بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت سوم) من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت روحی فداه قسم دادم و بر روی آب
#تشرفات (قسمت اول):
در زمانهایی که حکومت بحرین تحت استعمار اروپائیها و ابرقدرتها بود، یک مرد سنّی ناصبی را حاکم آنجا قرار داده بودند.
این حاکم وزیری داشت که در دشمنی با شیعیان فوق العاده شدید بود و چون اهل بحرین اکثرا شیعه بودند، طبعا نسبت به آنها نیز ابراز عداوت می نمود و دائما شیعیان را اذیت می کرد.
✨💫✨
یک روز وزیر نزد حاکم رفت و اناری را به او نشان داد که روی آن با خط برجسته نوشته شده بود: لا اله الاّ الله، محمد رسول الله و ابوبکر و عمر و عثمان و علی خلفاء رسول الله.
حاکم وقتی چشمش به این انار افتاد و خوب به آن دقیق شد و کاملا یقین کرد که این نوشته ها طبیعی روی این انار نوشته شده ، رو به وزیر کرد و گفت: این انار دلیل محکمی است بر بطلان مذهب شیعه که می گویند: علی خلیفهٔ بلافصل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله است، به نظر تو ما با آنها حالا چه بکنیم؟
✨💫✨
وزیرگفت: شیعیان مردمان متعصبی هستند، حتی دلائل محکم راهم زیر بار نمی روند، بنابراین بزرگان آنها را حاضر کن و به آنها این انار را نشان بده و آنها را مخیر کن که یکی از این سه کار را بکنند: یا از مذهب بی اساس خود برگردند و یا با ذلت جزیه بدهند و یا مردان آنها کشته شوند و زنهای آنها اسیر گردند و یا جوابی برای انار که قطعا جوابی ندارند بیاورند.
حاکم رأی آن وزیر خبیث را پسندید و به علماء و بزرگان شیعه اعلام کرد که باید در فلان روز همه در دربار جمع شوید که می خواهم موضوع مهمی را با شما در میان بگذارم.
ادامه دارد.
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول): در زمانهایی که حکومت بحرین تحت استعمار اروپائیها و ابرقدرتها بود، یک مرد سنّی ن
#تشرفات (قسمت دوم):
وقتی همه جمع شدند، حاکم انار را به شیعیان نشان داد و پیشنهاد وزیر را به آنها گفت و قاطعانه از آنها خواست که جواب این انار را در اسرع وقت باید بگویند و الا آنها را خواهد کشت و زنهای آنها را اسیر خواهد کرد و اموال آنها را به غارت خواهد برد و بالاخره به آنها گفت: اقلّ چیزی که ممکن است با ارفاق دربارهٔ شما قائل شوم این است که باید با ذلّت جزیه بدهید و باشما مثل غیر مسلمانی که در مملکت اسلامی زندگی می کند عمل خواهم کرد. وقتی شیعیان انار را دیدند و این رجزخوانی را از حاکم شنیدند بدنشان لرزید ، حالشان متغیّر شد ، نمی دانستند چه جواب بگویند و چه باید بکنند!؟
✨💫✨
در این بین چند نفر از علما و بزرگان آنها گفتند: ای حاکم اگر ممکن است سه شب به ما مهلت بده تا جواب مسأله را بیاوریم و اگر نتوانستیم جواب بدهیم هر چه نسبت به ما انجام بدهی مانعی ندارد. حاکم به آنها سه شب مهلت داد، بزرگان آنها با ترس و خوف در مجلسی جمع شدند و با یکدیگر مشورت کردند، نظر همه آنها این شد ده نفر از زّهاد و علماء اهل تقوا را انتخاب کنند و از میان آنها سه نفر را اختیار کنند و از آنها تقاضا نمایند که هر شب یکی از آنها تنها به بیابان برود و متوسل به حضرت بقیة الله ارواحنافداه شود تا این مشکل حل گردد.
✨💫✨
این کارها را انجام دادند، شب اول به یکی از آنها گفتند: امشب به بیابان می روی و عبادت و دعا و تضرع و زاری درِ خانه خدا می کنی و سپس به حضرت بقیةالله ارواحنافداه استغاثه و توسل می نمائی، شاید بتوانی جوابی برای این مشکل از امام زمان علیه السلام دریافت نمائی. آن مرد متقی و پرهیزگار با قلبی مملو از امید و ایمان و اشک روان و خضوع و خشوع به بیابان رفت و تا صبح مشغول مناجات با خدای تعالی و توسل به حضرت بقیةالله ارواحنافداه بود، ولی با کمال تأسف چیزی ندید و جوابی هم نگرفت.
ادامه دارد...
@bidary11
⚠️ #مراقب_اعمالمان_باشیم
⛔️ #شیطان میخواهد دور #امام_زمان ارواحنافداه را خالی کند. نتیجۀ موفقیت شیطان این است که الان امام زمان ما تنها، غریب و مظلوم پس پردۀ غیبت است.
⭕️شیطان چه کار میکند؟ فلان خانم را بر میدارد کرم سر قلابش میکند و به خیابان میفرستد تا با او شکار کند. با تو جوانی که باید دنبال امام زمانش باشد، چشمش دنبال دیدن مهدی فاطمه زهرا باشد، برای آمدن حضرت مهدی علیه الصلاۀ و السلام لحظه شماری کند، خودش را بسازد، چشمش به تو میخورد و آلوده میشود. شیطان او را هم شکار میکند. آن جوان را هم به دام میاندازد و اسیر میگیرد.
