eitaa logo
بی‌نشانه‌ها
8.5هزار دنبال‌کننده
446 عکس
253 ویدیو
25 فایل
کانال اشعار معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
17.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نورِ دیده! غم کشیده! قد خمیده! شده‌ای به حمایت و یاری دینِ حق، شهیده! 🎬 (س) 🆔 @bineshaneha
43.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد داره امّا لبخند میزنه خیلی به فکر فردای منه! 🎬 (س) 🆔 @bineshaneha
غلامرضا محمدی..AUD-20211109-WA0015.mp3
زمان: حجم: 2.58M
ما را گدای حضرت نوشته‌اند! اصلاً فدای حضرت زهرا نوشته‌اند! 🚨اختصاصی👌 (س) 🆔 @bineshaneha
هدایت شده از بی‌نشانه‌ها
“از مادر چه خبر؟” ای رفیق! از گذرِ خانه‌ی مادر چه خبر؟ از هوای خوشِ کاشانه‌ی چه خبر؟ بی خبر بودی و او راه نشانت می‌داد! از صراط و رهِ ریحانه‌ی مادر چه خبر؟ رفتی آن سمت که سوسوی مناجاتش بود؟ از فروغِ دلِ جانانه‌ی مادر چه خبر؟ شمع بود او که ز جان در رهِ جانان می‌سوخت از دلِ شعله و پروانه‌ی مادر چه خبر؟ خانه‌اش کعبه‌ی جان بود! کجایی اکنون؟ از طوافِ حرمِ خانه‌ی مادر چه خبر؟ تشنه بودی به تو از چشمه‌ی نوشاند ریزه‌خوارِ یَدِ شاهانه‌ی مادر! چه خبر؟ «من نباشم تا تو باشی» چه قَدَر ماند به یاد از الفبای سلوکانه‌ی مادر چه خبر؟ همچنان بر سر آن عهد که بستی هستی؟ خادمِ عاشقِ دردانه‌ی مادر! چه خبر ؟ نیمه شب‌های دعا، حسِّ مناجاتت کو؟ جان من، از لب شکرانه‌ی مادر چه خبر؟ راستی عطرِ گلابی که به روحت زد کو؟ از هوای خوشِ کاشانه‌ی مادر چه خبر؟ اشک‌هایی که به دنباله‌ی مادر می‌رفت حسِّ دلتنگیِ مستانه‌ی مادر چه خبر؟ حسِّ محضر چه شد؟ آن گرمی چشمانت کو؟ عاشق و واله و دیوانه‌ی مادر! چه خبر؟ قول دادی به غلامی! سرِ پیمان هستی؟ از غلامیِّ درِ خانه‌ی مادر چه خبر؟ س س ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری https://eitaa.com/bineshaneha
هدایت شده از بی‌نشانه‌ها
السّلامُ عَلیکْ مادرجان! راهمان می‌دهی به خانهٔ‌تان؟ (س) 🆔 @bineshaneha
هدایت شده از بی‌نشانه‌ها
“شـب دفـن” هميشه فـاطـمه قلبــاً نـدای من با تــوست! هميشــه درد و دلِ در خـفـای من با تــوست! هميشه رو به تو دارم! در اين شلـوغـیِ شهـر! دلـم به يـادِ تو و مـاجــرای من با تــوست! هميشه پيشِ تـوأم! گـر چه جسـمِ من اينجـاست! هميشـه فـكـرِ من ای آشـنــای من! با تــوست! تـوجّـهم به شمـا جلـب گشته! مـادرجــان! وَ در مـيــان هـمـه! إعتـنای من با تــوست! خــدا كنـد كـه به من هم نـظــر كنـی امشـب! كـه سال‌هـاست زمزمـه‌ی ربّـنــای من با تــوسـت! بحـقِّ مــــادری‌ات! فـــاطـمه! پـنـــاهــم ده! كـه خـالصـانـه­‌ترين نـدبـه‌­هـای من با تــوسـت! به زيـر چـــــادرت! إصــــلاح كــن أمــورم را! کـه پـرده­‌پوشـیِ جرم و