هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
30-حق تلاوت
أنه سيأتى عليكم من بعدى زمان ليس فيه شىء اخفى من الحق، و لا أظهر من الباطل... و ليس عند أهل ذلك الزمان سلعة ابور من الكتاب اذا تلى حق تلاوته، و لا أنفق منه اذا حرف عن مواضعه، و لا فى البلاد شيىء أنكر من المعروف، و لا أعرف من المنكر! فقد نبذ الكتاب حملته، و تناساه حفظته، فالكتاب يومئذ و أهله طريدان منفيان... و من قبل ما مثلوا بالصالحين كل مثله.
و قطعى است كه پس از من روزگارى بر شما روى خواهد آورد كه چيزى پوشيده تر از حق و آشكارتر از باطل نمى باشد... و در نزد اهل آن زمان، كالايى كسادتر از قرآن وجود نخواهد داشت، اگر حق خواندن آن ادا شود و متاعى با رونق تر از كتاب الهى نخواهد بود، اگر از معانى و حقايق خود منحرف شود و در آن روزگار هيچ چيزى ناشناخته تر از معروف (يا زشت تر از نيكو) و شناخته تر از ناشناخته (يا نيكوتر از زشتى)ها وجود نخواهد داشت. در آن زمان، آنان كه به كتاب الهى معتقد بودند و آن را با خود داشتند، آن را دور خواهند انداخت و حافظانش آن را فراموش خواهند كر (يا خود را به فراموشكارى خواهند زد) در آن موقع، كتاب و مدافعان و معتقدان و عمل كنندگان به آن مطرود و مهجور از جامعه مى گردند. خطبه 147.
#قرآن_در_نهج_البلاغه
#الی_بیت_المقدس
#آزادی_خرمشهر
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_تندگویان
#پایگاه_بسیج_طلاب_شهید_آیت_الله_مدرس
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#بیسیمچی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
پیامها و نکات برخی از آیات جزء سی ام قرآن کریم :
پيام ها
1- یكى از سنّتهاى الهى كه خداوند بر خود واجب كرده، هدایت مردم از طریق عقل و فطرت و پیامبران است. «انّ علینا للهدى»
2- پذیرش هدایت، به نفع خود شماست، وگرنه خداوند بىنیاز است. «و انّ لنا للآخرة و الاولى»
3- هشدار و انذار وسیله هدایت الهى است. «فانذرتكم» (هشدارهاى الهى را باید جدى گرفت، زیرا از سوى كسى است كه دنیا و آخرت به دست اوست)
4- آتش آخرت، امرى ناشناخته و عظیم است. «ناراً» به صورت نكره آمده است.
5 - شقاوت مثل تقوا داراى مراحلى است. «الاشقى... الاتقى» (كسى كه آن همه نشانههاى هدایت را نادیده بگیرد بدبختترین است «اشقى، الّذى كذّب و تولىَّ»
6- تقوا، همراه كمك به محرومان سپرى است در برابر آتش دوزخ. «سیجنّبها الاتقى الّذى یؤتى ماله»
7- كمك به محرومان، شیوه دائمى پرهیزگاران است. «یؤتى»
8 - كمك از مال شخصى ارزش است. «ماله»
9- نشانه تقوا، كمكهاى مالى خالصانه است. «الاتقى الّذى یوتى ماله»
10- كمك به فقرا، راهى است براى تزكیه و خودسازى. «یؤتى ماله یتزكى»
11- كمكهاى مالى كه براساس جبران خوبىهاى دیگران باشد، مایه رشد نیست. «ما لاَحدٍ عنده من نعمة» (انفاقى ارزش بالایى دارد كه انسان مدیون دیگران نباشد و چشم داشتى هم نداشته باشد)
12- متّقى، جز رضاى خدا به دنبال چیز دیگرى نیست. «الاّ ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
13- قصد قربت، شرط لازم است. «الاّ ابتغاء وجه ربّه»
14- انفاق باید در راههاى خداپسندانه باشد. «یؤتى ماله... ابتغاء وجه ربّه»
