#درسهای_مکتب_عاشورا
✔️همه آن حیوانهای وحشی که در قالب انسان به جنگ با امام حسین علیهالسلام آمدند، از ابتدا پست و پلید و قاتل و شیاد خلق نشده بودند، بی توجهی به #تزکیه_نفس و رشد #صفات_رذیله در روح آنها بود که از آنها موجودی ساخت که هیچ رحمی در او وجود نداشت، کوچکترین گذشتی در این قلبها نبود، حتی به طفل شیرخوار هم رحم نمیکنند. می کشند و لذت هم میبرند!!!
در اثر بیتوجهی به پاکسازی روح است که انسان اینچنین میشود.
🔲استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
سلام آقاجانم یا صاحب الزمان 🌷
ما در شلوغی های بازار آخرالزمان،
گم شده ایم.
اسیر بازی های کودکانه دنیا ...
تنها در محاصره رنج ها ...
غافل از یاد پدری که نگرانمان است ...
کاش می آمدید و دستِ دلهایمان به دامان نگاهتان می رسید.
#نوای_دلتنگی
@bidary11
#تشرفات (قسمت اول)
شیخ ابراهیم ترک روضه خوان از بزرگان و صلحایی است که سالها در مجاورت ناحیه مقدّسه بوده و از ارادتمندان حضرت بقیةاللَّه به شمار میرفت که معروف بود به شیخ ابراهیم صاحب الزمانی. ایشان نقل میکند که سالی در بازگشت از سفر زیارت امام رضا علیه السلام به سمت عراق و نجف اشرف، یکی از سادات که همراه با من از رشت به ترکستان حرکت میکرد، یک لنگه جوال ابریشم به من داد تا در پایان سفر به او برسانم و خود از طریق خاک ایران حرکت کرد. ما از کنار رود ارس حرکت میکردیم و مسیر ما چند فرسخ میان خاک روسیه بود.
✨💫✨
در آن زمان، ورود ابریشم به خاک روسیه ممنوع و نیاز به اجازه مخصوص داشت و من از این امر آگاه نبودم. ناگهان در بین راه چهار نفر از مأموران روس، مسلّح از لابلای درختها بیرون آمده و به ما دستور توقّف دادند. مکاریِ ما (شخص صاحب چارپا که آن را کرایه میدهد و خود نیز راهنمایی میکند) ترک مؤمنی بود به ایشان گفت: این شخص آخوند است و ما جنس گمرکی نداریم.
چنان با چوب به پای او زدند که فریادی کشید و همان جا به زمین افتاد. سپس به نزدیک من که فقط با همسر و فرزند کوچکم بودم آمدند و گفتند: بارها را باز کن و در حین جستجو مرتب میپرسیدند: ابریشم داری؟
ادامه دارد...
@bidary11
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤
جسم و روحم با حرَم گشته عَجین
حال و روزم با غَمَت گشته غَمین
این سه جمله، خوابِ شبهای من است:
کربلا…پای پیاده…اربعین…
🖤
السلام علیک یا اباعبدالله
@bidary11
سلام مولای محبوب و غریبم 💔
آدینه های چشم براه ما در انتظار آفتاب جانفزای ظهور شما می گذرد ...
مردادهایمان در حسرت دیدارتان پاییزی می شود ...
و جوانی هایمان با اندوه فراقتان رو به پیری می نهد ...
ای کاش باز می آمدید ای آرزوی قلب های خسته ی ما ...
#نوای_دلتنگی
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول) شیخ ابراهیم ترک روضه خوان از بزرگان و صلحایی است که سالها در مجاورت ناحیه مقدّ
#تشرفات (قسمت دوم)
سپس به نزدیک من که فقط با همسر و فرزند کوچکم بودم آمدند و گفتند: بارها را باز کن و در حین جستجو مرتب میپرسیدند: ابریشم داری؟ همه لباسها و بقچهها و وسایل شخصی ما را نگاه کردند و چون دیدم که اکنون است که جوال ابریشم را باز کنند، نگران شده، قرآن را در دست گرفته و به حضرت حجّت علیه السلام متوسّل شدم و عرض کردم که در این بیابان، تنها پناه ما تو هستی و نگرانی من بیشتر به خاطر همسر و فرزندم است که در این بیابان با وجود این کافران به آنها چه خواهد گذشت.