خطـای من با تــوسـت! إنـابــه­‌وار! به ســوی تـو گـشــتــه­‌ام راهـی ولـی گـشـودنِ زنجـيـرِ پـای من با تــوسـت! من احـتـيــــاج بـه تعلـيــم و تــربيــت دارم كـه إذنِ تــربيــت و إرتـقــای من با تــوسـت! مـرا بـبــر! بـه تمـاشــای رازهـــای عـجـيــب! درون شهـرِ غـريبـی! كه جــای من با تــوسـت! سپس إجــازه بـده! مهــدوی شـوَم مــــادر! كـه اين خلاصـه‌ی عهـد و بنــای من با تــوسـت! همين كه وقفِ تـو باشم برای من كافـی است! كـه ختـمِ كــارِ من و ماجـرای من با تــوسـت! به سـوی معدنِ نــورِ تـو باز خواهـم گـشـت كه فَـطْـرِ نـورِ من! ای مقتـدای من! با تــوسـت! من از دريـچـــه‌ی شبـهـــای دفـــن! فـهميــدم! كه ابـتـدای من و انـتــهای من با تــوسـت! چـه مـــادرانـه! و زيـــبــا ولايـتـــم كـــردی! چه دلنشيـن بُـوَد آنكـه عطـای من با تــوست! (س) ) ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی 🆔 @bineshaneha
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سر نماز شبت همیشه با گریه یادم کردی! نگران منی! هی دنبالم می‌گردی! 📲 (س) 🆔 @bineshaneha
“کیست این مادر” باز مادر مهربانی کرده است خاکیان را آسمانی کرده است! زآن که راهِ خانه را پیدا کنند آسمان را دُرفشانی کرده است! آب پاشیده است بر درگاه خویش بوته‌ها را ارغوانی کرده است از هوای خانه‌اش پیداست باز سالها او باغبانی کرده است! حوضِ زیبای میان خانه را پُر ز آبِ زندگانی کرده است از برای خاکیانِ خانه‌اش! سفره‌اش را آسمانی کرده است! استکان‌های میان سفره را از گلاب زعفرانی کرده است کیست این مادر که عمری خویش را نذر لطف و مهربانی کرده است؟! کیست این مادر که چون پروانه‌ای از یتیمان پاسبانی کرده است؟! یا به تسبیحِ گلابِ دیده‌اش غنچه‌ها را باغبانی کرده است با نسیمی قاصدک‌ها را به عشق در مسیرش کهکشانی کرده است خوش به حال کودکان خانه‌اش هر که با او زندگانی کرده است (س) ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری 🆔 @bineshaneha
“بیـا وقـفِ حرم باشیـم” اگر صاحب اجازه داد وقفِ حـرم باشیـم! وگر او إذن حرکت داد بیا ثابت قـدم باشیـم! غلامـی در حریـمِ یار، همیشه آرزویـم بـود بیا در نورِ بیتُ الحَـمْد، غلامِ این حـرم باشیـم! غلام، از سفرهٔ صـاحب ندارد سهم! پس باید چو عبدِ ریزه‌خوارِ او بر این خوانِ کـرم باشیـم چو آنکه با نفَس‌هایش، صدا می‌کرد مـادر را بیا محتــاجِ او هر دم! برای بـازدم! باشیـم نیازِ بچّه هر لحظه، نگـاهِ التماس از اوسـت بیا چون التماسی در نگاهـی دم به دم باشیـم! زمانی من! خودم بودم! رهـا کردم مَنیّـت را تو هم زین پس بیا با هم رها از این منم! باشیـم به حکمِ ماجرایی که قلـم بر لـوح جـاری کرد بیا بر صفحهٔ این لوح! شهیدی زآن قلـم باشیـم! چو أعضـای ‌هماهنگِ‌ درونِ پیکـری واحــد! بیا وصلِ به نورِ أصـل، همه هم‌پای هم باشیـم به سوی اوجِ کوهِ طور! بیا با وَاذْكُـرُواْ مَـا فِيه! همه معطوفِ محـضر! در فـرازِ این هِـرم باشیـم! برای خیمه‌گاهِ ! ولایت چون عَلَـم باشـد! بیا در قلبِ این خیمه! همان نورِ عَلَـم باشیـم! چو بر خیمه ستمکاران به آتش حمله‌ور گشتند بیا تا آتشـی سوزان! به دنیای ستم باشیـم! هنوزم در غمِ ، درونِ بیتُ الأحزان است بیا آغــازِ پایانِ فضـای حزن و غم باشیـم در این بیعت! شبیه أَلَّذِينَ جَـاهَـدُواْ فِيـنَـا برای وقتِ خونخواهی! بیا تا هم قسم باشیـم (س) ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی 🆔 @bineshaneha
هدایت شده از بی‌نشانه‌ها
شاپرک.pdf
حجم: 321K
قطعه‌ای از شعر در همین حال و هوا… ناگهان شاپرکی را دیدم پَرزنان در وسطِ دهکده‌ی تاریکی…! پیِ نوری می‌گشت… تاختم تا بِرسم نزدیکش وَ ببینم او کیست؟ کاین چنین در پیِ مهدی است…! بر لبش زمزمه‌ای بود! فقط نور… فقط نور…!؟ داشت چون ماه و ستاره زآن دور…! داستانهای عجیبی می‌گفت! از غم و درد فراق… از امید و اشتیاق… عشقِ نورِ مهدی… در وجودِ پاکش… فوران می‌زد و می‌تاخت… به سوی فردا…! تا شود غرق وجودِ …! پیش‌تر رفتم و زو پرسیدم تو که هستی؟ ای دوست! کاین چنین چهره و نورت همگی چشمه‌ی اوست!؟ با سلام و صلواتی! می‌گفت… روزگاری منِ پروانه چو کِرمی بودم با خزیدن به رخِ پیکرِ خاک… راه… می‌پیمودم… با تنی بی پر و دست… بر زمین بودم و یک لانه‌ی پست…! فطرتم! بود… به دنبال کسی… شوقِ پرواز به سوی نورش… در وجودم! فوران داشت بسی… لیک… گویی بدنِ کرمْ صفتْ! چون قفسی داشت می‌کُشت مرا… من ز دارِ دنیا… داشتم یک قفسِ بی پَر و پا…! می‌خزیدم پیِ نور…! تا شَوم پنجره‌ای بهرِ …! س س عج عج ✍🏻 شاعر: سید محسن مسعودی https://eitaa.com/bineshaneha
“زندگی، مادر است” زندگی، زانو زدن در پیش پای مادر است زندگی، چشم انتظاری در عطای مادر است زندگی معنا ندارد، بی‌هوایش دم زدن زندگی، یک عمر ماندن در هوای مادر است زندگی، این ره سپردن‌های بی‌فرجام، نیست زندگی، پرواز با بالِ هُمای مادر است زندگی، تار است! حتی زیر برجِ شهر زندگی، نور است! وقتی خنده‌های مادر است! زندگی، صد پیله پیچیدن به دورِ خویش نیست زندگی، از خود گذشتن در رضای مادر است! زندگی، معنا ندارد در قنوت خویش، خویش زندگی، خود را شکستن در بنای مادر است! زندگی، تفسیر و استدلال و قیل و قال نیست زندگی، پیوسته رفتن در قفای مادر است! زندگی، این جذبه‌های بیشمار نفس نیست زندگی، کاهی رها در کهربای مادر است زندگی، یک ظرف خالی پر ز امواج نگاه زندگی، یک چشمه کافور از عطای مادر است! زندگی، از خویش مردن! در خدا احیا شدن! زندگی، محصول نورِ ربنّای مادر است! (س) ✍🏻 شاعر: دکتر محمدجواد عسکری 🆔 @bineshaneha