15- او پروردگار اعلى است، پس فقط رضاى او را جستجو كنید كه پاداش اعلى مرحمت مىكند. «ابتغاء وجه ربّه الاعلى»
16- انسان مخلص، به مقام رضا مىرسد و همواره از خداوند خشنود است. «و لسوف یرضى»
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
۳۰- امام صادق عليه السلام :اِنَّ الرَّجُلَ لَيَخرُجُ اِلى قَبرِ الحُسَينِ عليه السلام فَلَهُ اِذا خَرَجَ مِن اَهلِهِ بِاَوَّلِخُطوَةٍ مَغفِرَةٌ لِذُنوبِهِ ثُمَّ لَم يَزَل يُقَدَّسُ بِكُلِّ خُطوَةٍ حَتّى يَاْتيَهُ فَاِذا اَتاهُ ناجاهُ اللّهُ ، فَقالَ : عَبدى سَلنى اُعطِكَ ادعُنى اُجِبكَ اُطلُب مِنّى اُعطِكَ سَلنى حاجَتَكَ اَقضِها لَكَ . قالَاَبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام : و حَقٌّ عَلَى اللّهِ اَن يُعطىَ ما بَذَلَ ؛
هر كس براى زيارت قبر حسين عليه السلامخارج شود ، هنگامى كه از خانهاش بيرون شد ،براى هر قدمى يك گناهش آمرزيده مىشود و پيوسته با هر قدمى كه برمىدارد ، پاكترمىشود تا به آن جا برسد و چون به آرامگاه رسيد ، خداوند ، به صورت درگوشى به اومىگويد: بنده من! از من بخواه تا عطايت كنم ، مرا بخوان تا اجابتت نمايم ، از من بطلبتا به تو بدهم ، حاجتت را از من بخواه تا برآوَرم. و امام صادق عليه السلام فرمود: بر خداست كهآنچه را وعده داده است ، عطا كند.
ثواب الأعمال ، ص ۱۱۷، ح ۳۲
#درخواست_از_خدا
#الی_بیت_المقدس
#آزادی_خرمشهر
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_تندگویان
#پایگاه_بسیج_طلاب_شهید_آیت_الله_مدرس
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#بیسیمچی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
پیامها و نکات برخی از آیات جزء سی ام قرآن کریم :
إِنَّآ أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَفَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْإِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ آيه 1تا 3 سوره کوثر
همانا ما به تو خیر كثیر عطا كردیم.پس براى پروردگارت نماز بگزار و (شتر) قربانى كن.همانا دشمن تو بىنسل و دم بریده است.
پيام ها
1- خداوند به وعدههاى خود عمل مىكند. در سوره ضحى، خداوند وعدهى عطا به پیامبر داده بود: «و لسوف یعطیك ربّك فترضى» ضحى، 5 .پروردگارت در آینده عطائى خواهد كرد كه تو راضى شوى. در این سوره مىفرماید: ما به آن وعده عمل كردیم. «انّا اعطیناك الكوثر»
2- فرزند و نسل عطیّه الهى است. «انّا اعطیناك الكوثر»
3- نعمتها حتّى براى پیامبر اسلام مسئولیّتآور است. «اعطیناك... فَصلِّ»
4- در قرآن به نماز یا سجده شكر سفارش شده است. «فَصلِّ»
5 - تشكّر باید فورى باشد. «فَصلِّ» (حرف فاء براى تسریع است)
6- نوع تشكّر را باید از خدا بیاموزیم. «فَصلِّ»
7- در نعمتها و شادىها خداوند را فراموش نكنیم. «اعطیناك الكوثر فصلّ»
8 - آنچه مىتواند به عنوان تشكّر از كوثر قرار گیرد، نماز است. «فَصلِّ»
