یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع زهد و پرهیز شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همهی شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفهاي گرد ما خفته.
پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانهاي بگزارد چنان خواب غفلت بردهاند که گویی نخفتهاند که مردهاند.
گفت: جان پدر تو نیز اگر بخفتی به ازآن که در پوستین خلق افتی.
نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار در پیش
گرت چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچکس عاجزتر از خویش
📒 گلستان سعدی
#سعدی
#روز_بزرگداشت_سعدی
🆔 @bibliophil
ماه فرخنده، روی برپیچید
و علیک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
#وداع
#ماه_مبارک_رمضان
#سعدی
#روز_بزرگداشت_سعدی
🆔 @bibliophil
سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود میگوید:
«یاد دارم که در ایام کودکی، اهل عبادت بودم و شبها برمیخواستم و نماز میگزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم.
شبی در خدمت پدر رحمةاللهعلیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته، میخواندم. در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیدهاند.
پدر را گفتم: از اینان کسی سر برنمیدارد که نمازی بخواند. خواب غفلت، چنان اینان را برده است که گویی نخفتهاند، بلکه مردهاند.
پدر گفت: تو نیز اگر میخفتی، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی!»
📒 گلستان سعدی/ باب دوم در اخلاق درویشان/ حکایت هفتم
#سعدی
🆔 @bibliophil
امید ما به رحمت بیمنتهای توست
مقصود عاشقان دو عالم لقای توست
هرکس امیدوار به اعمال خویشتن
سعدی امیدوار به لطف و عطای توست
#سعدی
🆔 @bibliophil
هر کسی را سرِ چیزی و تمنّای کسی ست
ما به غیر از تو نداریم تمنّای دگر
#سعدی
🆔 @bibliophil
زِ همه دست کشیدم که تو باشی همهام
با تو بودن زِ همه دست کشیدن دارد
#سعدی
🆔 @bibliophil
او مرهم است اگر دگران نیش میزنند! 🥲
#سعدی
#یازدهمین_شب_چله_امامرضایی
#چله_عاشقی
#چله_این_کار_نکن
🆔 @bibliophil