eitaa logo
بیت الزّهراء(س)روضه خانگی🌷
69 دنبال‌کننده
204 عکس
162 ویدیو
18 فایل
✍کانال رسمی هیئت بیت الزّهراء 🌐لینک کانال:Eitaa.com/beytozzahra77 اینستاگرام: 👇 www.instagram.com/mahdi.ismailkhantalaei‎‏ روبیکا: https://rubika.ir/talaeimahdi ادمین:talaeiperfume@
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣ 🌼باعرض سلام و احترام🌼 آرزوی سلامتی برای شما عزیزان و تشکر از اعضاء محترمی که در ختم صلوات شرکت می کنند. ☘ الحمدللّه،جمع تعداد صلوات فرستاده شده این هفته عبارتست از: ۵۰/۲۰۰ صلوات.☘ ختم صلوات این هفته جهت سلامتی امام زمان ، تعجیل فرج و هدیه به: 🌷 ➕مجموع صلوات ختم صلوات در دَه ماه =۲،۳۴۳،۶۵۶ مجموع صلوات ختم صلوات در ماه دهم =۱۹۸،۴۱۹ تعدادصلوات: ۵۰/۲۰۰ ▫اجرکم عنداللّه. 👈جهت شرکت در ختم صلوات به نیابت شهدا تعداد صلوات مورد نظر را به آیدی ادمین بفرستید. 👇👇👇👇👇 ادمین:talaeiperfume@ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ شماهم دعوتید به کانال ⚘معنوی بیت الزّهرا⚘ 🌐لینک کانال معنوی بیت الزهرا ☟ ╭━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╮ https://eitaa.com/beytozzahra77 ╰━═━🍃❀🌺❀🍃━═━╯
🩸حکایت کنیز زیبارویی که آمد «دلربایی» کند اما دلش گرفتار موسی بن جعفر علیهماالسلام شد ... در نقل‌ها آمده است: هارون الرشید ملعون، کنیز زیبا و خوش‌رویی را با پیکی به نزد حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرستاد...(تا به بهانه خدمت، آن حضرت را مشغول این کنیز کرده و او را بدنام کند) 🥀 وقتی که کنیز را در زندان برای آن حضرت بردند، امام کاظم عليه‌السّلام آن را قبول نکرده و پیک برگشت؛ هارون با مشاهده این صحنه، سراسر خشم شد و به پیک گفت: پیش او برگرد و به او بگو: ما تو را با رضایت خودت دستگیر ننموده و زندانی نکرده‌ایم! کنیز را پیش او بگذار و بازگرد. پیک رفت و کنیز را در زندان گذاشت و برگشت. مدتی بعد هارون ملعون، خادم خود را پیش ایشان فرستاد تا از وضع کنیز خبر بیاورد؛ 📋 فَرَآهَا سَاجِدَةً لِرَبِّهَا لَا تَرْفَعُ رَأْسَهَا تَقُولُ قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ ▪️خادم به زندان رفت و دید کنیز به درگاه الهی به سجده افتاده و سر بلند نمی‌کند و دائماً می‌گوید: «قُدُّوسٌ سُبْحَانَکَ سُبْحَانَکَ» 🥀 هارون گفت: به خدا قسم موسی‌بن‌جعفر علیهماالسلام او را به سحر خود جادو کرده است؛ بروید کنیز را بیاورید. او را آوردند … کنیزک می‌لرزید و چشمش به طرف آسمان بود. 🥀 هارون گفت: تو را چه شده است؟ کنیز گفت: حال جدیدی پیدا کرده‌ام؛ ایشان شب و روز نماز می‌خواندند و من همین طور پیش ایشان ایستاده بودم، وقتی نمازشان تمام شد و مشغول تسبیح و تقدیس شدند، عرض کردم: سرور من! چیزی احتیاجی دارید بیاورم؟! 🥀 اما آن حضرت فرمود: من چه احتیاجی به تو داشته باشم!؟ گفتم: مرا پیش شما آورده‌اند تا کارهای شما را انجام دهم. فرمودند: پس این‌ها چه کاره‌اند!؟ نگاه کردم و باغی پر از گل دیدم که از هیچ طرف انتهایش دیده نمی‌شد، و نشیمن‌هایی مفروش از فرشهای رنگارنگ و دیبا که بر آن‌ها کنیزان و غلامانی حاضرند که در زیبایی مانند آن‌ها را ندیده بودم و لباسی چون لباس آن‌ها را ندیده بودم ... 🥀 با مشاهده این صحنه به سجده افتادم تا وقتی که این خادم آمد و مرا صدا زد و دیدم در میان زندان هستم. هارون گفت: ای زن خبیث! شاید در سجده خوابت برده و این‌ها را در خواب دیده‌ای؟ گفت: نه؛ به خدا! همه این‌ها را قبل از سجده دیدم و بعد از دیدن آن‌ها به سجده افتادم. 🥀 هارون الرشید ملعون به خادم گفت: این خبیث را بگیر و نگه دار تا کسی این حرف‌ها را از او را نشنود. از آن پس کنیز شروع به نماز خواندن کرد؛ وقتی به او گفته می‌شد: چرا این قدر نماز می‌خوانی، می‌گفت: عبد صالح را در چنین حالی دیدم... آن کنیز تا هنگام مرگ پیوسته در همین حال بود.... 📚المناقب، ج۳ ص۴۱۴ 🌐کانال معنوی بیت الزّهرا 👇 @beytozzahra77