4_5857094567102252355.mp3
2.32M
#تشرفات_صوتی
ماجرای تشرف و شفای شخصی که قاتلینِ حضرت زهرا سلام الله علیها را لعنت میکرد.
🥀 بسیار زیبا
🎧: مرحوم کافی
زمان: نه دقیقه
@bidary11
#آمادگی_برای_ظهور
🔸شب و روز مشغول باشید، بگویید: يا صاحب الزّمان.
بگویید: آقاجان من هم مي آيم.
بگویید: آقاجان من هم طرفدار توام.
زبانت كه درد نمي گيرد هر صبح و شام بگویی: «اللهم عجل لوليك الفرج».
ديگر آدمي كه زبانش را هم نتواند حركت بدهد به درد هيچ چيز نمی خورد. دعا كه می توانی بكنی.
🔸به خدا قسم اين قدر دلم می خواهد كه شما هر چه زودتر خودتان را برسانید به يك جايی كه اگر آقا تشريف آوردند بگويند: اين برای من خوب است، این انتخاب شده، هرچند مثلاً آدمِ كارآزموده ای نيست، يك فردِ مبارزی نيست، با دشمن كه روبرو می شود رنگش می پرد ولی چون به فكر من بوده درستش می كنم.
✴️حضرت آیتالله سید حسن ابطحی اعلی الله مقامه الشریف
@bidary11
💞 سلام امام زمانم 💞 شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما کی قدم می نهی ای شاه به ویرانه ما 🌿 ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم سر و سامان بده بر این دل دیوانه ما 🌿 اللهُمَّ عَجَّل لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج 🌼
#نوای_دلتنگی
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات ▪️جناب آقای سید جواد معلم نویسنده کتاب برکات حضرت ولی عصر می نویسد: تابستان سال ۱۳۸۰ دو نفر
#تشرفات (قسمت اول)
حاجی حسن حبرانی -فرزند حاجی محمدرضا حبرانی- که در حال حاضر به شغل بزازی در فلکه شهداء قوچان مشغول کسب می باشد این قضیه را از مرحوم پدرشان نقل می کردند و می گفتند:
پدرم شبی برایم صحبت کرد که من نوجوان بودم و پدرم را از دست داده بودم و زیر نظر مادر زندگی می کردم. اما خیلی به خواندن درس علوم دینی علاقه داشتم. به مکتب رفتم و قرآن را یاد گرفتم. تصمیم گرفتم که به مدرسه ی علوم دینی بروم. بالاخره با زحمات زیاد مادرم به مدرسه رفتم و شروع به درس خواندن کردم. طولی نکشید که عدّه ای عازم کربلای معلا شدند.
✨💫✨
من هم از شوقی که داشتم به خانه آمدم و به مادرم پیشنهاد کردم که: مادر، عده ای عازم کربلای معلا هستند. اجازه بده با آنها به این سفر بروم، شاید در نجف بتوانم به تحصیل مشغول شوم. با التماس زیاد مادرم حاضر شد و مبلغ ۳۵ ریال که در آن زمان خیلی زیاد بود به من داد و بلافاصله آمدم با همان عده کاروان مهیای سفر شدم. با زحمات زیاد بین راه بالاخره به کربلا رسیدیم. پس از چند روز زیارت مجدداً عازم شهر نجف شدیم و به هر نحوی بود با وساطت همسفران و همچنین همشهریانی که قبلاً در حوزه نجف به تحصیل اشتغال داشتند به تحصیل علوم دینی مشغول شدم. ضمناً در حوزه علمیه عده ای بودند که هر هفته صبح روز پنجشنبه پیاده با آنها به کربلا می رفتیم و شب جمعه را در کربلا می ماندیم و روز جمعه به نجف بر می گشتیم.
✨💫✨
یک روز پنجشنبه دوستان مذکور بدون آنکه به من خبر بود بدهند به طرف کربلا حرکت کرده بودند. وقتی فهمیدم که آنها مرا ترک کرده اند خیلی دلتنگ شدم و غصه میخوردم و از تنهائی خودم رنج می بردم. مخصوصا که از نظر مالی هم خیلی در مضیقه بودم. آن روز بعد از ظهر شد. در اطاقی که در محل حوزه علمیه داشتم، نشسته بودم. غم دلم را گرفته بود. با چند قطره اشک دلم را تسلی می دادم. با خودم گفتم: حالا این هفته نشد. هفته دیگر خواهی رفت. یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد...
ادامه دارد
@bidary11
#نوای_دلتنگی
💫مولای مهربان غزل های من سلام
سمت زلال اشک من، آقای من سلام!
💫نامت بلند و اوج نگاهت همیشه سبز
آبی ترین بهانه دنیای من سلام!
💫قلبی شکسته دارم و شعری شکسته تر،
اما نشسته در تب غوغای من سلام!
