وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد
زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبلگه آفتاب شد
🔴ولادت با سعادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها را محضر مقدس مولا و سرورمان حضرت بقیةالله ارواحنافداه تبریک و تهنیت عرض مینماییم.
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول): 💥آیةالله سید مسلم موسوی خلخالی نقل کرده اند که: در محضر مبارک حضرت آیةالله بروج
#تشرفات (قسمت دوم):
من با دیدن این سه اجنبی که با هم می خندیدند و از حالشان معلوم بود که قصد بدی دارند سخت مضطر شدم و ترس و وحشتم چند برابر شده بود و به شدت گریه می کردم، رو به طرف کربلا کردم و گفتم: یا اباعبدالله من زائر تو هستم، در این کشور غریبم، مرا نجات بده، ناگهان به دلم افتادکه به آقا و مولایم امام زمان ارواحنا فداه پناه ببرم، چون فقط اوست که هرگاه شیعیان مضطر و درمانده می شوند به حمایتشان می شتابد،
✨💫✨
با چشمانی پر از اشک به سمت کربلا رو کرده و با تمام نیاز عرض کردم: « یا اباصالح المهدی، یا صاحب الزمان! من ناموس توام، من زائر جدت حسینم، مرا از این مصیبت بزرگ نجات بده...»
هر لحظه این سه اجنبی به من نزدیکتر می شدند، همراه با خنده های شیطانی آن ها، گریهٔ من نیز بلندتر می شد، ناگهان در همان لحظات آخر، گرد و خاکی از پشت سرم برخاست و صدای ترمز ماشینی توجهم را جلب کرد.
✨💫✨
برگشتم دیدم تاکسی دیگری در کنار همین تاکسی ایستاد. سید بزرگواری با شکوهی خاص، از تاکسی پیاده شد و به سمت ماشین ما آمد ، آن سه نفر سر جایشان خشک شده بودند. سید جلو آمد، درب تاکسی را باز کرد و به زبان فارسی به من فرمود: چه کسی به شما گفته تنها به زیارت حضرت حر و عتبات عالیات بیایی؟
آیا این درست است؟ آیا زیارت تو درست است؟ سپس فرمود: ...
ادامه دارد.
@bidary11
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بشنوید،،لذت ببرید.
زینب به دو معناست.....
👌حضرت زینب کبری سلام الله علیها زینت پدرش بود. ما هم سعی کنیم زینت پدرمان، امام زمانمان باشیم.
بحق مولاتنا زینب الکبری❤️
اللهمعجـللولیڪالفـرج
مولای خوب من سلام
وقتی سلامت میکنم باور دارم جواب سلامم را میدهی و به حرف های دلم گوش میکنی
ای مهربان تر از پدر
دلم پر گشودن در هوای شما را میخواهد، رهایی در آسمان پاک حضور شما
دوستت دارم مولای مهربانم! ❤️
#نوای_دلتنگی
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت دوم): من با دیدن این سه اجنبی که با هم می خندیدند و از حالشان معلوم بود که قصد بدی دا
#تشرفات (قسمت سوم):
💥سپس فرمودند: از این تاکسی پیاده شو و داخل همان ماشینی که آورده ام سوار شو. من حیران و شگفت زده با چشمی اشکبار فرشته رحمتم را نگاه می کردم و در دل از او تشکر می نمودم که مرا از این مهلکه نجات داده است. خیلی سریع از تاکسی پیاده شدم، آن سید بزرگوار درب ماشین بعدی را باز کرد و من سوار شدم. به راننده گفت: فورا از اینجا دور شو.
