امید آخر دلهای بیقرار حسین
«مرا هزار امید است و هر هزار» حسین
به کوهِ امنیت و بندگی رسید سریع
بهکشتی تو هرآنکس که شد سوار، حسین
تویی که شأن نزول «تبارکاللّه»ی
بهخلقت تو خدا کرده افتخار حسین
خدا به طالع ما مهر نوکری زده است
به غیر نوکریات نیست کاروبار حسین
غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم
گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین
گناهکارم و در بین خلق محترمم
غلامی تو بهمن داده اعتبار حسین
از این محبّت و این عشق و این حسینیهها
هزارشکر که «لایمکنالفرار» حسین
اگر حبیب به عشقت دوبار جان دادهست
هزار جان بده تا من هزاربار حسین...
✍ #مجتبی_خرسندی
🆔 https://eitaa.com/bibliophil
🆔 https://ble.ir/bibliophils