هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
میخانه عشق حسین
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀♦️♦️♦️
عمریست که من ساکن میخانه ی عشقم
دیریست که شیدایم و جانانه ای عشقم
میخانه بود روضه و من خادم اُویم
مجنون حسینم من و دیوانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
او شمع هدایت بود نور شب تار
دور سر او گردم و پروانه ی عشقم
از کودکیم عاشق او بودم و هستم
من نوکر پابسته و در خانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
مدیون پدر باشم و مادر همه ی عمر
من رهرو و هم ساکن کاشانه ی عشقم
من بلبل خوش خوان گلستان حسینم
عمریست اسیر گل گلخانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
باشد که قرار دلِ (بیقرار) من او
عمریست که من ساکن میخانه ی عشقم
♦️♦️♦️🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
بیقرار اصفهانی
از خویشان
و دوستان غافل مباش
بزرگی گفته بر ما این سخن را
نما آویزهِ گوش ات به دنیا
سراغ آشنا گیر و رفیق ات
زخویشان و ز یاران شفیق ات
از آن ترسم بمیرد تو ندانی
پس از چله شوی آگه به آنی
چرا غافل ز حال دیگرانی
شوی بی یاور و تنها بمانی
کمی اطراف خودبنگرکه هستی
چرا باده نخورده مست مستی
مشو غرق خدا را در نظر آر
کسی را از خودت جانم میازار
بیا تا زندهای فکر سفر باش
ز حال دوستانت با خبر باش
شنو ز ( بیقرار ) اصفهانی
بزن سر بر رفیقان تا توانی
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از 🎼 سفیرالذاکرین٫الحان مدح و مرثيه 🎼
تصنیف میخانه عشق_استاد بیقرار اصفهانی.mp3
3.36M
🎤🎙️💥 تصنیف خوانی یا سبک نوحه خوانی به صورت روش( زیر و بم خوانی) 💥
🎙️ 🌺.میخانه عشق 🌺
✍️✍️اثر ماندگار از استاد بزرگوارم حاج پرویز بیابانی متخلص به بیقرار اصفهانی
🍀🍀🍀🍀🍀
عمریست که من ساکن میخانه ی عشقم
دیریست که شیدایم و جانانه ای عشقم
میخانه بود روضه و من خادم اُویم
مجنون حسینم من و دیوانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
او شمع هدایت بود نور شب تار
دور سر او گردم و پروانه ی عشقم
از کودکیم عاشق او بودم و هستم
من نوکر پابسته و در خانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
مدیون پدر باشم و مادر همه ی عمر
من رهرو و هم ساکن کاشانه ی عشقم
من بلبل خوش خوان گلستان حسینم
عمریست اسیر گل گلخانه ی عشقم
ارباب حسینم مولا حسینم ۲
باشد که قرار دلِ (بیقرار) من او
عمریست که من ساکن میخانه ی عشقم....
👈👈با کلیک بر روی کلمه سفیرالذاکرین بالا وارد کانال شده و به برنامه آموزشی بپیوندید و به دوستان معرفی فرمایید.....
http://eitaa.com/safavi52
التماس دعا
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
از خویشان
و دوستان غافل مباش
بزرگی گفته بر ما این سخن را
نما آویزهِ گوش ات به دنیا
سراغ آشنا گیر و رفیق ات
زخویشان و ز یاران شفیق ات
از آن ترسم بمیرد تو ندانی
پس از چله شوی آگه به آنی
چرا غافل ز حال دیگرانی
شوی بی یاور و تنها بمانی
کمی اطراف خودبنگرکه هستی
چرا باده نخورده مست مستی
مشو غرق خدا را در نظر آر
کسی را از خودت جانم میازار
بیا تا زندهای فکر سفر باش
ز حال دوستانت با خبر باش
شنو ز ( بیقرار ) اصفهانی
بزن سر بر رفیقان تا توانی
بیقرار اصفهانی
هدایت شده از خدا بی نیاز است و من نیازمند او یم تا خدا دارم نیاز به کس دیگر ندارم
573.7K
هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت مدح شماره ۳۱۵)
دل ما را شکست
#########################
هرکسی با حیله ای آمد دل ما را شکست
شد شراب غم به جان و جام مینا را شکست
ما به او دل بسته و او در بهار زندگی
شیشه صبر و امید ما به فردا را شکست
ما در این بازار مکاره گرفتار و اسیر
از عدالت سر بُرید و نرخ سودا را شکست
ما چو مجنون هرکجا و هر زمان دنبال او
شد به شکل لیلی و او کاسه ی ما را شکست
شب بلند است و به خواب ناز رفته بخت ما
او جفا کرد ای دریغا شور یلدا را شکست
به چه بشکن بشکنی دارد فلک در کار ما
شعر هم شد (بیقرار) و این دل ما را شکست