❌تو خانم آرایش کردی، مویت را بیرون گذاشتی، دلت هم خواسته، در خیابان آمدی. تا رفتی و برگشتی ده تا از شیعیان جوان امام زمان را تو کشتی. ببین تو در چه صفی ایستادی؟
اسم خودت را هم شیعه گذاشتی؟
جنگ با امام زمان یعنی چه؟ همین است دیگر. خجالت هم نمیکشند. _دلمان میخواهد!!!
_آزادی هست دیگر.
کسی هم نمیتواند به آنها بگوید بالای چشمت ابرو هست.
♨️یک وقت است انسان یک گناهی مرتکب میشود که به خودش ربط دارد. یک وقت است بلند میشوی میروی چهار تا جوان و سرمایۀ شیعه و امام زمانت را شکار میکنی. آلت دست شیطان شدهای. شیطان تو را تیری کرده در قلب ده تا شیعه فرو میکند.
👌بفهمیم حقیقت چه هست؟ بفهمیم چه کار میکنیم؟ میروی یک کلمه صحبت میکنی، یک جمله #غیبت ، #تهمت ، یک نفر را از بین بردی. چقدر غیبت؟ چقدر تهمت؟ چقدر #گناه؟ چقدر آلودگی؟ چقدر امام زمانِ ما بنشیند برای ما اشک بریزد؟ به خدا امام زمان آنقدر مهربان است که حتی برای آن فرد گناهکار، آن دختر بی بند و بار بی حجابی که در خیابان به این وضع میرود، شرم و حیا هم نمیکند، امام زمان برای او هم دعا میکند و اشک میریزد. میگوید خدایا او نادان و جاهل است. او نمیفهمد. او را به منِ مهدی ببخش. اگر دعای امام زمان نبود، زمین ما را فرو میکشید.
🌹استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت دوم): وقتی همه جمع شدند، حاکم انار را به شیعیان نشان داد و پیشنهاد وزیر را به آنها گف
#تشرفات (قسمت سوم)
شب دوم مرد متقی، عارف عالم و پرهیزگار دیگری به صحرا رفت، او هم مانند شخص اول تا صبح با خضوع و خشوع کامل درخواست جواب مسأله بغرنج انار را نمود و حضرت بقیةالله علیه السلام را قسمها داده و خلاصه هر چه کرد جوابی دریافت ننمود! او هم مأیوسانه به سوی مردم برگشت و به آنها از ناامیدی خود اطلاع داد. شیعیان فوق العاده مضطرب شدند، تنها یک شب دیگر فرصت دارند که جواب مسأله را آماده کنند، اگر آن شب هم مأیوس برگردند و شب بی جواب سپری گردد! چه خاک بر سر کنند؟ همهٔ مردم دست به دعا برداشتند و بالاخره جناب محمد بن عیسی را که از بهترین مردمان علم و تقوای آن سامان بود به بیابان فرستادند.
✨💫✨
آن بزرگوار با سر و پای برهنه به صحرا رفت، آن شب اتفاقا شب بسیار تاریکی بود، او در گوشه ای از صحرا نشست و مشغول دعا و تضرع و زاری گردید، از خدا می خواست که آن بلیّه را، بوسیلهٔ حضرت بقیةالله ارواحنافداه از سرشیعیان برطرف کند. او آن شب خیلی گریه کرد، کوشش کرد که در خود خلوصی غیر قابل وصف ایجاد کند. او عاشقانه منتظر فرج بعد از شدت بود. او منتظر لقاء صاحب الزمان (علیه السلام) بود که ناگهان در اواخر شب صدائی شنید، وقتی خوب گوش داد متوجه شد که شخصی اسم او را می برد و به او می گوید: محمد بن عیسی من صاحب الامرم چه می خواهی؟! او گفت: اگر تو صاحب الامری طبعا باید حاجت مرا بدانی احتیاجی به گفتن نیست.
✨💫✨
فرمود: بله راست می گوئی، تو برای بلیّه ای که شیعه دچارش شده در خصوص انار و تهدیدی که حاکم شما را کرده به صحرا آمده ای! محمد بن عیسی میگوید: وقتی این کلام معجزه آسا را از مولایم شنیدم، متوجه او شدم و به او عرض کردم: بلی شما می دانید چه بر سر ما آورده اند و شما امام مائید و قدرت دارید این بلا را از ما دور کنید. مولایم فرمود: ای محمدبن عیسی، در خانهٔ وزیر(لعنةالله) درخت اناری است که وقتی این درخت تازه انارهایش درشت میشد، او از گِل قالبی به شکل انار ساخت و آن را دو نصف کرد و میان آن را خالی نمود و در داخل هر یک از آن دو نصف، مطالبی که روی انار نوشته بود، معکوس حک کرده و به روی انار نارس محکم بست، انار داخل آن قالب درشت شد و اثر نوشته در آن باقی ماند!...
ادامه دارد.
@bidary11
👌يك مثالی برايتان بزنم، انسان يك بچّهای دارد هی يك كار بد ميكند ميگويد ببخشيد،
باز كار بدی ميكند ميگويد ببخشيد!
انسان ميگويد تو من را مسخره كردی.
ببينيد خدای تعالی هم همينطور، كَالمُستهزء،
و اين #استغفار و #توبه گناه هم دارد،
توبهای ارزش دارد كه توبه نصوح باشد، توبه نصوح چی هست؟
توي ترجمهها توبه نصوح اين معنا را كردند، اَلّا تَدعوُا اَبداً، اين كه هرگز بر نگردي به آن گناه، ببخشيد ببخشيد راه نينداز!
يك روايت دارد كه مؤمن بدي نميكند و عذری هم نميخواهد.
و منافق هی بدي ميكند هِی عذرخواهی میكند.
🖋حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمه الله علیه
@bidary11