eitaa logo
بیم موج
1.6هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
121 فایل
قال مولانا امیرالمؤمنین ❤ : وَ اللَهَ اللَهَ فِی الجِهَادِ بِاَموَالِکُم وَ اَنفُسِکُم وَ اَلسِنَتِکُم فِی سَبِیلِ اللَه چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم ادمین: @bimemoj1357
مشاهده در ایتا
دانلود
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 فهم و تحلیل اکبر گنجی از صحنه حمله مغول ها به ایران زمین ✔️این تحلیل را مدتی قبل ارائه کرده است. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 در برابر روشنفکریِ ضدمقاومت: انصاف دربارۀ یک قطعۀ درخشان 🖌مهدی جمشیدی ۱. نباید تصوّر کرد که روشنفکریِ سکولار، به دلیل خصومت ذاتی‌اش با انقلاب، تفکّر مقاومت را برنمی‌تابد و مخالف‌خوانی می‌کند و بدین‌سبب، باید راهی برای تفکیک مسائل از هم گشود و این جماعت را از لجاجت کودکانه منصرف کرد و به حمایت از مقاومت دعوت کرد. بنیان اندیشۀ مقاومت، با خط و مسیری که روشفکریِ سکولار در پی آن است، تضاد دارد و این تضاد، حل‌شدنی نیست؛ مگر آن‌که روشنفکریِ سکولار، استحاله شود و دست از ماهیّت تاریخی خویش بشوید. این امر نیز، محتمل نیست. مسألۀ اساسی و واقعی، در جوهرۀ وجودیِ این جریان معرفتی نهفته است که هرگز، نسبتِ مقاومتی و تقابلی با عالَم تجدّد برقرار نمی‌کند و با آن، اصطکاک و نزاع پیدا نمی‌کند؛ چون خودش به لحاظ تاریخی و فکری، ریشه در همان عالَم دارد و واقعیّت و شأنِ وجودی‌اش، چیزی جز دنبالۀ بومیِ تجدّد نیست. رسالت تاریخی و دیرینۀ این جریان، از نسل اوّلش تاکنون، این بوده که تجدّد و ارزش‌های آن را در عالَم تاریخی ما، بسط بدهد و ساختارهای بومی را در چهارچوب ایده‌های وارداتی و ترجمه‌شده، بازتولید کند. این شجره، ریشه در آن خاک دارد و فقط شاخ‌وبرگ‌هایش در اینجا هستند. براین‌اساس، چگونه می‌توان تصوّر کرد که روشنفکریِ سکولار، به‌راستی و در حقیقت، در برابر تحمیل‌ها و فشارها و انقباض‌های عالَم تجدّد، فریاد اعتراض برآورد و به جبهۀ مقاومت بپیوندد. نباید به ادّعاهای زبانی و سطحی برخی از نیروهای این جریان، دلخوش کرد و دچار توهمِ همراهی شد؛ این گفته‌ها، بسیار مهارشده و محدود و حداقلی هستند و بوی وفاداری و دوام از آنها برنمی‌خیزد. امروز، سخنی بینابینی می‌گویند و فردا، آن را نقض می‌کنند و نشان می‌دهند که در نهایت، هم‌داستان با عالَم تجدّد هستند. و مگر برخی از اینان، زبان به اعتراض نگشوده‌اند و انقلاب را متهم به مزاج سودایی در سیاست خارجی نکرده‌اند و نگفته‌اند که گفتمان انقلاب، دشمن‌تراش و خصمانه و دیگری‌ساز است و آرمان‌خواهی‌اش، بریده از واقعیّت‌های جهانی است؟! اینان اگر نقد ناچیزی به سیاستِ تجدّدی - نه تفکّر تجدّدی – وارد می‌کنند، در مقابل، راه انکار را نسبت به انقلاب می‌پیمایند. ۲. اما خوشبختانه، داستان بیژن عبدالکریمی، متمایز است؛ او نسبتِ باطنی و عمیق با گفتمان مقاومت برقرار کرده و صادقانه و وفادارانه، دل در گرو آن دارد. او در اینجا