“بیـا وقـفِ حرم باشیـم”
اگر صاحب اجازه داد #بیا وقفِ حـرم باشیـم!
وگر او إذن حرکت داد بیا ثابت قـدم باشیـم!
غلامـی در حریـمِ یار، همیشه آرزویـم بـود
بیا در نورِ بیتُ الحَـمْد، غلامِ این حـرم باشیـم!
غلام، از سفرهٔ صـاحب ندارد سهم! پس باید
چو عبدِ ریزهخوارِ او بر این خوانِ کـرم باشیـم
چو آنکه با نفَسهایش، صدا میکرد مـادر را
بیا محتــاجِ او هر دم! برای بـازدم! باشیـم
نیازِ بچّه هر لحظه، نگـاهِ التماس از اوسـت
بیا چون التماسی در نگاهـی دم به دم باشیـم!
زمانی من! خودم بودم! رهـا کردم مَنیّـت را
تو هم زین پس بیا با هم رها از این منم! باشیـم
به حکمِ ماجرایی که قلـم بر لـوح جـاری کرد
بیا بر صفحهٔ این لوح! شهیدی زآن قلـم باشیـم!
چو أعضـای هماهنگِ درونِ پیکـری واحــد!
بیا وصلِ به نورِ أصـل، همه همپای هم باشیـم
به سوی اوجِ کوهِ طور! بیا با وَاذْكُـرُواْ مَـا فِيه!
همه معطوفِ محـضر! در فـرازِ این هِـرم باشیـم!
برای خیمهگاهِ #نور! ولایت چون عَلَـم باشـد!
بیا در قلبِ این خیمه! همان نورِ عَلَـم باشیـم!
چو بر خیمه ستمکاران به آتش حملهور گشتند
بیا تا آتشـی سوزان! به دنیای ستم باشیـم!
هنوزم در غمِ #مهدی، درونِ بیتُ الأحزان است
بیا آغــازِ پایانِ فضـای حزن و غم باشیـم
در این بیعت! شبیه أَلَّذِينَ جَـاهَـدُواْ فِيـنَـا
برای وقتِ خونخواهی! بیا تا هم قسم باشیـم
#مادر_مهربان (س)
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
🆔 @bineshaneha
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط از فاطمه گیریم! فقط با فاطمه باشیم!
#کلیپ_استوری 📲
🚨اختصاصی👌
#مادر_مهربان (س)
✍🏻 شاعر و اجرا: سید محسن مسعودی
🆔 @bineshaneha
دوباره آمدهام در حرم به صرف سلام!
شبانه روز به سوی توام! به ذکر مدام…
#امام_حسین (ع)
🆔 @bineshaneha
هدایت شده از بینشانهها
شاپرک.pdf
حجم:
321K
قطعهای از شعر #شاپرک
در همین حال و هوا…
ناگهان شاپرکی را دیدم
پَرزنان در وسطِ دهکدهی تاریکی…!
پیِ نوری میگشت…
تاختم تا بِرسم نزدیکش
وَ ببینم او کیست؟
کاین چنین در پیِ #نور مهدی است…!
بر لبش زمزمهای بود! فقط نور… فقط نور…!؟
داشت چون ماه و ستاره زآن دور…!
داستانهای عجیبی میگفت!
از غم و درد فراق…
از امید و اشتیاق…
عشقِ نورِ مهدی…
در وجودِ پاکش…
فوران میزد و میتاخت… به سوی فردا…!
تا شود غرق وجودِ #زهرا…!
پیشتر رفتم و زو پرسیدم
تو که هستی؟ ای دوست!
کاین چنین چهره و نورت همگی چشمهی اوست!؟
با سلام و صلواتی! میگفت…
روزگاری منِ پروانه چو کِرمی بودم
با خزیدن به رخِ پیکرِ خاک…
راه… میپیمودم…
با تنی بی پر و دست…
بر زمین بودم و یک لانهی پست…!
فطرتم! بود… به دنبال کسی…
شوقِ پرواز به سوی نورش…
در وجودم! فوران داشت بسی…
لیک… گویی بدنِ کرمْ صفتْ! چون قفسی
داشت میکُشت مرا…
من ز دارِ دنیا…
داشتم یک قفسِ بی پَر و پا…!
میخزیدم پیِ نور…!
تا شَوم پنجرهای بهرِ #ظهور…!
#مادر_مهربان س
#فاطمه_زهرا س
#امام_مهدی عج
#امام_زمان عج
✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی
https://eitaa.com/bineshaneha
به جستجوی توأم! ای تمامیِ خیرات!
که در نظامِ إلهی تویی! بهشتِ صفات!
#امام_زمان (عج)
🆔 @bineshaneha