💞السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول) حاجی حسن حبرانی -فرزند حاجی محمدرضا حبرانی- که در حال حاضر به شغل بزازی در فلکه
#تشرفات (قسمت دوم)
یک وقت در باز شد دیدم سید جوانی وارد اطاق شد و فرمود: شیخ محمد رضا، اگر به کربلا میخواهی بروی بیا برویم. من از علاقه ای که داشتم بدون آنکه فکر کنم حالا بعد از ظهر است ممکن است دیر شده باشد و نتوانم به کربلا برسم، نیرویی وادارم کرد که بلند شوم و بروم. از جا بلند شدم درب اتاق را بستم و با آن سیّد که تا به حال او را ندیده بودم به سوی کربلا حرکت کردیم. در میان باغ ها از راه های میانبر که می گذشتیم به باغی رسیدیم. آن سید به من گفت: بیا از این طرف برویم. سوال کردم: چرا؟ فرمود: این باغ غصب است و مال یتیم است، من از میان آن نمی روم.
✨💫✨
با او گرم صحبت بودیم که یکوقت متوجه شدم نزدیک کربلا رسیدهایم، سؤال کردم: آقا چرا راه نزدیک شد؟ فرمود: من از راه کوتاه تو را آوردم که زود برسیم. وارد شهر شدیم و در مغازه عطرفروشی رسیدیم. آقا شیشه کوچکی عطر خرید و به من داد و فرمود: کمی به خودت بزن و بعد به راه ادامه دادیم تا به حرم رسیدیم. داخل حرم که شدیم دیدم آن دوستان طلبه هم تازه وارد حرم کربلا شدهاند. اما چون دور بودند، به طرف آنها نرفتم و داخل حرم شدم. دنبال زیارتنامهای میگشتم که زیارت بخوانم. آقا فرمودند: شیخ محمدرضا تو زیارت میخوانی یا من بخوانم؟ عرض کردم: آقا شما خودت بخوان، منهم خودم میخوانم، چون اگر خودم بخوانم بهتر میتوانم حضور قلب داشته باشم.
✨💫✨
ایشان آهسته مشغول زیارت خواندن شدند ولی من بلند بلند میخواندم. همینکه رسیدم به سلامی که باید به امام زمان بدهم، یک مرتبه با صدایی بلند فرمود: و علیک السلام یا شیخ! من که تا آن زمان او را یک فرد عادی میدیدم، همانطور که سرم به خواندن زیارت گرم بود نگاه کردم دیدم آقا نیست، بلافاصله فکر مطالب گذشته مثل برق از نظرم گذشت و با خودم گفتم: تو چگونه توانستی به کمتر از یکساعت از نجف به کربلا بیایی! از کجا اسم تو را میدانست که شیخ حبرانی هستی؟! وقتی در زیارت به آقام امام زمان سلام دادی، جواب "علیک" شنیدی! برگشتم ببینم آقا هست یا نه، دیگر او را ندیدم، بهرجای حرم سر زدم نبود که نبود.
✨💫✨
واقعا به کودنی خودم افسوس میخوردم که چقدر گیج بودم. چه اندازه بیبصیرت هستم! اینهمه لطف و محبت اما آخر هم از دست دادی! ناچارا با حسرت تمام زیارتنامه را خواندم و پهلوی دوستان رفتم. آنها تعجب کردند که چگونه تنها به کربلا آمدهام. وقتی که قضیه را برای آنها نقل کردم همه به گریه افتادند و به بیتوجهی من افسوس خوردند. اما دیگر غصه و گریه فایده نداشت. چون فعلا مصلحت در غیبت و پنهان بودن حضرت است نه ظاهر بودن و معرفی شدن تا زمانی که خداوند ظهور ایشان را مصلحت بداند.
📗عبقریالحسان، ج٢، ص ٣۶٠
📗ملاقات با امام زمان ارواحنافداه در کربلا ص ٩۴
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@bidary1
https://eitaa.com/bidary11
🌹سلام مولای مهربانم!
#نوای_دلتنگی
گفتم شبی به مولا بردی دلم زدستم
من منتظر براهت شب تا سحر نشستم
گفتا چه کار بهتر از انتظار جانان
من راه وصل خود را بر روی تو نبستم
@bidary11
#خودسازی
شما همیشه به یادت باشد هر کاری که می خواهی انجام بدهی ذکر امام زمان در یادت باشد.
امام زمان ارواحنافداه هم می فرمایند: هر مرد باید تلاش کند کاری بکند که آن کار او را به محبت ما نزدیک میکند و باید از آنچه که مورد سخط و کراهت ماست، دوری بکند.
یعنی در هر عملی ببین
❓این کار من را به امام زمان نزدیک میکند؟
❓با انجام این عمل مورد محبت امام زمان واقع می شوم یانه؟!
اگر این عمل مرا به امام زمانم نزدیک نمی کند و مرضی امام زمانم نیست، باید دوری بکنی یعنی آن عمل را رهایش بکن.
🛑استاد اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
@bidary11
4_5996837697514111936.mp3
2.05M
‼️تمرینِ با #امام_زمان بودن بکنید!
🎤: حاج آقا زعفری زاده
زمان: ۱۱ دقیقه
#سخنرانی
👌این فایل صوتی را حتما گوش بدید.
@bidary11
🌺السلام علیک یا صاحب الزمان
دنیا همه ی زیر و بَمش غم دارد
هر چند همه چیز، فراهم دارد
وقتی که بزرگ تر شود، میفهمد...
در خود، چِقَدَر عشق تو را کم دارد
#نوای_دلتنگی
@bidary11