eitaa logo
"بیداری مــردم "
2.7هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💐💐💐💐 داستان شیعه شدن پرفسور برلون توسط دعای ابوحمزه ثمالی 🔸 مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند، جراح حاذق پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند. 👈مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت: شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم. ⁉️ وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور برلون گفت: تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است . 🔹 بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اینچنین شد که مزار این پروفسور مسیحی، مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند قرار دارد. ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡نامه مهم امام زمان (عج) خطاب به شیعیان 🎙سخنران:استاد 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥امام مهدی(عج) آینده و حال است... 🔹گوشه‌ای از سخنان شهید ابو‌مهدی المهندس در رابطه با امام زمان(عج) ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
دلنوشته های شهدایی🌹🌹 حس خوب پادگان دو کوهه خواب از چشمان بی قرارم ربوده مگر حسینیه حاج همت چه دارد که شخصی گفت در کنارش نشسته و سکوت غمبار نمودم اما لحظه ای حاج همت بالای سرم آمده و سوال کرد چه می خواهی خواهرم و پاسخ دادم که خودت می دانی و اینگونه شهدا به ما می گویند که هر لحظه هستیم و شمارا می بینیم مگر نشنیده ایم که می گویند گمان نکنید که شهدا مرده اند و در راه خدا کشته شده اند بلکه آنان زنده اند و نزد خدا روزی می گیرند کل باور هایمان اگر زهرایی باشد پس اعتقاد به انقلاب شکوهمندمان هم زهرایی است صوت سوز ناک و در عین حال آتشین سید مرتضی آوینی به عالم فهماند که کربلایی شدن لیاقت می خواهد که شهدا این لیاقت را داشتند و رفتند و شهید شدند به راستی برای چه؟ آیا در آن زمان مثل امروز مدافعان حرم که می گویند برای پول رفته مال دنیا به آن ها تعلق می گرفت؟ نه آن ها وقتی از خانه و کاشانه و مهم تر از این از خانواده ها و عده ای از جگر گوشه هایشان جدا شدند و برای اینکه چادر جده ی سادات مادرمان فاطمه ی زهرا خاکی یا خدشه دار نشود خون و جان خود را باختند و شربت شیرین شهادت نوشیدند به مادیات فکر نکردند بلکه به حرف امام فکر کردند و ندای هل من ناصر ابا عبد الله شب های اردوگاه منطقه چرا خانه ی سکوت و فریاد است؟ حسین علم الهدی سنگرش را چگونه توصیف کرد؟ می گفت سنگر خانه ی سکوت و فریاد است می دانی چرا؟ اصلا تا به حال به معنای جمله اش فکر کرده ای؟ چون آرامش شب و نهج البلاغه ی حضرت امیر برایش سکوت عمیق تفکر را بوجود آورده بود و روز های منطقه ی جنگ که صدای سوت خمپاره کاتیوشا نارنجک و انواع سلاح های جنگی در آنجا به گوشش می رسید را فریاد عجز نا توانان برای نابودی انقلاب شکوهمندمان نامید شب های اردوگاه های جنگی راهیان نور هم اینگونه است سکوت: برای اینکه درک کنیم که شب های عملیات در دل آرامش و سکوت شب چه غوغایی با نماز های شب زیارت های عاشورا و غسل های شهادت در دل بسیجیان مخلصی که لشکر روح خدا بودند در نوحه های حاج صادق آهنگران به پا شده بود فریاد: برای اینکه درک کنیم که آن خاک ها هر روزه دارند فریاد می زنند بیائید ای سبک بالان عاشق به راه و رسم و آئین شهیدان هنوز هم غربت شهدای هویزه در اولین باری که به زیارت آن جا رفتم یادم نرفته شور و احساس عجیبی داشتم کاش می شد قطعه ای از یادمان هویزه را با خودم به شهرم می آوردم تا هر زمانی که هوای شهرم آلوده شد هوای هویزه را استشمام کنم و جانی دوباره در بدنم بگیرم بغضی که گلویم را می گیرد با نوشتن در موردت محو می شود سید درست مثل چشمان اشکبارت که وقتی دیگران نگاهش می کنند می گویند یک حس مرموز و عجیبی در وجودت و چشمانت نهفته است حتی از کسی شنیدم که گفت چشمانت حرف می زند چه می گویی که همه شیفته و شیدایت شده اند؟ تحمل دنیا برایم سخت است من را هم پیش خودت ببر دیگر نمیتوانم زندگی کنم فقط شهادتم را از خدا بخواه آن هم در یادمان پر رمز و راز مزارت و در کنار خودت کاش راهیان نور امسال برایم راهیان آخرین باشد... التماس دعای شهادت... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
