زهرایم کجا رفت
شب تار است و طفلان اشکبارند
ز سوگ مادر خود بیقرارند
علی گوید که زهرایم چرا رفت
چراغ خانه ام لطف و صفا رفت
خدایا او امانت پیش من بود
پس از فوت پدر هرگز نیاسود
خدایا بی کس و تنها شدم من
اسیر غصه و غمها شدم من
حسن گوید خدایا مادرم رفت
تمام هستی و تاج سرم رفت
شده زینب پریشان روزگارش
خزان گشته گلستان و بهارش
حسین گیرد سراغ مادرش را
صدا میزد دمادم خواهرش را
ببین زینب حسین ام بیقرارم
غریبم من دگر مادر ندارم
بیقرار اصفهانی
در خانه زهرا شکستند
یک روز در خانه زهرا بشکستند
یک روز دگر دست یدالله ببستند
این بستن و خستن کمر عشق شکسته ست
محسن ز چه رو رشته جانش بگسستند
بیقرار اصفهانی
خداحافظ ای زهرای من
خدا حافظ ای شورو سر مستیم
قرارم تو بودی همه هستیم
خدا حافظ ای یادگار نبی
سُرور دلم روح و جان علی
خدا حافظ ای یار تنهائیم
امید من و عشق و شیدائیم
خدا حافظ ای شب شکن ماه من
نفس های خسته که شد آه من
خدا حافظ ای بغض پنهان شده
غمی کهنه دارم که مهمان شده
خدا حافظ ای ساحل آبرو
که طوفان نمودی همه ارزو
کجا با که گویم که تنها شدم
دچار غریبی و غمها شدم
خدا حافظ ای غنچه پرپرم
کجا بعد تو من دگر حیدرم
چه گویم که من (بیقرار) توام
قرارم تو بودی قرار دلم
بیقرار اصفهانی
بیت حضرت علی اصغر (ع)
خداحافظ
علی جان خسته ام خسته
کنون با قلب بشکسته
ز پا افتاده بنشسته
نبینم دست توبسته
خداحافظ علی جانم
حلالم کن حلالم ۲
تمام هستی زهرا
علی عالی اعلا
نمی خواهم دگر دنیا
علی جانم شدی تنها
خداحافظ علی جانم
حلالم کن حلالم ۲
شودزینب دگر مادر
حسن را هم بود خواهر
حسین را او بود یاور
نگهدار. شما داور
خداحافظ علی جانم
حلالم کن حلالم ۲
علی جان ای قرارمن
خزان گشته بهارمن
دگر راهی ندارم من
علی جان بیقرارم من
خدا حافظ علی جانم
حلالم کن حلالم ۲
بیقرار اصفهانی
آه و واویلا در غم زهرا
آجرک الله بقیه الله ۲
رفته ز دنیا دخت پیغمبر
مهدی نشسته در غم مادر
شال عزا بر گردن حیدر
شیعه پریشان میزند بر سر
آه و واویلا در غم زهرا
آجرک الله بقیه الله ۲
در ماتمش گریان بود مولا
گوید کجایی همسرم زهرا
زینب گرفته دامن بابا
گوید که مادر من شدم تنها
آه و واویلا در غم زهرا
آجرک الله بقیه الله ۲
گِریَد حسن گوید که ای برادر
هستی حسین جان یادگارمادر
زینب بجای مادری تو خواهر
بر ما پرستاری و هستی یاور
آه و واویلا در غم زهرا
آجرک الله بقیه الله ۲
بیقرار اصفهانی
زهرا مرو میمیرم
آتش مزن بر جان من
ای روح من ریحان من
ای ساغر و پیمان من
ای هستی و ایمان من
زهرا مرو میمیرم
زهرا مکن دلگیرم ۲
ای همسر و بانوی من
ای قوت زانوی من
ای کوثر و قرآن من
ای هستی و ایمان من
زهرا مرومیمیرم
زهرا مکن دلگیرم ۲
من( بیقرارت) میشوم
من خود فدایت میشوم
زهرا مرومیمیرم
زهرا مکن دلگیرم
بیقرار اصفهانی