eitaa logo
هیئت بی‌بی رقیه(س) اراک
292 دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
6.1هزار ویدیو
96 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی (علیه‌السلام) فرمودند: خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد، شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.✨
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
💫🌟🌙 شـــــــب💫🌟 ❄️وزن دانه برف روزی گربه ای از جغد پیری درباره وزن دانه ی برف سوال کرد. جغد جواب داد: وزنش چیزی بیشتر از هیچ چیز است! جغد در ادامه گفت: روزی به هنگام بارش برف روی شاخه ای از صنوبر نشسته بودم و در حال استراحت، دانه های برف را که یک به یک روی شاخه می نشستند، می شمردم. به رقم دقیق 3.471.952 که رسیدم دانه برف دیگری روی شاخه نشست و ترق ... شاخه درخت ناگهان شکست!! و من و برف هایی که روی شاخه بودیم در هوا معلق شدیم و بر زمین افتادیم. آره عزیزم، وزن یک دانه برف، چیزی بیشتر از هیچ چیز است! به سنگتراش نگاه کنید که روی سنگ ضربه می زند. شاید صد بار ضربه ها روی سنگ فرود بیاید، بدون اینکه حاصلی داشته باشد، اما در ضربه صد و یکمی نصف می شود. در حقیقت این آخرین ضربه نیست که سنگ را دو نیم می کند، بلکه این امر نتیجه تلاشی است که از ابتدا صورت میگیرد!!!
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
💎 تقویم نجومی 💎 ✴️ پنجشنبه 👈 18مرداد/ اسد 1403 👈 3 صفر 1446👈 8 اوت 2024 🕋 مناسب های دینی و اسلامی. 🎇 امور دینی و اسلامی. 📛 برای ازدواج و امور شراکتی خوب نیست. 🤒 مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان و نوزاد عمرش طولانی است. 🔭احکام نجوم. 🌗 امروز تا ساعت 1ظهر قمر در برج سنبله است و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است. ✳️امور آموزشی و امور زراعی و تجاری. ✳️ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️ و ارسال جنس نیک است. 🟣کتابت ادعیه و احراز و نماز و بستن حرز خوب نیست. 👩‍❤️‍👩مباشرت امروز (روز پنجشنبه) مباشرت هنگام زوال ظهر برای سلامتی مفید است و فرزندش عاقل و سیاستمدار خواهد شد . ان شاءالله. 💑مباشرت امشب: (شبِ جمعه) ، فرزند پس از فضیلت نماز عشاء امید است از اصحاب امام عصر گردد. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت) در این روز ماه قمری ، باعث طول عمر خواهد شد. 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد باعث ضعف مغز می شود. 😴 تعبیر خواب امشب: اگر شب جمعه خواب ببیند تعبیرش از ایه ی 4 سوره مبارکه " نساء" است. و اتوا النساء صدقاتهن نحله... و چنین برداشت میشود که خواب بیننده یا ازدواج کند یا مال زیادی و یا هدیه ای به او برسد شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ✴️️ وقت استخاره : در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه موجب رزق فراوان میگردد . 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿 🌸زندگیتون مهدوی
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
🌹 تقویم شیعه🌹 شمسی: پنج شنبه ۱۸ مردادماه ۱۴۰۳ هجری شمسی میلادی:Thursday 08 August 2024 قمری: الخميس ۰۳ صفر ۱٤٤۶ 🌹 امروز متعلق است به: 🔸حضرت حسن بن علی العسكری عليهما السّلام 📿 اذکار روز: 👈صد مرتبه ذکر لا اله الا الله الملک الحق المبین 👈۳۰۸ مرتبه یا رزاق بگوید تا روزى اش فراوان شود. 🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن ✅وقایع روز: 💐 سالروز ولادت حضرت امام محمدباقر علیه السلام (۵۷ ه ق به روایتی) 🇮🇷بزرگداشت شهدای مدافع حرم 🗓روزشمارتاریخ: ◼️⏳۰۲ روز تا سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله عليها (۶۱ه ق) ◼️⏳۰۴ روز تا سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (۵۰ه ق به روایتی ) ◼️⏳۱۷ روز مانده به اربعین حسینی