(نماز جامعترین و كاملترین نوع عبادت است كه در آن هم قلب باید حضور داشته باشد با قصد قربت و هم زبان با تلاوت حمد و سوره و هم بدن با ركوع و سجود. مسح سر و پا نیز شاید اشاره به آن باشد كه انسان از سر تا پا بنده اوست. در نماز بلندترین نقطه بدن كه پیشانى است، روزى سى و چهار بار بر زمین ساییده مىشود تا در انسان تكبّرى باقى نماند. حضرت زهراعلیها السلام در خطبه معروف خود فرمود: فلسفه و دلیل نماز پاك شدن روح از تكبر است. «تنزیهاً لكم من الكبر»)
9- دستورات دینى، مطابق عقل و فطرت است. عقل تشكّر از نعمت را لازم مىداند، دین هم به همان فرمان مىدهد. «فصلّ لربّك»
10- چون عطا از اوست: «انّا اعطینا» تشكّر هم باید براى او باشد. «فصلّ لربّك»
11- قربانى كردن، یكى از راههاى تشكّر از نعمتهاى الهى است. (زیرا محرومان به نوایى مىرسند.) «و انحر»
12- هر كه بامش بیش برفش بیشتر. كسى كه كوثر دارد، ذبح گوسفند كافى نیست باید شتر نحر كند و بزرگترین حیوان اهلى را فدا كند. «و انحر»
13- رابطه با خداوند بر رابطه با خلق مقدّم است. «فصلّ... و انحر»
14- انفاقى ارزش دارد كه در كنار ایمان و عبادت باشد. «فصلّ لربّك وانحر»
15- شكرِ عطا گرفتن از خدا، عطا كردن به مردم است. «اعطیناك الكوثر... وانحر»
16- نمازى ارزش دارد كه خالصانه باشد، «لربّك» و انفاقى ارزش دارد كه سخاوتمندانه باشد. «وانحر»
17- دشمنان پیامبر و مكتب او ناكام هستند. (كلمه شانِئ اسم فاعل است و شامل هر دشمنى در گذشته و حال و آینده مىشود. اگر مىگفت: «من شانك هو الابتر» تنها كسانى را كه در گذشته دشمنى كردهاند شامل مىشد و اگر مىگفت: «من یشونك هو الابتر» تنها دشمنان آینده را در برمىگرفت. «انّ شانئك هو الابتر».)
18- توهین به مقدّسات، توبیخ و تهدید سخت دارد. «انّ شانئك هو الابتر»
19- از متلكها و توهینها نهراسیم كه خداوند طرفداران خود را حفظ مىكند. «انّ شانئك هو الابتر»
20- زود قضاوت نكنیم و تنها به آمار و محاسبات تكیه نكنیم كه همه چیز به اراده خداوند است. (مخالفان، با مرگ پسر پیامبر و داشتن پسران متعدّد براى خود، قضاوت كردند كه پیامبر ابتر است، ولى همه چیز برعكس شد.) «انّا اعطیناك الكوثر... انّ شانئك هو الابتر»
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
تفسير از واژة فَسَرَ به معناي روشن كردن و آشكار ساختن است و در اصطلاح، عبارت است از: زدودن ابهام از لفظ مشكل و دشوار، كه در انتقال معناي مورد نظر، نارسا و دچار اشكال است. همين نكته مرز بين تفسير و ترجمه است؛ زيرا ترجمه در جايي است كه معناي لغوي لفظ را روشن نيست. ولي تفسير آن است كه در عين روشن بودن معناي لغت، هم چنان هالهاي از ابهام بر چهره ي آن نشسته است.علّامه ي طباطبايي فرمود: تفسير عبارت است از روشن كردن معاني آيات قرآن كريم و كشف مراد و مدلول آن ها.اهميّت و جايگاه علم تفسير: علم تفسير در مقايسه با علوم ديگر، ميتواند چنين باشد:الف. از نظر موضوع: چون موضوع آن كلام خداوند است و سرچشمه ي تمام حكمتها در آن است. ماجراي پيشينيان و هرچه از عمر آن هم ميگذرد كهنه نخواهد شد و عجايب آن پايان ناپذير است.ب. از نظر غرض و فايده: از جهت هدف و غرض، استوارترين و با بركت ترين علوم، علم تفسير است، كه فاني نميشود.ج. به خاطر شدّت نياز: هر كمال دنيوي و ديني، دور يا نزديك، به علوم شرع نيازمند است و به معارف ديني احتياج دارد و آن نيز متوقّف بر كتاب خدا ميباشد.
