خاطره جالب استاد #قرائتی از مسجدی که "مرگ بر آمریکا" نمی‌گفتند! ✍پ.ن: مسجد/هیأتِ سکولار اینجوریه که میگه بیا مشکی بپوش، مجلس بگیر، گریه کن، سینه بزن، خرج بده، حالشو ببر .‌‌.. دیگه تکلیفی نداری، همین شد تولّی و تبرّی! بعدش برو دنبال کار و کاسبی‌ت ... مسجد/هیأتِ بچه مسلمونایِ انقلابی، همه‌ی اونا رو داره، منتها اینجوریه که بغضت خالی نمیشه. از همون جلسه، دنبال شمشیر می‌گردی که تیزش کنی، بیافتی دنبال حمایت از مولا علی و اولادش... می‌ری که راه ظهور رو باز کنی... یک وقت شمشیر، همین شمشیر آهنی هست، یک وقت زبانی هست که از حق دفاع می‌کنه، یک وقت دستی هست که می‌ره داخل جیب تا با پول، جبهه‌ی حق رو پشتیبانی بکنه ... بچه‌ای که در مکتب مولا یاد گرفته باید «فرزند زمانه‌ی خویش بود»، بعد روضه تازه جنگیدنش شروع میشه‌... می افته دنبال شمشیری برای زدن به کوچه‌ی بنی‌هاشم ... مقابل سقیفه ساکت نمی‌مونه ... اشک هم اگر می‌ریزه، اشک حماسی و سیاسی‌ است، نه اشک مخدر! #مسجد_ضرار