eitaa logo
بینوا(اشعار مرتضی عابدینی)
771 دنبال‌کننده
187 عکس
137 ویدیو
15 فایل
هرچه دارم ز گدایی تو دارم مولا... ارتباط با ادمین: @binavaa_315
مشاهده در ایتا
دانلود
30.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار گروه سرودمحبین اهلبیت سرپرست:سجادرمضانی شاعر: آهنگساز:افشین غفاری تدوین:مهدی آبخو فیلمبرداران:محمدملکی،مصطفی نیک فرزان
✍🏴 شعر شاعر آئینی رفسنجانی به مناسبت ١٢ دی سالروز عروج روح بلند : از دل غمدیده ی من آه می ریزد زمین غصه هایش را درون چاه می ریزد زمین از نهادِ چشمه ی این چشم های خسته ام اشک ها در ماتم مصباح می ریزد زمین آن که در راه خدا از آبرویش می گذشت در جهاد علمی و خدمت گزاری شهره بود با بصیرت بود و اهلِ یاریِ آزاده ها با ولایت داری و در دین مداری شهره بود عمر خود را وقف بیداریِ نهضت کرده است در زمان فتنه ها می شد هوادارِ ولی شد سلیمانی مثال مالک این مکتب و حضرت مصباح شد مانند عمارِ ولی آیت اللهی که هر کارش خدایی بوده و پای به پای رهبریِ انقلابش می دوید در مسیر زنده ی اسلام ناب احمدی سنگ‌ها می خورد و هی زخم زبانها می شنید سالِ قاسم آمد و او پر کشید از جمع ما داغ او بر سینه ی این مملکت سنگین بُود مثل بهجت ها و فاضل ها و یاران دگر او نشان واقعیِ عاشقِان دین بُود مرتضی عابدینی @nehzat_raf
داغش زده آتش، تمام حاصلم را غمخانه کرده رفتن او منزلم را حالا به روی شانه ی دیوارِ سنگی باید ببینم قاب عکسِ عادلم را مرتضی عابدینی
من مفاتیح الجنان را زیر و رو کردم ولی شیخ عباس قمی ، ذکری بر این حالم نداشت
شام غریبان رفیق آسمانی شهید حاج عادل رضایی در رفسنجان سخنران:حجت الاسلام سلطانی مداحان: حاج ابراهیم رحیمی (از تهران) حاج حجت رضایی با شعرخوانی:مرتضی عابدینی یکشنبه ۱۷ دیماه ساعت ۱۹ مسجد خیراندیش کمال آباد
مهمان های سردار... چشمان‌ هر دلداده شد تر ، روز میلاد عاشق می آمد چند برابر ، روز میلاد چندین پرستو گشته پرپر ، روز میلاد گلزار کرمان شد معطر ، روز میلاد از داغ هر لاله ،گلستان آه دارد کرمان ما یک ماتم جانکاه دارد مرثیه خوان کودک خود ، مادری بود یک گوشه دست و آن طرف تر هم سری بود پیش عروسک های خونی ، معجری بود اصلاً کنار حاج قاسم محشری بود این انفجار ، قلب وطن را پاره کرده ما را غم این لاله ها بیچاره کرده ساعت حوالی سه و دلها گرفته کوه مصیبت در دل ما جا گرفته این حادثه از ما چه رویاها گرفته دیدم یکی هم ذکر یا زهرا گرفته با دست و با پهلوی زخمی داد میزد در آن شلوغی بچه ای فریاد میزد از دیدن این زائرانت بیم دارند یانقشه های فتنه یا تحریم دارند کی عاشقانت نیّتِ تسلیم دارند وقتی برای عاشقی تصمیم دارند خون میچکدازچشم ما و زار ِدلها تسلیت ای سردارما سرداردلها دلسردی ما ای عدو خواب و خیال است آری شهادت بهترین راه وصال است برسینه ها زیباترین نقشو مدال است هرعاشقی آماده صبح جدال است گردد تقاصِ یاس های غرق در خون در صفحه ی جغرافیایی مرگِ صهیون باید یکی از حسرت این دل بخواند مرثیه‌ای دردآور و کامل بخواند از حق بگوید ، آری از باطل بخواند بهتر که این مرثیه را عادل بخواند ای روضه خوان فاطمه ، ما را دعا کن یادی ز جمع عاشقان در کربلا کن مرتضی عابدینی
