30.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار
گروه سرودمحبین اهلبیت
سرپرست:سجادرمضانی
شاعر:
#مرتضی_عابدینی
آهنگساز:افشین غفاری
تدوین:مهدی آبخو
فیلمبرداران:محمدملکی،مصطفی نیک فرزان
✍🏴 شعر شاعر آئینی رفسنجانی به مناسبت ١٢ دی سالروز عروج روح بلند #آیت_الله_مصباح_یزدی:
از دل غمدیده ی من آه می ریزد زمین
غصه هایش را درون چاه می ریزد زمین
از نهادِ چشمه ی این چشم های خسته ام
اشک ها در ماتم مصباح می ریزد زمین
آن که در راه خدا از آبرویش می گذشت
در جهاد علمی و خدمت گزاری شهره بود
با بصیرت بود و اهلِ یاریِ آزاده ها
با ولایت داری و در دین مداری شهره بود
عمر خود را وقف بیداریِ نهضت کرده است
در زمان فتنه ها می شد هوادارِ ولی
شد سلیمانی مثال مالک این مکتب و
حضرت مصباح شد مانند عمارِ ولی
آیت اللهی که هر کارش خدایی بوده و
پای به پای رهبریِ انقلابش می دوید
در مسیر زنده ی اسلام ناب احمدی
سنگها می خورد و هی زخم زبانها می شنید
سالِ قاسم آمد و او پر کشید از جمع ما
داغ او بر سینه ی این مملکت سنگین بُود
مثل بهجت ها و فاضل ها و یاران دگر
او نشان واقعیِ عاشقِان دین بُود
مرتضی عابدینی
#اداره_تبلیغات_اسلامی_رفسنجان
@nehzat_raf
#دلتنگی
من مفاتیح الجنان را زیر و رو کردم ولی
شیخ عباس قمی ، ذکری بر این حالم نداشت
#مرتضی_عابدینی
مهمان های سردار...
چشمان هر دلداده شد تر ، روز میلاد
عاشق می آمد چند برابر ، روز میلاد
چندین پرستو گشته پرپر ، روز میلاد
گلزار کرمان شد معطر ، روز میلاد
از داغ هر لاله ،گلستان آه دارد
کرمان ما یک ماتم جانکاه دارد
مرثیه خوان کودک خود ، مادری بود
یک گوشه دست و آن طرف تر هم سری بود
پیش عروسک های خونی ، معجری بود
اصلاً کنار حاج قاسم محشری بود
این انفجار ، قلب وطن را پاره کرده
ما را غم این لاله ها بیچاره کرده
ساعت حوالی سه و دلها گرفته
کوه مصیبت در دل ما جا گرفته
این حادثه از ما چه رویاها گرفته
دیدم یکی هم ذکر یا زهرا گرفته
با دست و با پهلوی زخمی داد میزد
در آن شلوغی بچه ای فریاد میزد
از دیدن این زائرانت بیم دارند
یانقشه های فتنه یا تحریم دارند
کی عاشقانت نیّتِ تسلیم دارند
وقتی برای عاشقی تصمیم دارند
خون میچکدازچشم ما و زار ِدلها
تسلیت ای سردارما سرداردلها
دلسردی ما ای عدو خواب و خیال است
آری شهادت بهترین راه وصال است
برسینه ها زیباترین نقشو مدال است
هرعاشقی آماده صبح جدال است
گردد تقاصِ یاس های غرق در خون
در صفحه ی جغرافیایی مرگِ صهیون
باید یکی از حسرت این دل بخواند
مرثیهای دردآور و کامل بخواند
از حق بگوید ، آری از باطل بخواند
بهتر که این مرثیه را عادل بخواند
ای روضه خوان فاطمه ، ما را دعا کن
یادی ز جمع عاشقان در کربلا کن
مرتضی عابدینی
#شهید_عادل_رضایی
حیف است عاشق بی شهادت پر بگیرد
باید که نوکر رنگی از دلبر بگیرد
هر کس که دلتنگ رفیقان شهید است
