این روزها یک حس دوگانه دارم. حسی که اردیبهشت ماه امسال هم تجربهاش کردم. یک درد عجیب و غریب شبیه لحظهای که مادرها تولد فرزندشان را تجربه میکنند.
نمیدانم بقیهی دوستان نویسنده هم حال مرا دارند یا نه، ولی روزهای پر استرسی را دارم که از یک طرف خوشحالم و از یک طرف دلنگران.
#ادامه_دارد
#بهدعایشمامحتاجم
#خبری_در_راه_است
بغض قلم
این روزها یک حس دوگانه دارم. حسی که اردیبهشت ماه امسال هم تجربهاش کردم. یک درد عجیب و غریب شبیه لحظ
سعدی الحق که استاد سخن است. حال دیشب مرا چه خوب بر نظم کشیده:
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفتهٔ روزگار دریاب
امروز رفتم امامزادهی شهرمان و دل سبک کردم. به امامزاده گفتم ممنونم که آمدی وسط شهر ما که مثل امروزی سر روی مشبکهای تو بگذارم از بار این رنج جانکاه حرف بزنم.
نمیدانم چه چیزی از داخل مشبک روی قلبم ریخت که استرسها، جایش را به سکینه و آرامش داد.
حالا ساکت و آرامم تا طفلگریزپایمن
خود زبان به سخن گفتن باز کند.
#ادامه_دارد
#بهدعایشمامحتاجم
#خبری_در_راه_است