حیف است عاشق بی شهادت پر بگیرد باید که نوکر رنگی از دلبر بگیرد هر کس که دلتنگ رفیقان شهید است مانند عادل روزی از مادر بگیرد
از این خبر در غصه و غمها شکستم دل را دخیل تربت پاک تو بستم دیگر نمی بینم تو را در بین روضه دلتنگم و کاری نمی آید ز دستم
به سبک:یا حسین غریب مادر دلمون داره میسوزه _ای رفیق آسمونی کاش میشد بیای دوباره _برامون روضه بخونی اینقده سنگینه داغت_ چشامون و نم گرفته شهر حاج قاسم و انگار_عطری از حرم گرفته ذاکر خونه ی ارباب- روی ارباب مو دیدی خوش بحالت ای رفیقم _که به آرزوت رسیدی می کشم آهی از این دل_ عادل از غم فراقت ای رفیق کربلایی _واسه ما چه سخته داغت کربلایی شده کرمون_ شور محشری به پا شد آرزوی ما دوباره_رسیدن به شهدا شد من به یاد تو میخونم_ همیشه به زیر پرچم همه ی ایل و تبارم-فدای شاه دوعالم منم اون گدای مسکین- مستحق نیم نگاشم همه ی ثروتم اینه- که تو خیل نوکراشم منی که ز روز اول-نمک سفره شوخوردم کاشکی میشد که یه روزی- نزدیک حرم میمردم
40.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلاصه جلسه شام غریبان حاج عادل رضایی مسجد خیراندیش رفسنجان
شعر اجرایی بنده ی حقیر در مراسم سوم با سوز دل این قصه را تکرار کردم دل را مقیم تربت سردار کردم روز ولادت بود و دلها مادری بود ما عاشق و کار مواکب دلبری بود اسپند و دود و آن هوای کربلایی با التماسش یک نفر میگفت:چایی سینی به سینی عشق از خوان حسینی ست هر موکب ما یک شبستان حسینی ست ارباب روزی می دهد هر دو سرا را با قاسمش آورده اینجا ،کربلا را مردم‌همه گرم تماشای حضورند در ظلمت دنیا ، مسافرهای نورند چند لحظه بعد اما سخن از یک خبر بود این انفجار نزدیکیای زیر گذر بود دستانمان در دست هم ، آتش گرفتیم پیش علمدار حرم ، آتش گرفتیم دیماه خونین زد جگر را زخم تازه دیدم به چشمانم جنازه بر جنازه ویران کند این غم تمام خانه ها را در خاک و خون دیدیم تن ریحانه ها را این قصه آتش بر تمام سینه ها زد نفرین بر آن که بچه ها را بی هوا زد در این مصیبت ،ناله ها از دل کشیدیم روی بنرها عکسی از عادل کشیدیم میگفت باید رنگی از دلبر بگیریم بهتر همان که با شهادت پر بگیریم مثل سلیمانی در این خطه نگینی دیگر در این استان تو فخر الذاکرینی کار دلم بعداز تو اندوه و عزا شد پهلوی زخمی ات ، گریز روضه ها شد دق می کنم از داغ تو ، باور نداری؟ پاشو رفیقم ، تو مگر دختر نداری گرچه ز داغت قلب هر عاشق شکسته زهرای تو بازار نرفته ، دست بسته سوگند بر خون شما اهل جهادیم من عادل و اینها همه عادل ، زیادیم این چشم ها و سینه های غرق در خون آرام میگیرد فقط با مرگ‌صهیون در هر نفس، هر لحظه، هر دم با ولی ام مانند قاسم روهرو سید علی ام