5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امام خمینی (ره):
ما و شما هم خواهیم رفت، مثل چمرانبمیرید
🏴سالروز شهادت شهید چمران
🔰 #سیره_شهدا | #مردم_داری
در کوچه ما پیر مردی بود که اختلال حواس داشت. همیشه صندلی اش را دم در می گذاشت و می نشست داخل کوچه. هر وقت حمید به این پیر مرد می رسید، خیلی گرم با او سلام و علیک می کرد. اگر سوار موتور بود، توقف می کرد و بعد از سلام و احوال پرسی گرم حرکت می کرد.
آن شب رفته بودیم هیئت. موقع برگشت ساعت از نیمه شب گذشته بود و پیر مرد هم چنان در کوچه نشسته بود. حمید طبق عادتش خیلی گرم با او سلام و علیک کرد.وقتی از او دور شدیم گفتم: حمید جان! لازم نیست حتما هر بار به ایشان سلام کنی. او به خاطر اختلال حواس اصلا متوجه نیست.
حمید گفت: عزیزم! شاید ایشان متوجه نشود؛ اما من که متوجه می شوم. مطمئن باش یک روزی نتیجه محبت من به این پیر مرد را خواهی دید.
وقتی بعد از شهادت حمید، وقتی برای همیشه از آن کوچه می رفتیم، همان پیر مرد را دیدم که برای حمید به پهنای صورت اشک می ریخت. این گریه از آن گریه های سوزناکی بود که در غم حمید دیدم.
شهید مدافع حرم
#حمید_سیاهکالی_مرادی🕊🌹
❀
┏━━━━━━┓
⠀@khodemaani
┗━━━━━━┛
پروردگارا
رفتن من دست توست ،من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهیم که مرا در رکاب امام زمانم قرار دهی ؛ وآنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت نائل شوم
شهید صیاد شیرازی
🌷از مادر شهید حسن باقری پرسیدند:
چی شد که پسری مثل حسنآقا تربیت کردی؟!
جمله خیلی قشنگی گفتند:
نگذاشتم #امام_زمان(عجلالله تعالی فرجه الشریف ) در زندگیمان گُم شود...
هدایت شده از کمیل
🚩 چ :مثل چمران
چ~ مثل چندین چ~ مثل چندان
چندیام بگریان، چندیام بخندان
مثل یک چکامه سخته و مطنطن
مثل چشمه ساده، تازه و خروشان
چ چگونه رفتن در پی نشانی
چارراه خندق، کوچهی نیستان
چ~ مثل چل شب با خدا نشستن
چله را شکستن چلهی زمستان
تیغها چکاچک، زلفها چلیپا
چارهمان شهادت، حجلهمان چراغان
چ~ مثل چزّابه میان آتش
چ~ مثل چزابه میان طوفان
چ~ مثل چفیه چ~ مثل چادر
آن به عشق رهبر این به حکم قرآن
مصطفی کجایی، در میان مایی
ای به جای نامِ تک تک شهیدان
جای خالیات را عاشقان گرفتند
کودک فلسطین شد چریک لبنان
ف~ مثل فکه ک~ مثل کرخه
پ~ مثل پاوه ب~ مثل بستان
آ~ مثل آیت ر~ مثل روشن
ه~ مثل همّت چ~ مثل چمران
ماملت امام حسینیم 🚩
🔰او ترکیبی از تخصص و تعهد بود...
🔴هر یک از شهدا معمولا به یک سری ویژگی های خاص شناخته میشوند!
مثلا شهید ابراهیم هادی به جوانمردی و اخلاص یا شهید همت به سختکوشی و کمخوابی!
🔴در این میان شهید چمران همچون شهید بابایی ، به تخصص و تعهد شناخته میشوند. در رشتهی خود بالاترین قلههای تخصص را فتح کرده بودند و در عین حال بیشترین تعهد را به اسلام و انقلاب داشتند!
🔴#شهید_چمران میتواند الگوی مناسبی برای افراد انقلابی باشد و از او بیاموزند که هم در راه متخصص شدن بکوشند ، هم پایبند به آرمانها باشند و هم در راه متخصص شدن ، ظواهر دنیا را با آرمانها مبادله نکنند و تا اخرین نفس به اسلام و انقلاب خدمت نمایند!
✍میلاد خورسندی
☘ سلام بر ابراهیم ☘
✔️ راوی : امیر منجر
🔸هشتمين روز مهرماه با بچه هاي معاونت عمليات $سپاه راهي منطقه شديم. در راه در مقر سپاه همدان توقف كوتاهي کرديم.