بیقرار اصفهانی (پرویز بیابانی)
با نوای استاد بزرگوار آقای حسن حامدی نژاد
ویرایش افشاری
هدایت شده از رضایی
Aug 04, 01.18 PM_Karaoke.mp3
2.82M
باصدای محسن رضائی
اجرا:1403/5/14
جهت آموزش مداحی برروی تمام دستگاه های اصیل ایران درهنرمداحی👇مراجعه فرمایید
@Mohsen_rezaei0
شاعر:بیقراراصفهانی
هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت مدح شماره ۳۱۵)
دل ما را شکست
#########################
هرکسی با حیله ای آمد دل ما را شکست
شد شراب غم به جان و جام مینا را شکست
ما به او دل بسته و او در بهار زندگی
شیشه صبر و امید ما به فردا را شکست
ما در این بازار مکاره گرفتار و اسیر
از عدالت سر بُرید و نرخ سودا را شکست
ما چو مجنون هرکجا و هر زمان دنبال او
شد به شکل لیلی و او کاسه ی ما را شکست
شب بلند است و به خواب ناز رفته بخت ما
او جفا کرد ای دریغا شور یلدا را شکست
به چه بشکن بشکنی دارد فلک در کار ما
شعر هم شد (بیقرار) و این دل ما را شکست
به گروه سیدالشهدا (ع) بپیوندید
فقط مادحین 👆وشعراواردشوند
هدایت شده از خدا بی نیاز است و من نیازمند او یم تا خدا دارم نیاز به کس دیگر ندارم
573.7K
هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت مدح شماره ۳۱۵)
دل ما را شکست
#########################
هرکسی با حیله ای آمد دل ما را شکست
شد شراب غم به جان و جام مینا را شکست
ما به او دل بسته و او در بهار زندگی
شیشه صبر و امید ما به فردا را شکست
ما در این بازار مکاره گرفتار و اسیر
از عدالت سر بُرید و نرخ سودا را شکست
ما چو مجنون هرکجا و هر زمان دنبال او
شد به شکل لیلی و او کاسه ی ما را شکست
شب بلند است و به خواب ناز رفته بخت ما
او جفا کرد ای دریغا شور یلدا را شکست
به چه بشکن بشکنی دارد فلک در کار ما
شعر هم شد (بیقرار) و این دل ما را شکست
بیقرار اصفهانی (پرویز بیابانی)
با نوای استاد بزرگوار آقای حسن حامدی نژاد
ویرایش افشاری
(گاه رفتن میرسد هشیار باش)
#################
روح من بیند مرا که مُرده ام
قدرتم رفته ز کف درمانده ام
گاه رفتن میرسد ناگه مرا
میشوم راحت از این ماتم سرا
میرسد روزی که تنها میشوم
همنشین درد و غمها میشوم
جسم بی جانم بماند گوشه ای
دست من خالی، نباشد توشه ای
همسر و اولاد من از من جدا
میشوم از رنج این دنیا رها
مال و اموالم شود ارثیه ام
نان و حلوا میشود خیریه ام
دوستان آیند به دورم بیشمار
روی دستان میروم سوی مزار
دست خالی میروم بیچاره ام
هول می گیرد مرا آواره ام
مال و اموالم بماند یادگار
میشوم تنهای تنها رهسپار
دست خالی سوی برزخ می روم
نامه ی اعمال خود را می برم
شستشویم می دهند از عز و ناز
آن زمان باشد مرا مولا نیاز
هرچه می گویم عزیزانم مدد
یک کفن بهرم مهیا میشود
باز بر دستان مردم می شوم
سوی عُقبا بین شتابان میروم
هی ندا سر می دهم یا رب کمک
خودبه زخم خودهمی باشم نمک
خانه ام تنگ و لحد آماده است
خانه ی نو بیچراغ و ساده است
با دعا تلقین همی پاکم کنند
خویش و بیگانه مرا خاکم کنند
با عزیزانم همی گویم سخن
من از این دنیا فقط دارم کفن ؟
من همان بابای خوب خانه ام
گور تاریکی شده کاشانه ام؟
پس چه شدعز و مقام و رتبه ام؟
من شدم تنها خدا شرمنده ام
میشود فرصت دهی جبران کنم؟
درد بی درمانیم درمان کنم؟
نیست دیگر راه برگشتی بدان
من بمانم با عمل بار گران
میرودهر کس به سویی با شتاب
من بمانم با سوال و با جواب
گریه می باشد مرا مونس بسی
نیست غیر حق دگر یارم کسی
ناگهان یادم به بالا میشود
روضه ها پیشم هویدا میشود
بانگ یا مولا حسین سر میدهم
تا که از وحشت در آن وادی رهم
نام آقا می برم نام علی
تا شود قبرم به نورش منجلی
نام عباسِ دلاور می برم
نام اصغر نام اکبر می برم
ناگهان آنجا منور میشود
وحشت و ماتم از آنجا میرود
هاتفی گوید محب مرتضاست
خانه اش روشن زلطف مصطفاست
در جهان بوده مُرید اهلبَیت
بر تو بادا از ملائک تهنیت
سینه زن در روضه ارباب بود
بهر روضه هر زمان بی تاب بود
پیرهن مشکی به گردن شال بود
روزگارش خوش براین منوال بود
اشک چشمانش به روضه بی نظیر