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
┊﷽┊ ◌ ⃢⃢⃢⃢🧎🏻نمازحاجت در روز سوم مجرب ✍🏼مستحب است در اين روز ◌⃢⃢⃢⃢🧎🏻دو رکعت نماز 🔹دررکعت اول: 🧎🏻⇇ حمـد ✙ سـوره فتح(انا فتحنا) ⇉ و ◌ 🔸در رکعت دوم: 🧎🏻⇇ حمـد ✙سـوره توحیـد ⇉ بخواند و 🪞 بعد از سلام 🧮 صد مرتبه صلوات بفرستد و 🧮 صد مرتبه بگويد 💠اَللّٰهُـمَّ ✨ٱلْـعَـنْ آلَ اَبـیٖ سُـفْـيـٰانَ‏ ♥️ خـدايا لعنت كن آل ابى سفيان را 👈🏼و 🧮صد مرتبه استغفار كند 🌐☜ اَسْـتَـغْـفِـرُٱللّٰـهَ رَبّـیٖ وَ اَتُـوبُ‏ اِلَـيْـهِ‏ آمرزش می‌خواهم از پروردگار خویش و به سوی او باز می‌گردم. پس حاجت خود را بخواهد. 📚اقبال الاعمال.ج۲.ص۶۲۲ 📚مفاتیح‌الجنان ۝۝۝۝۝۝۝۝ ⏰ زمان: ⏳ازطلوع آفتاب تاغروب آفتاب⌛️ 📖 سوره فتح را اگـر حفظ نیستید از روی قرآن بخوانید😊 ۝۝۝۝۝۝۝۝ 🤲🏼دعابرای ظهور 🟢امام زمانمان یادتون نره. ۝۝۝۝۝۝۝۝ این پست رو به همه گروه‌ها ارسال کنید🙏🏼 ۝۝۝۝۝۝۝۝
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
28.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد خوش آمدی😭 🎬 داستان زندگی کربلایی محمد اکبری، که با نگاه خاص سیدالشهدا توبه کرد و سوار بر کشتی نجات اباعبدالله شد.
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
- آیـتﷲبـهـجـت: اهل علم همواره باید به دنبال این باشند که پای اعمال و خدمات خود، امضا و مهر و تأیید ایشان را بگیرند.اگر کسی در فکر خدمت به امام‌زمان باشد قطعا آن حضرت نیز به فکر او خواهد بود..! •📚حضرت‌حجت•
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
- جوانان عزيز،روزانه زماني را به كسب معارف دينی اختصاص دهيد؛ بانهج‌ البلاغه انس بگيريد؛ ادعيهٔ صحيفهٔ‌ سجاديه را با تامل مطالعه بفرماييد!اينها مملوء از معارف عميق است.حيف است كه يک شيعه با معارف اهل بيت عليهم‌السلام مانوس نباشد. خسران محض است..! •آیـتﷲفاطمی‌نیا• -
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
- برادران و خواهران من، غریب است.نباید آقا را فراموش کنیم زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمیکند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم،بعد از نمازهای یومیه دعای فرج فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید زیرا امام منتظر دعای خیر شما است..! •شهیدمدافع‌حرم سجادزبرجدی• -
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
🌹غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد. 🌷سردار مدافع حرم «حاج‌مهدی نیساری» که در شب ۲۱ ماه رمضان آسمانی شد!فردی بود که برای شناسایی پیکر «شهیدحججی» به مقر داعش رفت و از «سیدحسن نصرالله» لقب پهلوان مقاومت را گرفت. 🌷ماموریت ویژه سردار نیساری برای شناسایی پیکر مطهر شهید‌ محسن‌ حججی👉 بعد از شهادت حججی تا مدت‌ها، پیکر مطهرش در دست داعشی‌ها بود تا اینکه قرار شد حزب‌الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند. داعش هم پیکر محسن و دو شهید حزب‌الله را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب‌الله را آزاد کند. به من گفتند: «می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر محسن را شناسایی کنی؟» می‌دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند اما آن موقع، محسن برایم از همه چیز و حتی از جانم مهم‌تر بود. قبول کردم. با یکی از بچه‌های سوری به‌نام حاج سعید از مقر حزب‌الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود، با اسلحه ما را می‌پایید. پیکری متلاشی و تکه‌تکه را نشانمان داد و گفت: «این همان جسدی است که