#بیداری_از_خواب_غفلت
🎐اگر بتوانید حساسیت و نظارتی که روی جسمتان دارید انتقال بدهید روی روحتان، این اول #بیداری است.
🎐فقط به فکر خواسته های جسمانی نباشید، نیازهای روحی تان را هم مدّ نظر قرار دهید. اگر به جسمتان هم می رسید، حتما قبل از آن و بعد از آن و با آن روحتان را منظور کنید.
🎐هر روز بررسی کنید چقدر به جسمتان رسیدگی کردید و چقدر به فکر روحتان بودید!
🖌استاد حاج آقا زعفری زاده
@bidary11
#محاسبه_مراقبه
⚠️ما بیداریم؟!
آیا در #خواب_غفلت نیستیم؟!
❓همین امروز صبح تا حالا چقدر به فکر روحتان بودید؟
❓چقدر به فکر بدنتان بودید؟
❓چقدر روی روحتان کار کردید؟
❓چقدر روی بدنتان کار کردید؟!
☘حضرت آیت الله ابطحی
@bidary11
بیداری از خواب غفلت
#تشرفات (قسمت اول): 💥یکی ازکسانی که به محضر قطب عالم امکان ، امام زمان ارواحنافداه شرفیاب شد مر
#تشرفات (قسمت دوم):
وقتی به من رسیدند بدون آنکه من آنها راقبلا دیده باشم همان آقای باشخصیت اسم مرا برد و گفت: کربلایی کاظم بیا با هم برویم فاتحه ای دراین امام زاده بخوانیم .من گفتم آقا من قبلا زیارت کرده ام. فرمود: بسیارخوب ، بیا با ما فاتحه ای بخوان. من هم اطاعت کردم و عقب سر آنها رفتم.
✨💫✨
پس از زیارت حرم اول به امام زاده بعدی رفتیم آنها چیزهایی می خواندند و من متوجه نمی شدم. ناگهان نگاهم به کتیبه ای روی سقف افتاد دیدم آنها را به صورت نور می بینم ، همان آقای باعظمت به من فرمودند: کربلایی کاظم پس چرا چیزی نمی خوانی؟ گفتم آقا من سواد ندارم فرمودند: ولی تو باید بخوانی، سپس نزد من آمد و دست مبارکش را برسینه من گذاشت و محکم فشار داد و گفت: حالا بخوان گفتم چه بخوانم؟ فرمود: این طور بخوان:
((بسم الله الرحمن الرحیم ان ربکم الله الذی خلق السموات والارض فی سته ایام ثم استوی علی العرش ))
✨💫✨
من این آیه را تا آخر آیه ۵۹ خواندم، صورتم را برگرداندم که به آنها چیزی بگویم، ناگهان دیدم کسی آنجا نیست، لذا بیهوش روی زمین افتادم .نزدیک اذان صبح بود که به هوش آمدم، هوا هنوز تاریک بود، جریان را هم فراموش کرده بودم ولی مدتی مات و مبهوت بودم ، ازجا برخاستم و به طرف منزل حرکت کردم ،دربین راه متوجه شدم کلمات عربی زیادی بلدم و ناگهان یاد تشرف روز قبل افتادم، بعد متوجه شدم که خدا به من لطف نموده و با نگاه ولایتی امام زمان که قربان خاک پایش شویم من حافظ کل قرآن شدم.
📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@bidary11
#مراقب_اعمالمان_باشیم
💎امام صادق علیه السلام:
💡هر گاه کسی از شما در دینش پرهیزکار باشد و راست بگوید و امانت مردم را بدهد و اخلاقش را با مردم نیکو گرداند، مردم می گویند: این جعفری مذهب (شیعه) است و این مرا شادمان می سازد و از بابت آن شادمان می شوم و می گویند: این است روش #ادب و تربیت امام صادق علیه السلام.
📌ولی اگر برخلاف این باشد، گرفتاری آن به من می رسد و گفته می شود که این هم اثر تربیتی امام صادق علیه السلام
📚وسائل الشیعه ج ۸ ص ۳۸۹
@bidary11
#تشرفات
جریان تشریففرمایی امام زمان علیهالسلام به بیت مرحوم شیخ مرتضی زاهد رحمةاللهعلیه (مکان حسینیۀ فعلی) از زبان آیتالله جاودان
یک روزی در منزل ما اتاق روضهای بوده. مثل هر سال روز سوم جمادیالثانی (روز شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها) روضه برقرار بودهاست. مرحوم جد ما (مرحوم شیخ مرتضی زاهد) گوشۀ اتاق مشغول صحبت بودند. حدود ۲۰ نفری هم حضور داشتند.
✨💫✨
فردی بود به نام «آقا سید کریم پينه دوز». ایشان خیلی با امام زمان علیهالسلام ارتباط داشت و بزرگان از علمای شهر به ایشان ارادت داشتند. آن روز ایشان اینجا بود. بعدها ایشان گفتند که من دیدم حضرت ولیعصر از دالان خانه تشریف آوردند به حیاط. مردم از راه معمولی وارد اتاق میشدند. پلهای داشت و از آن پله وارد اتاق میشدند. امام زمان ارواحنافداه از آنجا نیامدند. اتاق درگاهی داشت. پایشان را در درگاهی گذاشتند (قدشان بلند است) و از آنجا داخل اتاق نشستند. تا پایان روضه حضور داشتند و در روضهای که مرحوم جد ما خوانده بود، امام زمان ارواحنافداه گریه کردند.
