نجواۍبےنهایت☕️
♟ شطرنج در کنار تو کشتارگاھ شد پاۍ تو مهرھ هاۍ سفیدم سیاھ شد با آن که رخ نمودۍ و سرباز سوختم بیرونِ
👣
جز داستان مرگ در این گنبد کبود
بین من و تو فاصلھی دیگری نبود
نوستالژی، غروب مھ آلودِ ما رسید
پیش از درود لحظھی بدرود ما رسید
هرچند رفتھایم و زمین خالےاز صداست
تهران پُر از پیادھ رویهای ما دوتاست
#شعر
@ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️
نجواۍبےنهایت☕️
با هرکـھ توانستھ کݩار آمدھ دݩیا با اهل هنر؟آرۍ ! با اهل ݩظر ؟ نھ! بد خلقم و بد عهد زباݩبازم و مغرور
یک بار بھ مݩ قرعھ عاشق شدݩ افتاد
یک باردگࢪ،باردگࢪ،باردگࢪ...ݩــھ !
🚶🏻♂️💔
#شعر #فاضل_نظری
@ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️
نجواۍبےنهایت☕️
تاکھپابندٺشومازخویشمیرانےمرا دوسٺدارمهمدمٺباشمولےسربارنھ ! قصدرفٺنکردھاۍتابازهمگویمب
مےروۍاماخودٺهمخوبمےدانےعزیز
میکنےگاهےفراموشمولےانکارنھ
سختمیگیرۍبھ #من بااینهمھازدسٺتو
مےشومدلگیرشایدنازنین،بیزار نھ
#شعر #تلخ
@ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ|☕️
ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ
#سخن_شیرین 😋
یک دنیا #شعر توۍ
دلم جاخوش کردھ !
کجایے ؟!
چقدرراه ماندھ تارسیدنت؟
میخواهم شعر بارانت کنم😁!
@ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ|☕️
نجواۍبےنهایت☕️
اینقدراگرمعطلِپرسشنمےشدم شایدقطار #عشق مرا جا نمے گذاشٺ دنیامرافروخت، ولی کاش دستِکم چون بردگا
•••
اۍدل بگوبه عقل کھ دشمن
هم این چنین
در خون مرا بھ
حالِ خودم وانمےگذاشٺ
ما داغدار بوسهی وصلیم
چون دو شمع
ای کاش عشق
سربه سرِمانمے گذاشٺ!
#شعر #فاضل_نظری
@ʙɪɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️
نجواۍبےنهایت☕️
گر چه دستٺ را گرفتم باز هم قانع نشد ٺا نبخشیدم تو را، دل همچنان دلٺنگ بود چون در آغوشٺ گرفتم خنجرٺ
من پشیمان نیسٺم،
امانمےدانم هنوز
دل چرا در بازیِ
نیرنگهایکرنگ بود [♥️🙂] در دلم آیینهای دارم که مےگوید به آھ در جهان سنگدلها کاش مےشدسنگ بود #شعر #فاضل_نظری @ʙɪ_ɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️
نجواۍبےنهایت☕️
بے اعتنا شدم به جهان بے ٺو آنچنان کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد [🙂🥀] من داستان آن گل سرخم که عا
گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد
[❤️🩹😒]
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد
#شعر #فاضل_نظری
@ʙɪ_ɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️
کردهاند از ادارھ ام بیرون
به زمین و زمان شدم مدیون
[🚶🏻♂❤️🩹]
کوچه گردم دوبارھ چون مجنون
دیدۍ آخر ! ... نگفتمت خاٺون !
آخرش کار میدهۍ دستم ... (:
#شعر #قاسم_صرافان
@ʙɪ_ɴᴀʜᴀʏᴀᴛɪᴍ |☕️