علل نيازمندي به تفسير:
1-فقدان آگاهيهاي لازم بشري2-معارف بسيار زياد و الفاظ محدود3-محتواي بلند در قالب الفاظ متداول4-آميختگي و پراكندگي مطالب
5-فاصلة زمان با نزول قرآن کریم6-نيازها و ضرورتهاي ويژه ي هر عصر
#معرفی_مفسرین_قرآن
#الی_بیت_المقدس
#آزادی_خرمشهر
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_تندگویان
#پایگاه_بسیج_طلاب_شهید_آیت_الله_مدرس
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#بیسیمچی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
نوروز پاکان
طبیعت با بهار طراوت می یابد و معنویت با بهار رمضان اوج می گیرد. بهار طبیعت با نوروز آغاز می شود و بهار معنویت با ماه رمضان. سردی طبیعت با شکوفه های بهاری و سرود بلبلان رخت بر می بندد و یخهای عصیان و نافرمانی، با زمزمه های نیمه شب رمضان و ترنم دعای رمضانیان آب می شود. در رمضان است که می توان هفت شهر عشق را پیمود و دیو نفس را بر زمین افکند و در عید فطر پیروزی فطرت بر شهوت را، جشن گرفت
اگر گردش زمین دور خورشید، آغازگر سال شمسی است واگر تکاپوی ماه بر گرد زمین، نوید بخش سال قمری؛ حرکت سالک عاشق در رمضان المبارک در مدار توحید، طلایه دار سال معنوی است و پیروزی قلب سلیم بر شهوت بدخیم، نوروز آن.
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
سی روز جان را در آزمون بندگی محک زدیم و چونان مجاهدی دست از جان شسته، به مصاف با هوای نفس و وسوسه ابلیس رفتیم و اینک هنگامه رهاشدن از دام های تنیده مال و منال دنیاست. و آنجا که دنیا با همه زرق وبرق هایش خودنمایی می کند، جهاد با مال، کم از جهاد با جان نیست و گاه دشوارتر از جان باختن می نماید.مبادا که گاه بریدن از مال، دلت بلرزد و گاه دهش و بخشش، دستت سستی کند که هرچیز را زکاتی است که گذشتن از آن، شرط سپاسگزاری و فرمان بری است.سی روز تن و جان را در بهاری ترین فصل از گردش عمر در سایه بندگی و پرهیز، سرسبزی دادند و پربار کردند و اینک زکاتی باید پرداخت تا از رنج گرسنگان کاست و چهره ر از غبار فقر پیراست و فراوانی را به خانه های ماتم زده برد و سفره های بسته را با عطر نان آشنا کرد که نگاهداشت ایمان، بی نان دور و دشوار می نماید. پس به شکرانه به بارنشستن جان و سلامت تن، دستی باید گرفت و باری از دوش برداشت. آمده ایم تا در پیمانی دوباره با خداوند، با دل کندن از زرق وبرق خاک و با پرداخت زکات، جامع عمل بر نیایش های رمضانی خود بپوشیم و دامن رستگاری را به کف آریمو خویشتن را پاک کنیم.نمی توان اطراف خود را از سفره های خالی، پر دید و غبار بی چیزی را در چهره یتیمان و گرسنگان دید و بر خود نلرزید.نمی توان لاف بندگی خداوند کریم را زد و دل نگران شکم های از گرسنگی به پشت چسبیده نبود. باید کاری کرد؛ باید مجاهدانه، نان را به سفره های خالی شهر برد که نماز و روزه، بی زکات کاری از پیش نمی برند و نوری نمی آفرینند.این کلام خداوند است که می فرماید: «مؤمنان خانه نشین که زیان دیده نیستند، با آن مجاهدانی که با مال و ج
