کم تو، تو را کفایت می کند.} 📚سند👈بحارالانوار/ج70/ص175 🔸اخلاص به عمل انسان حجم می دهد. 🔸یک عمل مخلصانه می ارزد به هفتاد سال ریا برای مردم. ✅ج) چند نکته: 🔸اصلاً باید فکر کرد چه چیزی را به چه کسی می فروشیم؟ 🔸آخه چه کسی عمر و وقت اندک خود در این دنیا رو به مردم می فروشد؟ 🔸مردم اگر خوششون بیاد، نهایتا کف می زنند. 🔸انجام دادن بزرگترین و بهترین عمل برای اینکه مردم ببین، مثل سوار شدن آخرین مدل ماشین هستش که همه شما رو می بینن => آخرش میشی (فیل) که چون بزرگه همه می بینن. 🔸فکر کنیم ببینیم باید با چه کسی معامله کنیم؟ با مردم یا با کسی که کلید تمام گنجینه های معرفتی و برکتی به دست اوست. {وَ عِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلّا هُو} 📝#داستان سه نفر از بنی اسرائیل با هم به سفر رفتند. در طول راه باران شدیدی گرفت و به غار پناه بردند. ناگهان سنگی به درب غار افتاد و راه خروج را به طور کامل بست. هرچه کردند نتوانستند که سنگ را تکان دهند. تصمیم گرفتند هرکدام آن کاری را که در طول عمر خود مخلصانه انجام داده اند به زبان بیاورند تا خدا نجاتشان دهد. اولی رفت گوشه ای و گفت:(خدایا، خودت شاهد بودی که فلان جا می توانستم گناه کنم ولی به خاطر تو گای روی نفسم گذاشتم و جز رضای تو منظور نداشتم.) ناگهان سنگ کمی تکان خورد. دومی گفت:(خدایا، گدر و مادری گیر داشتم که هر شب آب و غذایشان می دادم. یک شب که آمدم دیدم خواب هستن. منتظر شدم تا هر وقت بیدار شدن، غذایشان رو بدهم و بیدارشان نکردم.) ناگهان سنگ کمی تکان خورد ولی هنوز نمی شد خارج شد. سومی گفت:(کارگری داشتم که با او برای کارش مزدی تعیین کرده بودیم (برای یک روز مثلاً) . او بیش از یک روز کارش طول کشید اما ما باهم مزد مشخصی تعیین کرده بودیم. بیش از مزدش ندادم و با آن پول یک گوسفند خریدم. آن یک گوسفند پس از سالها تبدیل شد به یک گله ی بسیار زیادی گوسفند. بعد از سالها همان کارگر آمد و مزد طلب کرد. و من هم تمام آن گله را دادم فقط برای خشنودی تو.) سنگ کمی دیگر تکان خورد و راهی باز شد برای خروج. 📚سند👈کتاب (400موضوع و 2000 داستان/بخش اخلاص. ✅نکاتی در مورد داستان: 🔸اخلاص اثری عجیب دارد. 🔸به کار نفر دوّم دقت کردید چه کرده بود؟ او پدر و مادرش را بیدار نکرد،مانند همان جوانی که پدرش را بیدار نکرده بود در ماجرای گاو بنی اسرائیل. ✅موجب اذیّت والدین نشویم. 👈مخلصانه به مردم سیستان و بلوچستان کمک کنیم. #قرآن #هیئت 🚩"هیأت‌بیت‌النبی‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم"🚩 🔸 #محفل_بسیجیان_و_رهروان_شهدا ___ ▪️ @beytonabi_ir