موقع اذان ظهر بود. برادر بروجردي،كه به همراه نيروهاي سپاه راهي منطقه بود را در همان مكان ملاقات كرديم.
🔸ابراهيم مشغول گفتن اذان بود. بچه ها براي نماز آماده ميشدند. حالت معنوي عجيبي در بچه ها ايجاد شد. محمد بروجردي گفت: اميرآقا، اين #ابراهيم بچه كجاست؟!
گفتم: بچه محل خودمونه، سمت هفده شهريور و ميدان خراسان.
برادر بروجردي ادامه داد: عجب صدايي داره. يكي دو بار تو منطقه ديدمش، جوان پر دل وجرأتيه.
بعد ادامه داد: اگه تونستي بيارش پيش خودمون #كرمانشاه.
🔸نماز جماعت برگزار شد و حركت كرديم. بار دوم بود كه به سرپل ذهاب مي آمديم.
اصغر وصالي نيروها را آرايش داده بود. بعد از آن منطقه به يك ثبات و پايداري رسيد.
اصغر از فرماندهان بسيار #شجاع و دلاور بود. ابراهيم بسيار به او علاقه داشت.
او هميشه ميگفت: چريكي به شجاعت و #دلاوري ومديريت اصغر نديده ام. اصغر حتي همسرش را به جبهه آورده و با اتومبيل پيكان خودش كه شبيه انبار مهماته، به همه جبهه ها سر ميزنه.
اصغر هم، چنين حالتي نسبت به ابراهيم داشت.
🔸يكبار كه قصد شناسايي و انجام عمليات داشت به ابراهيم گفت: آماده باش برويم شناسايي.
اصغر وقتي از شناسايي برگشت. گفت: من قبل از انقلاب در #لبنان جنگيده ام.
🔸كل درگير يهاي سال 58 كردستان را در منطقه بودم، اما اين جوان با اينكه هيچكدام از دوره هاي نظامي را نديده، هم بسيار ورزيده است هم مسائل نظامي را خيلي خوب ميفهمد.
براي همين در طراحي عملياتها از ابراهيم كمك ميگرفت.
🔸آنها در يكي از حملات، بدون دادن تلفات هشت دستگاه #تانك دشمن را منهدم كردند و تعدادي از نيروهاي دشمن را اسير گرفتند. اصغر وصالي يكي از ساختمانهاي پادگان ابوذر را براي نيروهاي داوطلب و رزمنده آماده كرد و با ثبت نام و مشخصات افراد و تقسيم آنها، نظم خاصي در شهر ايجاد كرد.
وقتي شهر كمي آرامش پيدا كرد، ابراهيم به همراه ديگر رزمنده ها #ورزش باستاني را بر پا كرد.
🔸هر روز صبح ابراهيم با يك قابلمه ضرب ميگرفت و با صداي گرمِ خودش ميخواند.
اصغر هم مياندار ورزش شده بود، اسلحه ژ 3 هم شده بود ميل! با پوكه توپ وتعدادي ديگر از سلاحها ، وسايل ورزشي را درست كرده بودند.
يكي از فرماندهان ميگفت: آن روزها خيلي از مردم كه در شهر مانده بودند و پرستاران #بيمارستان و بچه هاي رزمنده، صبحها به محل ورزش باستاني مي آمدند.
ابراهيم با آن صداي رسا ميخواند و اصغر هم مياندار ورزش بود.
به اين ترتيب آنها روح زندگي و #اميد را ايجاد ميكردند. راستي كه ابراهيم انسان عجيبي بود.
٭٭٭
🔸امام صادق ميفرمايد: هركار نيكي كه بنده اي انجام ميدهد در #قرآن ثوابي براي آن مشخص است؛ مگر نماز شب!
زيرا آنقدر پر اهميت است كه خداوند ثواب آن را معلوم نكرده و فرموده:
«پهلويشان از بسترها جدا ميشود و هيچكس نميداند به پاداش آنچه كرده اند چه چيزي براي آنها ذخيره كرده ام »
همان دوران كوتاه سرپل ذهاب، ابراهيم معمولاً يكي دو ساعت مانده به #اذان صبح بيدار ميشد و به قصد سر زدن به بچه ها از محل استراحت دور ميشد.
اما من شك نداشتم كه از بيداري سحر لذت ميبرد و مشغول نماز شب ميشود.
يكبار ابراهيم را ديدم. يك ساعت مانده به اذان صبح، به سختي ظرف آب تهيه كرد و براي غسل و نماز شب از آن استفاده نمود.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادي روح پاکش صلوات 🌹
📘داستان وحکایت زیبا📕
@zibastory
@zibastory
🌸🌺🌸🌺