بهر امروزش بود او را مجیر
چایی روضه فراوان خورده است
نام اربابش به گریه برده است
وقت آن باشد که امدادش کنیم
از غم و اندوه آزادش کنیم
هر که باشد از محبان حسین
میشود مهمانِ شاه عالمین
(بیقرارم) چشم اُمیدم بر اوست
نام مولا توشه بر من آبروست
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
(گاه رفتن میرسد هشیار باش)
#################
روح من بیند مرا که مُرده ام
قدرتم رفته ز کف درمانده ام
گاه رفتن میرسد ناگه مرا
میشوم راحت از این ماتم سرا
میرسد روزی که تنها میشوم
همنشین درد و غمها میشوم
جسم بی جانم بماند گوشه ای
دست من خالی، نباشد توشه ای
همسر و اولاد من از من جدا
میشوم از رنج این دنیا رها
مال و اموالم شود ارثیه ام
نان و حلوا میشود خیریه ام
دوستان آیند به دورم بیشمار
روی دستان میروم سوی مزار
دست خالی میروم بیچاره ام
هول می گیرد مرا آواره ام
مال و اموالم بماند یادگار
میشوم تنهای تنها رهسپار
دست خالی سوی برزخ می روم
نامه ی اعمال خود را می برم
شستشویم می دهند از عز و ناز
آن زمان باشد مرا مولا نیاز
هرچه می گویم عزیزانم مدد
یک کفن بهرم مهیا میشود
باز بر دستان مردم می شوم
سوی عُقبا بین شتابان میروم
هی ندا سر می دهم یا رب کمک
خودبه زخم خودهمی باشم نمک
خانه ام تنگ و لحد آماده است
خانه ی نو بیچراغ و ساده است
با دعا تلقین همی پاکم کنند
خویش و بیگانه مرا خاکم کنند
با عزیزانم همی گویم سخن
من از این دنیا فقط دارم کفن ؟
من همان بابای خوب خانه ام
گور تاریکی شده کاشانه ام؟
پس چه شدعز و مقام و رتبه ام؟
من شدم تنها خدا شرمنده ام
میشود فرصت دهی جبران کنم؟
درد بی درمانیم درمان کنم؟
نیست دیگر راه برگشتی بدان
من بمانم با عمل بار گران
میرودهر کس به سویی با شتاب
من بمانم با سوال و با جواب
گریه می باشد مرا مونس بسی
نیست غیر حق دگر یارم کسی
ناگهان یادم به بالا میشود
روضه ها پیشم هویدا میشود
بانگ یا مولا حسین سر میدهم
تا که از وحشت در آن وادی رهم
نام آقا می برم نام علی
تا شود قبرم به نورش منجلی
نام عباسِ دلاور می برم
نام اصغر نام اکبر می برم
ناگهان آنجا منور میشود
وحشت و ماتم از آنجا میرود
هاتفی گوید محب مرتضاست
خانه اش روشن زلطف مصطفاست
در جهان بوده مُرید اهلبَیت
بر تو بادا از ملائک تهنیت
سینه زن در روضه ارباب بود
بهر روضه هر زمان بی تاب بود
پیرهن مشکی به گردن شال بود
روزگارش خوش براین منوال بود
اشک چشمانش به روضه بی نظیر
بهر امروزش بود او را مجیر
چایی روضه فراوان خورده است
نام اربابش به گریه برده است
وقت آن باشد که امدادش کنیم
از غم و اندوه آزادش کنیم
هر که باشد از محبان حسین
میشود مهمانِ شاه عالمین
(بیقرارم) چشم اُمیدم بر اوست
نام مولا توشه بر من آبروست
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
هدایت شده از اشعار بیقرار اصفهانی
نوحه امام حسین
سبک گل پونه ها
من باغبان دشت سرخ لاله هایم
من یادگار مرتضی و مصطفایم
پرپر شده گلهای من از قهر دشمن
من مانده ام تنهای تنها ای خدایم
فقدان عباس آتشم زد آتشم زد
مرگ گل یاس آتشم زد آتشم زد
ای مادرم زهرا بیا حال مرا را بین
گَشته حسین تودگربی یاروغمگین
ای وای من تاج سرم رفت
اکبر عزیز و یاورم رفت
من مانده ام تنهای تنها ای خدایم
من بی برادر گشته ازجور وجفایم
کشتن علیِ اکبرم داد از جدایی
بابا علیِ اصغرم جانم کجایی
من (بیقرارم) لاله هایم گشته پرپر
فرزند زهرایم من و همتای حیدر
بیقرار اصفهانی
تابستان ۱۴۰۱شمسی
هدایت شده از پرویز بیابانی
عباس من
ای یاس پرپر گل من
امید من حاصل من
ای یاور لشکر من
بازوی من حیدر من
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
رفتی و تنها شدم من
همراه غمها شدم من
بودی قرار دل من
حلال هر مشکل من
پشت و پناهم تو بودی
رفتی کجا پر کشیدی
ای حامی کودکانم
عباس. من پهلوانم
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
من بیقرارم برادر
یاری ندارم برادر
دار وندارم تو بودی
ترک برادر نمودی
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
بیقرار اصفهانی