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
وصيت نامه : وصیت نامه شهید مجتبي ايمن شهيدي
وصيّت مي كنم به كليّه عزيزاني كه بعد از من گرفتار زندان تن خواهند بود ، تقوا ، توكّل ، نظم ،و اهميت به واجبات الهي و نمازرا .اميد است از اين وجود بي مقدار كه اگر رحمت خاصّ ايزدي بر او ارزاني داشته شود به وصال يار بپيوندند و از ميانتان برود همين چند كلمه اي را كه به عنوان وظيفه نوشتم بپذيريد.(هر چند كه خودم در اين راه توفيق چنداني نداشتم) مبادا كه جهان شما را فريب دهد زيرا كه اميد كسي را كه بر آن چشم دوخته و به آن تكيه مي كند در هم مي شكند ( امام حسين «ع»)
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_تندگویان
#پایگاه_بسیج_طلاب_شهید_آیت_الله_مدرس
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#بیسیمچی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
رضای آل محمد علیهم السلام را سخنی شنیدنی است:
«اِنَّما جُعِلَ یَوْمُ الْفِطْرِ الْعیدَ لِیَکُونَ لِلْمُسْلِمینَ مُجْتَمَعا یَجْتَمِعُونَ فیهِ وَ یُبْرِزُونَ لِلّهِ عَزَّ وَجَلَّ فَیُمَجِّدُونَهُ عَلی ما مَنَّ عَلَیْهِمْ فَیَکُونُ یَوْمَ عیدٍ وَ یَوْمَ اِجْتِماعٍ وَ یَوْمَ فِطْرٍ وَ یَوْمَ زَکاةٍ وَ یَوْمَ رَغْبَةٍ وَ یَوْمَ تَضَرُّعٍ. وَ لأَِنَّهُ اَوَّلُ یَوْمٍ مِنَ السَّنَةِ یَحِلُّ فیهِ الاَْکْلُ وَالشُّرْبُ لاَِنَّ اَوَّلَ شُهُورِ السَّنَةِ عِنْدَ اَهْلِ الْحَقِّ شَهْرُ رَمَضانَ فَأَحَبَّ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ اَنْ یَکْونَ لَهُمْ فی ذلِکَ مَجْمَعٌ یَحْمِدُونَهُ فیهِ وَ یُقَدِّسُونَهُ؛(1) همانا روز فطر، عید قرار داده شده تا برای مسلمانان روز اجتماعی باشد که در آن روز گرد هم آیند و [عشق و محبت خود] به خداوند را ابراز کنند و به خاطر منّتی که بر آنان نهاده است، او را ستایش کنند، پس روز عید و روز گردهم آیی و روز افطار، روز زکات، روز گرایش به یکدیگر و روز تضرّع [به پیشگاه حق تعالی] است، [و نیز روز فطر، روز عید قرار داده شده] به دلیل آنکه روز فطر اولین روز سال است که خوردن و آشامیدن در آن جایز شمرده شده است، چرا که نزد اهل حق اولین ماه سال، ماه رمضان است و خداوند دوست دارد در روز عید فطر، مسلمانان اجتماع کنند و با یکدیگر به ستایش و تقدیس او بپردازند.»
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
هدایت شده از حجه الاسلام شیخ حسن بابایی
جلوه گاه رخ الهى
تجلى لهم سبحانه فى كتابه من غير أن يكونوا رأوه بما أراهم من قدرته.
خداوند سبحان در كتاب خود براى آنان تجلى كرد بدون اين كه او را ببينند، به وسيله ارائه قدرتش به آنها. خطبه 167.
#قرآن_در_نهج_البلاغه
#حوزه_مقاومت_بسیج_شهید_تندگویان
#پایگاه_بسیج_طلاب_شهید_آیت_الله_مدرس
#دفتر_تبلیغات_اسلامی_اصفهان
#اداره_تبلیغات_اسلامی_شاهین_شهر_و_میمه
#بیسیمچی