یکبار به ابراهیم گفتم: داداش ، این همه پول از کجا میاری؟! از آموزش و پرورش ماهی دو هزار تومان حقوق می گیری، ولی چند برابرش را برای دیگران خرج می کنی! نگاهی به صورتم انداخت و گفت: روزی رسان خداست. در این برنامه ها من فقط وسیله ام. من از خدا خواستم هیچ وقت جیبم خالی نماند. خدا هم از جائی که فکرش را نمی کنم اسباب خیر را برایم فراهم‌ می کند. 📚 کتاب سلام بر ابراهیم ؛ جلد اول ، ص ۱۸۰ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺مادر شهیدی که حاضر نیست لب به ماهی بزند ... 🌷شهید محسن جاویدی🌷 "شهــ گمنام ــیـد"
این را برای نگاه مهربان یك دوست نوشته ام... وقتی نگاهم می کنی، حسی درون وجودم شکفتن آغاز می کند. حسی که نمی دانم چیست،اما... می دانم التیام می گیرد این دل با داشتنش! منطقه عمومی خرمشهر ، شلمچه ، دی ماه ۱۳۶۵ ، رزمندگان لشکر ۳۲ انصارالحسین در عملیات کربلای پنج "شهــ گمنام ــیـد"
اردویِ جهادی بودیم، ساعت 9صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. بخاطر باریدن برف، هوا به‌ شدت سرد بود..! متوجه‌شدم که محمد‌ بلباسی درحال بازکردن بندِ پوتینش است با تعجب پرسیدم: چکار می‌کنی..؟! گفت: می‌خواهم وضو بگیرم گفتم: الان 9صبح، چه‌وقتِ وضو گرفتنه، اونم تو این سرما..! محمد وضو گرفت و همین‌طور که جورابش را می‌پوشید گفت: علامه‌ حسن‌زاده میگه: تمومِ محیط‌زیست و تموم موجوداتِ عالم، مثل گیاهان و دریاها، همه پاک و مطهر هستند؛ پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره‌خاکی راه میریم باید پاک و مطهر باشیم و به زمین صدمه نزنیم..:) ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبیک یا زینب...😎😂 💣🧨 👈هیچ وقت یه ایرانی رو تهدید نکنین...😁✌️ 😂 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها ❤️ ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
🪨سنگ و سقف...😶 دی 1363؛پادگان دو کوهه ⭐️آن روز می خواستیم بریم اندیمشک.🚶‍♂ ❄️با عباس دائم الحضور و سعید طوقانی، برگه های مرخصیمون رو تحویل دژبانی دم در پادگان دادیم و از زنجیر رد شدیم.⛓ ⭐️هوا گرم بود. در سایه تابلوی کنار نرده ها پناه گرفتیم.☀️ ❄️وانت تویوتایی از داخل پادگان در حال خارج شدن بود.🛻 ⭐️دژبان که جلوی آن را گرفت و پرسید کجا می رود، راننده آرام گفت: میرم اندیمشک.🤫 ❄️و پس از امضای برگه، خارج شد. سریع بلند شدم، جلوی وانت که خالی هم بود، وایسادم و گفتم: برادر.... اگه اندیمشک میری، ماروهم ببر سر راهت برسون.🤗 ⭐️راننده‌ که آدم عصبانی و بداخلاقی به نظر می رسید، با تندی گفت: نخیر.... اندیمشک نمیرم.😠 ❄️با تعجب گفتم: خب پس میخوای کجا بری؟ هرجا که بری باید از اندیمشک بگذری دیگه.😃 ➖اَوَلَندِش که به شما مربوط نیست من کجا میرم.... دومَنِشَم، من میرم این طرف.😒 ⭐️و اشاره به سمت چپ جاده به طرف خرم آباد کرد.😕 ❄️عذرخواهی کردم و رفتم طرف عباس تا بشینم.😐 ⭐️عباس با خنده گفت: زد تو حالت؟😄 ➕نه بابا.. خیالی نیست.... ولی من میخوام بدونم از اون طرف میخواد کجا بره.🤨 ❄️سعید گفت: خب هرجا که میخواد بره....به ما مربوط نیست.🙂 ➕بحث این نیست که کجا میره..‌ بحث اینه که اون میخواد بره اندیمشک، ولی برا اینکه مارو با خودش نبره، دروغ گفت.😓 ⭐️سعید خندید و گفت: خب شاید از قیافمون خوشش نیومده.😜 ❄️با ناراحتی گفتم: بیخود کرده که خوشش بیاد یا نیاد.. مگه ماشین باباشه؟!😏 ⭐️رو کردم به عباس و گفتم: میگن یبار بسیجی ها به حاج همت شکایت کردند که بعضی از این ماشینای لشکر که میرن شهر، بچه ها رو سوار نمی کنند؛ با اونا چیکار کنیم؟🥲 ❄️حاجی هم گفته: هر ماشینی که بسیجی هارو سوار نکرد، با سنگ بزنید شیشه اش رو بشکونید و اگه اعتراضی هم کرد، بگید حاج همت دستور داده. بقیش با من.😅😉 ⭐️عباس با تعجب بلند شد و جلوی من وایساد و گفت: ببینم باز دوباره فکر شر بازی به سرت زده؟؟🧐 ➕فکر شر چیه؟.... میخوام اگه خدا لطف کنه، دستور حاج همت رو اجرا کنم... هر چی باشه خدابیامرز شهیده و باید توصیه ی شهدا رو عمل کرد....اونم اون که فرمانده لشکرمون بوده.😊😁 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
مطمئنم روزے کہ با آن سیاهتــ بابا را بدرقہ‌ے میدان‌ ڪردی، دل بابا قرص‌تر شد! چون چـــادر تو "ڪاش مادر شهدا باشیم" 🌹" شهـــ گمنام ــــید "🌹 ‌ "شهــ گمنام ــیـد"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیش‌بینی ابومهدی؛ بازگشت حزب "بعث" و احیای "داعش" 🔹«شهید ابومهدی مهندس» فرمانده و معاون "الحشد الشعبی": داعش تمام نمی‌شود داعش شکلی از اشکال از تروریسم است؛ ابتدا نام آن "حزب بعث" بود، سپس نام آن "القاعده" شد و پس از آن در قامت داعش ظاهر شد و به صورت دیگری باز خواهد گشت... ‌ "شهــ گمنام ــیـد"