نیز خودش است؛ بی‌کم‌وکاست و راستین و نامتعهد به قدرت. وی در ذهن و ضمیر خودش، به چنین جمع‌بندیِ تاریخی‌ای رسیده است و از ره‌آوردِ عقلِ مستقلِ خودش با مخاطب سخن می‌گوید. او از جمهوری اسلامی، هیچ سفارشی نگرفته، بلکه از قضا در قطعۀ مقاومت، همنوا با جمهوری اسلامی شده است. البته باید گفت او همنوایی‌هایی دیگری نیز دارد، اما مسأله این است که وی در مدار و گردونۀ نظریِ خودش، به چنین صورت‌بندیِ تاریخی و هویّتی دست یافته است و تفکّرش، سفارشی و از بالا و به‌فرموده نیست. او نه توّاب است و نه حاجت به توبه دارد؛ می‌اندیشد و دربارۀ اندیشه‌های خودبنیاد و انتقادی‌اش، شفاف و بی‌پرده با مخاطب سخن می‌گوید. وی یک قطعۀ درخشان در کارنامۀ جمهوری اسلامی دیده و آن مقاومت است؛ ازاین‌رو، به دفاع از این قطعۀ درخشان می‌پردازد و آن را ستایش می‌کند. در مقابل، او به روشنفکریِ سکولار می‌تازد که چرا طغیان و عصیانِ عالَم تجدّد را نمی‌بیند و نظمِ استیلاطلبانۀ تجدّد را فهم نمی‌کند و زبان به مدحِ ایستادنِ انقلاب در برابر زیاده‌طلبی و جنگ‌افروزی و ستم‌ورزیِ دولت‌های تجدّدی نمی‌گشاید؟! این پرسش‌ها و چالش‌گری‌ها و واسازی‌ها، نه برخلاف عقل هستند و نه برخلاف انصاف. او جمهوری اسلامی را یک کلّیّت می‌بیند که با برخی از قطعه‌هایش، سرِ سازگاری دارد و از این جمله، قطعۀ مقاومت است. این دفاع، انصاف و اخلاق است، نه توجیه و سفارش‌پذیری. او خودش را در برابر روشنفکریِ وابسته و اقماری نشانده است؛ روشنفکریِ مقاومت‌ستیز و تسلیم‌طلب و ساده‌ساز که نسبت به موذی‌گری‌های سیاستِ تجدّدی، همچنان بسیار خام و نسجیده‌گو است. او علیه اصلاح‌طلبیِ واداده و منفعل، شوریده و جنبۀ ضدمقاومتیِ آنها را به چالش کشیده است. اگر به اقتضای زمانه تحلیل کنیم، باید گفت دفاعِ صادقانۀ وی از انگارۀ مقاومت، غنیمت و درخور است. این همدلی و همراهی، حاصلی برای وی در جبهۀ نیروهای تجدّدی ندارد، بلکه وی را دچار موجِ تهاجم و تعدّی و نفی از سوی آنها کرده است. بدین‌جهت، نیروهای جبهۀ انقلاب نباید در برابر مقاومت‌مآبی و سلطه‌ستیزی و عقلِ مبارزه‎‌خواه وی، بی‌طرف و خاموش باشند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 سرمایه داری بر مبنای برده داری ✔️بررسی کتاب‌های «امپراتوری پنبه»، «نیمه‌ای که هرگز روایت نشد»، «رودخانۀ رویاهای تیره» و «بهای رهایی» 🔹معمولاً فکر می‌کنیم سرمایه‌داری، حوالی ۱۷۸۰ با انقلاب صنعتی ظهور کرد و با فکر کردن به سرمایه‌داری، به‌یاد کارگران کارخانجات می‌افتیم. اما پژوهشگران شاخه‌ای جدید در تاریخ معتقدند که مرحلۀ اولیۀ سرمایه‌داری نه بر نیروی کار آزاد، بلکه بر برده‌داری متکی بود. ما سرمایه‌داری صنعتی را به قرارداد و بازار مرتبط می‌دانیم؛ اما سرمایه‌داری اولیه اغلب بر پایۀ خشونت بود. استادیار تاریخ در دانشگاه یو‌.سی‌.ال‌.ای، گزارشی از مهم‌ترین و جدیدترین تحولات این حوزه ارائه می‌کند. https://tarjomaan.com/%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D8%9B-%D8%AE%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%BA%DB%8C/ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰ترس از رجزخوانی! 