✨💫✨
در هر حال گوشه ای ایستادم و منتظر عاقبت کار خود شدم، چون آن چهار نفر به لنگه ابریشم رسیدند، یکی یکی ابریشمهای خوب و خوش رنگ را در میآوردند و به هم میگفتند: این چیست؟ و به کناری میانداختند، تا آن که همه را جستجو کرده و چون چیزی پیدا نکردند، به من گفتند: اسباب هایت را جمع کن و برو! من اسبابها را جمع کردم و چون نمی توانستم آن را روی مرکب بگذارم به سراغ مکاری رفتم. پای مکاری به شدّت متورّم شده بود. به او گفتم: برخیز! گفت: نمی توانم، پایم شکسته و به زودی در این بیابان میمیرم.
✨💫✨
فریاد زدم: بگو یا صاحب الزمان و برخیز! و اشکم در آن لحظه سرازیر بود. گفت: ممکن نیست و نمی توانم. دست او را گرفتم و گفتم: بگو یا صاحب الزمان و او را بلند کردم، آهسته پای خود را روی زمین گذاشت و با پایی مانند مشک لبریز و خیک باد کرده به راه افتاد. مأمورین نیز ایستاده و ما را نگاه میکردند. چون چند قدم راه رفتیم، پای او خوب شد و مانند مشکی که سر او را باز کنند، تورّم پای او خوابید. ...
ادامه دارد ...
@bidary11
السلام علیک یا رقیه بنت الحسین
▪️بی بی جان یا حضرت رقیه!
شما به همه ثابت کردی
اگر کسی صادقانه حضرت پدر را صدا بزند، پدر با سر سراغش خواهد آمد!!
🖤پدر مهربان و غریبم
کاش من هم رقیه وار شما را میخواستم؛
کاش دعاهای من هم رنگ صداقت داشت؛
اگر اینطور بود وقتی دستهایم
شما را تمنا میکرد خالی برنمیگشت ...
🤲 خدایا به حقّ ناله های جانسوز حضرت رقیه،
پدرِ مهربانِ ما را به ما بازگردان...
@bidary11
YEKNET.IR - roze - shadate hazrat roghayeh1398 - banifatemeh.mp3
6.51M
🔳 بفرمایید روضه
روضه حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
گفتند: کی بود باباش میخواست؟😭
🎤: سید مجید بنی فاطمه
زمان: ١١ دقیقه
@bidary11
●➼┅═❧═┅┅───┄
▪️
دختر امام حسین علیهالسّلام، به ظاهر سه ساله؛ یک کاری در خرابهی شام کرد که این را شاید نشنیده باشید یا به شما نگفته باشند.
خرابهای که اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسّلام را جای داده بودند چسپیده به کاخ یزید بود. سقف این خرابه ریخته بود و دیوارهای خشت و گلی برجا بود. روزها سایبانی نداشتند. دیوارها هم ترک خورده بوده، خراب بود. قرار این بود آن شب وقتی که اهلبیت علیهمالسّلام میخوابند، نگهبانها دیوارها را روی سر ایشان خراب کنند. این نقشه را داشتند که حضرت رقیه سلاماللهعلیها بهانه گرفت گفت: بابایم را میخواهم.
بعد از شهادت ایشان این جریان برملا شد.
وقتی سر بابا را آوردند و بلبل زبانی و درد دل کرد که بابا جان، چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ بعد حضرت رقیه سلاماللهعلیها جان داد و همه در خرابه شیون و ناله و گریه کردند؛ اینها دیگر نتوانستند نقشهشان را عملی کنند.
لذا بیبی جان رقیه، مدافع امام زمانش (امام سجاد علیه السلام) بود. جانش را برای امامش داد.
▪️استاد حاج آقا زعفریزاده حفظه الله تعالی
@bidary11
سلام امام زمانم ❤️
حلال تمام مشکلاتی ای عشق
تنها تو بهانۀ حياتی ای عشق
برگرد که روزمرّگی ما را کشت
الحق که سفينةالنجاتی ای عشق
🍃سلام بر قطب عالم امکان
#نوای_دلتنگی
@bidary11
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