خداحافظ ای زهرای من
خدا حافظ ای شورو سر مستیم
قرارم تو بودی همه هستیم
خدا حافظ ای یادگار نبی
سُرور دلم روح و جان علی
خدا حافظ ای یار تنهائیم
امید من و عشق و شیدائیم
خدا حافظ ای شب شکن ماه من
نفس های خسته که شد آه من
خدا حافظ ای بغض پنهان شده
غمی کهنه دارم که مهمان شده
خدا حافظ ای ساحل آبرو
که طوفان نمودی همه ارزو
کجا با که گویم که تنها شدم
دچار غریبی و غمها شدم
خدا حافظ ای غنچه پرپرم
کجا بعد تو من دگر حیدرم
چه گویم که من (بیقرار) توام
قرارم تو بودی قرار دلم
بیقرار اصفهانی
بیت حضرت علی اصغر (ع)
نام فاطمه در( اذان )
شیعه در سوگ تو ماتم دارد
در غمت اشک دمادم دارد
هستی عالمی و فاطمه ای
در (اذان ) نام ترا کم دارد
بیقرار اصفهانی
شام غریبان فاطمه
فاطمه شام غریبانت بود
عالم بالا پریشانت بود
شیعه میگریدبرایت روزوشب
زینب ات نالان وگریانت بود
بین عزادرت حسن باشدحسین
فضه مضطر فکر درمانت بود
قدسیان وعرشیان درسوگ تو
عالمی مبهوت و حیرانت بود
رفتی و آتش زدی بر مرتضی
او گرفتار و پریشانت بود
(بیقرارم)شعرمن شعرغم است
فاطمه شام غریبانت بود
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
عنایت فاطمه
فاطمه بر ما عنایت می کند
تا جنان ما را هدایت می کند
غم مخور در زندگی تا زنده ای
چونکه او ما راحمایت می کند
بیقرار اصفهانی
(چهارشنبه های امام رضایی)
حضرت سلطان رضا
حضرت سلطان عنایت می کند
اهل عالم را کرامت می کند
مهربان باشد رضا شاه کرم
او سه جا ما را زیارت می کند
گر گنهکاری ترا گویم بدان
روز محشر او شفاعت می کند
هرکسی دست توسل زد بر او
دست او گیرد حمایت می کند
هر غمی داری بیا در شهر طوس
از غم و غصه رهایت می کند
پنجره فولاد او دارالشفاست
معجزه بر این جماعت می کند
پیش او نام جوادش را ببر
بی درنگ مولا عنایت می کند
او بود آرام قلب (بیقرار)
هر کجا باشی دعایت می کند
بیقرار اصفهانی
چادر حضرت زهرا
گوشه ی چادر زهراست که عفت دارد
گریه در روضه ی او گوهر و قیمت دارد
جان عالم به فدای تو شود بی بی جان
شیعه بانام تو عمریست که حُرمَت دارد
بیقرار اصفهانی