✨💫✨
سپس به سمت آن سه نفر رفت، آن ها اعتراض کردند که چرا مرا از ماشین آن ها پیاده کرده است، ناگهان صدای دعوا بلند شد، من از پشت شیشه می دیدم که آن سه نفر با سید جلیل القدر در آویخته و لحظاتی بعد هر سه به خاک افتادند، ماشین به سرعت دور می شد و من دیگر چیزی نمی دیدم. قلبم آرام گرفت، خیالم راحت شد و تازه متوجه شدت فاجعه شدم. ماشین کنار حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام ایستاد و من پیاده شدم،
✨💫✨
وقتی خواستم پول تاکسی را حساب کنم راننده گفت: آن سید بزرگوار کرایه رفت و برگشت ماشین را حساب کردند و موقع سوار شدن فرمودند: "سریع حرکت کن، چون ما مسافری داریم که باید او را کنار حرم بازگردانی!" آن خانم با گریه و شمرده شمرده مطالب را می گفت و همه حضار مخصوصا آیةالله العظمی بروجردی گریه کردند و سپس فرمودند: قطعا آن سید بزرگوار، حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بودند.
📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر ص۱۴۳
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@bidary11
سلام امام زمانم💞
به امیـدِ دَم زیبـای وصـالِ رخ تو،
زنده در سِیرِ جهانِ گذرانیم هنوز
تاکه توکِی بِرسی زین سفرِ دورو دراز
حیف وصدحیف که ازبیخبرانیم هنوز
#نوای_دلتنگی
@bidary11
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
#آمادگی_برای_ظهور
⚠️همین اعمال ما پردههای حجاب را کشیده و امام زمان ارواحنافداه را از ما دور کرده.
📛شخصی را می بینی زبانش با حضرت است، حضرت را دوست دارد، چشمش هم اشک میریزد؛ ولی عملش خلاف است.
⛔️امام زمانِ شما مضطر است و از دست من و شما مضطر شده.
⁉️اگر قبولش داریم که امام زمان ارواحنافداه هست و میآید، چرا وضع ما اینطور است؟! چرا زبان ما هر طور خواست حرکت میکند؟! چرا چشم ما هر طور خواست حرکت میکند؟! عمل ما هر طور خواستیم است.
👌یک جایی بنشینیم و واقعا تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم.
🌟استاد حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@bidary11
سلام امام زمانم💞
برای او كه برايم نماد خورشيد است
نديدمش ولی او سال ها مرا ديدهست
نديدمش ولی از پشت پرده ها حتی
دلم برای نگاهش هميشه لرزيدهست
#نوای_دلتنگی
@bidary11
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
بیداری از خواب غفلت
☘شیخ غلامرضا یزدی (١٠) یکی از دوستان حاج شیخ میگوید: با موتور روانه تفت (تفت، از شهرستانهای یزد اس
☘شیخ غلامرضا یزدی(١١):
روزی شیخ با چند تن از دوستانش در مدرسه مصلی یزد بودند، که شیخ به آنها می گوید: الان چند نفر وارد مدرسه می شوند و به حجره ما می آیند، آنها سوالی دارند و سوالشان فلان چیز است، من از پاسخ دادن به آنها معذورم شما پاسخشان را بدهید.
بعد از مدت کوتاهی، همان چند نفر وارد حجره می شوند و در کمال حیرت دوستان شیخ، درست همان سوال را پرسیدند!
⚡️⚡️⚡️
روزی شیخ غلامرضا در منزل، بی خبر از همه جا، به یکی از نزدیکانش می گوید: حاج ملا علی (از اهالی شهر) برایش میهمان آمده و هیچ پولی در خانه ندارد، این پول را برای او ببر تا خجالت زده میهمانانش نشود. وقتی آن فرد به در خانه ملا علی می رسد، در می زند، ملا علی در خانه را باز کرده، سلام می کند و می گوید: برادر من در خانه میهمان دارم. او هم جواب می دهد: می دانم، این پول را شیخ غلامرضا برای خرج میهمانهایت فرستاده است.
#شرح_حال_اولیاء_خدا
@bidary11
💐السلام علیک یا صاحب الزمان
گرچه یک عمر من از دلبر خود بیخبرم
لحظهای نیست که یادش برود از نظرم
نه که امروز بود دیـــــده من بر راهـش
از همان روز ازل منتظــــــرم منتظــرم
#نوای_دلتنگی
@bidary11