دنبالش هستید!» میخکوب شدم. از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه، خشک شدم. رو کردم به حاج سعید و گفتم: «من چه‌جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن اربا اربا شده، این بدن قطعه قطعه شده!» بی‌اختیار رفتم طرف داعشی. عقب رفت، اسلحه‌اش را مسلح کرد و کشید طرفم. داد زدم: «پست‌فطرتا، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست‌هاش؟!» حاج‌سعید حرف‌هایم را تندتند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد. داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند، می‌گفت: «این کار ما نبوده. کار داعش عراق بوده.» دوباره فریاد زدم: «کجای شریعت محمد آمده که اسیرتان را این‌جور قطعه قطعه کنید؟!» داعشی به زبان آمد و گفت: «تقصیر خودش بود. از بس حرص مون رو درآورد. نه اطلاعاتی بهمون داد، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچک‌ترین التماسی بهمون کرد که از خونش بگذریم. فقط لبخند می‌زد!» هرچه می‌کردم پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: «ما باید این پیکر رو برای شناسایی دقیق با خودمون ببریم.» اجازه نداد. با صدای کلفت و خشدارش گفت: «فقط همین‌جا.» نمی‌دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه، پیکر محسن نبود و داعش می‌خواست فریبمان بدهد. در دلم متوسل شدم به حضرت زهرا علیهاالسلام. گفتم: «بی‌بی جان! خودتون کمکمون کنید، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.» یک‌باره چشمم افتاد به تکه‌استخوان کوچکی از محسن. ناگهان فکری توی ذهنم آمد. خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به‌هم زدن، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج‌سعید اشاره کردم که برویم. نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حز‌الله. از ته دل خدا را شکر کردم که توانستم بی‌خبر از آن داعشی، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم. وقتی برگشتیم به مقر حزب‌الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند. دیگر خیلی خسته بودم. هم جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردای آن روز حرکت کردم سمت دمشق. همان روز خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب‌الله، پیکر محسن را تحویل گرفته‌اند. به دمشق که رسیدم، رفتم حرم بی‌بی حضرت زینب علیهاالسلام. وقتی داخل حرم شدم، یکی از بچه‌ها آمد و گفت: «پدر و همسر شهید حججی به سوریه آمده‌اند. الان هم همین جا هستن، توی حرم.» من را برد پیش پدر محسن که کنار ضریح ایستاده بود. پدر محسن می‌دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تا چشمش به من افتاد، جلو آمد و مرا در بغل گرفت و گفت: «از محسن خبر آوردی.» نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ گفتم: «حاج‌آقا، پیکر محسن مقر حزب‌الله لبنانه. برید اونجا خودتون ببینیدش.» گفت: «قَسَمَت می‌دم به بی‌بی که بگو.» التماسش کردم چیزی از من نپرسد. دلش خیلی شکست. دستش را انداخت میان شبکه‌های ضریح حضرت زینب علیهاالسلام و گفت: «من محسنم رو به این بی‌بی هدیه دادم. همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تار مویش رو برام آوردی، راضی‌ام.» وجودم زیر و رو شد. سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود. به سختی لب باز کردم و گفتم: «حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی‌اکبر علیه‌السلام اربا اربا کردن.» هیچ نگفت. فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: «بی‌بی، این هدیه رو قبول کن.» ▫️هرگزشهدایی را که امنیت مان رامدیون شان هستیم،فراموش نکنیم.روحش شاد یادش گرامی.
۱۸ مرداد ۱۴۰۳