🔹محسن هاشمی در روزنامه سازندگی نوشته: 🔻دوم، تقویت بنیه دفاعی ضرورتی انکارناپذیر است، اما کارآمدی آن در عمل معنا می‌یابد، نه در هیاهوی تبلیغاتی. در جهانی که رسانه‌ها و افکار عمومی بخشی جدایی‌ناپذیر از قدرت‌ هستند، رجزخوانی بیش از آنکه بازدارندگی ایجاد کند، می‌تواند زمینه سوءتفاهم و فشار بیشتر را فراهم آورد. اگر نیروهای نظامی تمرکز خود را بر میدان مسئولیت‌های اصلی بگذارند و از حضور مکرر در تریبون‌ها بپرهیزند، بازدارندگی واقعی و اعتماد عمومی هر دو تقویت خواهند شد. ✔️یکی نیست بهش بگه اگر اینطوریه ! چرا پس آمریکایی ها و اسرائیلی ها یکسره در حال رجزخوانی علیه ملت ایرانند!؟ ▪️بدون شک رجزخوانی جزئی از جنگ روانی است و جنگ روانی جزئی از جنگ همه جانبه و ترکیبی!و کسی که این مطلب ساده را نمی فهمد، صلاحیت قلم برداشتن و نوشتن در مورد جنگ را برای افکار عمومی ندارد! چون سواد حداقلی در این زمینه را ندارد! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰... و خدابی که با ماست! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 من ریزه خوار سفره کس جز شما نیَم ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj
🔰 صُمود، غزه است! ادوارد سعید شرق شناس فلسطینی-آمریکایی از جمله کسانی بود که در دهه های قبل باعثِ متدوال‌شدنِ لغتِ عربیِ صُمود (=مقاومت، پایداری) شد. این لغت به‌معنی خودداری ثابت‌قدمانۀ فرد از ترک سرزمینش است؛ آن‌هم صرف‌نظر از تلاش‌های مذبوحانۀ دشمن برای اخراج فرد از سرزمین و حتی وقتی که فرد در محاصرۀ خطراتی پی‌درپی است. صُمود لغتی است که بیش از همه با مکان‌هایی نظیر غزه و الخلیل پیوند دارد. (سخنرانی نوئامی کلاین در همایش ادوارد سعید در لندن) گرچه شرق شناسانی مثل سعید در توضیح این مفهوم برای غرب سهیم بوده اند تا امروز کاروان صمود از کشورهای مختلف را شاهد باشیم؛ اما مقاومت اصلی را خود مردم غزه کرده اند. کاری عالی در یاری و توجه به صمودِ دائمی غزه بود. ظاهراً اینبار هم توقیف و این نمایندگان ملتها دستگیر شوند؛ لکن صُمود واقعی خود غزه است؛ نه غرق می شود و نه همه مردم مقاومش قابل دستگیری اند! در آستانه ۷اکتبر سخن شهیدِ صمودِ غزه یحیی بانگ میزند که: باید در مسیری که شروع کرده‌ایم پیش برویم... یا بگذار کربلای جدیدی رخ دهد! ، مقاومت مقابل طرح غزه ی ترامپ-بلر است. غزه، کازینو یا منطقه توریستی و طرح ۲۰ ماده ای، پوشش برای شکست اسرائیل و اشغال به طریقی دیگر نمی شود. غزه خانه اهالی قرآن است که مظلوم واقع شده از دیارشان اخراج شده اند؛ آنها هم به دستور قرآن، دفاع می کنند. دفاع، مقاومت و صُمودشان نه فقط حافظ غزه و اسلام که مانع نابودی مسیحیت و یهودیت (غیرصهیونیزم) هم می شود! (۳۹و۴۰ حج) همین قدر انسانی و متعالی! ✍️محسن قنبریان 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @bimemoj