✨💫✨
بعد هم که روضه تمام شد ایشان برخاستند تا تشریف ببرند. آقا سید کریم گفت که به دیوار یک تقویم آویزان بود. روی تقویم عکس آن ملعون (رضاخان) وجود داشت. حضرت با اوقات تلخی اشاره کردند که این چیست در اینجا؟! و تشریف بردند.
مطرح شده در جلسه هفتگی چهارشنبه (اسفند ۹۵)
🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
@bidary11
#محاسبه_مراقبه
🔅ما لااقل باید محاسبه و مراقبه را که یکی از اصول اولیه ی حرکت و رانندگی و سالم ماندن است، هم به خودمان و هم به فرزندانمان بیاموزیم و آن را رعایت کنیم.
آن قدر این مسئله مهم است که در روایت دارد:
« لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم مرة»
از ما خاندان نیست کسی که در شبانه روز یک مرتبه نفس خودش را محاسبه نکند.
یعنی این دیگر به درد نمیخورد، این شخص را رها کنید، هر بلایی سرش آمده، آمده، چون او راننده ای است که نه حساب بنزین، نه حساب روغن را میکند و نه مراقبتی از ماشین دارد، این شخص اگر در جاده موتور سوزاند، یا تصادف کرد و یا ماشینش در درّه سقوط کرد، دیگر تقصیر کسی نیست، هر چه می گویند مراقب خودت باش، مواظب باش از خدا غفلت نکنی، مراقب باش معرفت و محبت به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام را از دست ندهی و هر چه سفارش کردند، این گوش نکرد! این راننده نه راننده است و نه او را در جاده راه می دهند و پلیس از همان اول او را بر می گرداند و اگر برنگرداند خودش باعث تصادف و سقوط خودش میشود؛ که #گناه کردن اولین نشانه تصادف و سقوط انسان است.
🔅انسان وقتی محاسبه کند، اگر کارش ایراد داشت و مطابق دستورات خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) نبود، آن را اصلاح میکند.
مثل راننده ای که با مراقبت دقیق از ماشین و محاسبه آن، اگر دید اشکالی در ماشین پیدا شده، آن را اصلاح میکند،
🔅و لذا مؤمن وقتی خودش را هر روز محاسبه کرد، اشکالات روحش را متوجه میشود و با #استغفار و تصمیم بر اطاعت پروردگار آن را برطرف میکند، و میتواند به سیر و حرکت خود ادامه دهد.
☣حضرت آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه
@bidary11
#مظلومیت_امام_زمان
نقل از آقای دانشمند:
امام زمان خیلی بی کس است، خیلی غریب است، گاهی وقتا خودش میاد غربت خودش رو نشون میدهد و میرود. خودش میاد یه تلنگر میزند و میرود.
تو تهران یه جوانی آمده بود مثل بید میلرزید. گفت یه خوابی دیدم دارم دیوانه میشم حاجی چه کنم؟
گفتم: خیره ان شاءلله.
گفت: بخدا قسم این خواب، خواب رؤیای صادقه است. بخدا این خواب خواب شیطانی نیست.
گفت: من خواب دیدم که زنگ آیفون خونمون رو میزنن، آمدم در عالم رؤیا گوشی آیفون رو برداشتم رو صفحه مانیتور آیفون دیدم یک سید اولاد پیغمبر، عمّامه ی مشکی، محاسن مشکی، زیبا، من خوشگلتر از این آقا سید تو عمرم ندیدم. گفتم بفرما،
فرمود: منزل فلانی؟
گفتم: بله، شما؟
گفت: من حجت بن الحسنم. در را باز می کنی بیام تو؟
یکوقت دیدم خونم ریخته به هم، ماهواره، شطرنج و پاسور، مجسمه سگ و گربه و یک چیزای دیگه که خودش میدونه،
گفتم: آقا قربونت برم، دو دقیقه صبر کنید من خونه رو آماده کنم. دو دقیقه. گوشی رو گذاشتم و آمدم ماهواره رو کندم ظرف دو سه دقیقه، تمام این آت آشغالا رو جمع کردم و ریختم تو زیرزمین و دویدم دم در، توی کوچه رو نگاه کردم دیدم کسی نیست. آمدم وسط کوچه دیدم آقا دارند از خم کوچه ما میروند بیرون، تو این خم که داشت میرفت آقا رو دیدم، برگشت یه نگاه به من کرد، تو عالم رؤیا دیدم اشک از پهنای صورت حضرت جاریه. شنیدم امام زمان با خودش می فرمود: ای خدا تک تک خونه های شیعیان رو زدم یک نفر در را برای من باز نکرد، یک نفر من را توی خونش راه نداد، همه می گفتند دو دقیقه صبر کن. هی گفتند دو دقیقه، اون یکی گفت 3 دقیقه. بابا من 1180 سال است بهتان مهلت دادم آماده بشوید، چرا آماده نشدید؟
همین الان مهدی فاطمه بیاید توی این حسینیه، کدومامون میتونیم بگیم آقاجان آماده ام، خودم، زنم، بچه هام، خونم، چقدر مهلت میدهید به آقا؟
چرا روزمان را به یللّی و تلّلی در کنیم؟
به لهویات و لغویات و دنبال رفیق بازی و دنبال شهوت و دنبال چشم چرانی و دنبال گناه و دنبال سهویات و دنبال لغویات؟ تا کی؟ تا کی؟ تا کی؟ فرصت داره تموم میشه، تا کی؟
@bidary11