مانند عادل روزی از مادر بگیرد
#مرتضی_عابدینی
#شهید_عادل_رضایی
از این خبر در غصه و غمها شکستم
دل را دخیل تربت پاک تو بستم
دیگر نمی بینم تو را در بین روضه
دلتنگم و کاری نمی آید ز دستم
#مرتضی_عابدینی
#شهید_عادل_رضایی
به سبک:یا حسین غریب مادر
دلمون داره میسوزه _ای رفیق آسمونی
کاش میشد بیای دوباره _برامون روضه بخونی
اینقده سنگینه داغت_ چشامون و نم گرفته
شهر حاج قاسم و انگار_عطری از حرم گرفته
ذاکر خونه ی ارباب- روی ارباب مو دیدی
خوش بحالت ای رفیقم _که به آرزوت رسیدی
می کشم آهی از این دل_ عادل از غم فراقت
ای رفیق کربلایی _واسه ما چه سخته داغت
کربلایی شده کرمون_ شور محشری به پا شد
آرزوی ما دوباره_رسیدن به شهدا شد
من به یاد تو میخونم_ همیشه به زیر پرچم
همه ی ایل و تبارم-فدای شاه دوعالم
منم اون گدای مسکین- مستحق نیم نگاشم
همه ی ثروتم اینه- که تو خیل نوکراشم
منی که ز روز اول-نمک سفره شوخوردم
کاشکی میشد که یه روزی- نزدیک حرم میمردم
#مرتضی_عابدینی
40.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_عادل_رضایی
خلاصه جلسه
شام غریبان حاج عادل رضایی
مسجد خیراندیش رفسنجان
31.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهید_عادل_رضایی
شام غریبان رفیق بهشتی
رفسنجان
شعر اجرایی بنده ی حقیر
در مراسم سوم
#شهید_عادل_رضایی
با سوز دل این قصه را تکرار کردم
دل را مقیم تربت سردار کردم
روز ولادت بود و دلها مادری بود
ما عاشق و کار مواکب دلبری بود
اسپند و دود و آن هوای کربلایی
با التماسش یک نفر میگفت:چایی
سینی به سینی عشق از خوان حسینی ست
هر موکب ما یک شبستان حسینی ست
ارباب روزی می دهد هر دو سرا را
با قاسمش آورده اینجا ،کربلا را
مردمهمه گرم تماشای حضورند
در ظلمت دنیا ، مسافرهای نورند
چند لحظه بعد اما سخن از یک خبر بود
این انفجار نزدیکیای زیر گذر بود
دستانمان در دست هم ، آتش گرفتیم
پیش علمدار حرم ، آتش گرفتیم
دیماه خونین زد جگر را زخم تازه
دیدم به چشمانم جنازه بر جنازه
ویران کند این غم تمام خانه ها را
در خاک و خون دیدیم تن ریحانه ها را
این قصه آتش بر تمام سینه ها زد
نفرین بر آن که بچه ها را بی هوا زد
در این مصیبت ،ناله ها از دل کشیدیم
روی بنرها عکسی از عادل کشیدیم
میگفت باید رنگی از دلبر بگیریم
بهتر همان که با شهادت پر بگیریم
مثل سلیمانی در این خطه نگینی
دیگر در این استان تو فخر الذاکرینی
کار دلم بعداز تو اندوه و عزا شد
پهلوی زخمی ات ، گریز روضه ها شد
دق می کنم از داغ تو ، باور نداری؟
پاشو رفیقم ، تو مگر دختر نداری
گرچه ز داغت قلب هر عاشق شکسته
زهرای تو بازار نرفته ، دست بسته
سوگند بر خون شما اهل جهادیم
من عادل و اینها همه عادل ، زیادیم
این چشم ها و سینه های غرق در خون
آرام میگیرد فقط با مرگصهیون
در هر نفس، هر لحظه، هر دم با ولی ام
مانند قاسم روهرو سید علی ام
#مرتضی_عابدینی