eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
28.1هزار عکس
15.1هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
#بدون_شرح.... #بسیجی_اراکی #خداقوت_دلاور @Bicimchi1
آفتـاب دیگرند اینان ڪہ روزِ خصم را تیـره می‌ســـازند... چون از کوه سر بَر می‌کشند... پ.ن: رزمندگان گردان موسی بن جعفر لشکر۱۴ امام حسین عملیات والفجر ۱ @bicimchi1
ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺣﺎﺩ ﺑﻮﺩﻥ ﺟﺮﺍﺣﺖ ﻧﻌﻤﺖﺍﻟﻠﻪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ ﺁﺏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ که ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺯﺟﺮ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ روی کاغذ می ﻧﻮﺷﺖ: "ﺟﮕﺮﻡ ﺳﻮﺧﺖ، ﺁﺏ ﻧﯿﺴﺖ؟" #ﺷﻬﯿﺪ_ﻧﻌﻤﺖ‌ﺍﻟﻠﻪ_ﻣﻠﯿﺤﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻫﺸﺘﻢ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻭﺍﻟﻔﺠﺮ ﻫﺸﺖ ﺑﺮ ﺍﺛﺮ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩﺍﻧﻪ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﻌﺜﯽ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺮﺍﺣﺎﺕ ﺷﺪﯾﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﺸﺖ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ 6 ﺍﺳﻔﻨﺪ 1364 ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ #ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ. ﺗﺼﻮﯾﺮ فوق ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﯼ ﺗﮑﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﺑﯿﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ است ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺗﮑﻠﻢ ﻧﺒﻮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ... @bicimchi1
گوشی #محسن که زنگ می خورد، با دیدن شماره حرم خوشحال میشد اکثر تلاوتهاش هدیه به امام هشتم علیه السلام بود تلاوت و اذان صبحهای چهارشنبه حرم مال محسن بود خودش این روز و ساعت را انتخاب کرده بود و به خودش می بالید که روز زیارتی امام، خادم حضرت شده.... سه شنبه شب ها ساعت یک می رسید خونه آن روزها سربازیش، دانشگاهش، تلاوت ها و تدریس هایش حسابی رمق محسن رو می گرفت سه شنبه شب ها اما نشاط و نیروی دیگری می گرفت مامان تا اون وقت شب بیدار می موند تا محسن رو نمی دید چشمش روی هم نمی رفت همان طور که بساط شام رو پهن می کرد بهش می گفت: از ساعت شش صبح می دوی تا ساعت یک نصفه شب ساعت دو و نیم هم که می ری حرم آخه تو خواب و استراحت لازم نداری؟! اقلا تلاوت صبح چهارشنبه رو بعد از ظهر چهارشنبه می انداختی... محسن با خنده می گفت: نمی دونید مامان یه روز بلند شین سحر با من بیاین حرم تا بدونید یه لذتی داره سحر از خیابون طوسی بندازی بری حرم، چهارشنبه روز آقاست من این توفیق رو با هیچی عوض نمی کنم... چند دقیقه به اذان صبح، صدای تلاوت محسن از بلندگو های حرم راه خودش رو می گرفت از راسته خیابان طبرسی می گذشت و می پیچید توی کوچه جوادیه مامان می رفت توی حیاط می نشست چشمش به ستاره های سحر بود و گوشش به صدای محسن... #شهید_محسن_حاجی_حسنی_کارگر #شهید_مظلوم_منا @bicimchi1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم برای تو تنگ است و خوب میدانی چقدر دوری و من بی تو ابر ِ بارانی دلم هوایِ دو فنجان چای و #لبخندت دلم هوای تو و یک سکوتِ طولانی... #شهید_محمود_موسوی #شهید_صمد_امیدپور #صبحتون_بخیر @bicimchi1
#ورزشکارباشیدلطفا اگر نه، ورزش را تبلیغ کنید پ ن: تصویر فوق مربوط به شهید حسنجان اکبرزاده اعزامی از بابل می باشد شهید اکبرزاده در 25مرداد 60 در منطقه نوسود به شهادت رسید @bicimchi1
همه رفته بودیم مشهد و فقط ابراهیم و ولی الله مانده بودند خانه . ابراهیم تابستان ها کار میکرد.وقتی برگشتیم انگار نه انگار فقط دوتا پسر خانه داری کرده بودند . سن و سالی هم نداشتند.تازه پول تو جیبی هاشان و حقوقی که ابراهیم از کار تابستان جمع کرده بود روی هم گذاشته بودند و یک اجاق گاز بزرگ برای خانه خریده بودند راوی:مادرشهید_همت #سبک_زندگی_شهدا #شهید_ابراهیم_همت @bicimchi1
گناه گرفتاری می آورد، ضیق معاش می آورد، ناراحتی های روحی می آورد. گناه نکنید، خدا کمک میکند، مشکلات حل می شود. #آیت_الله_خوشوقت #منبر @bicimchi1
#وصیت_شهید وصیت جالب شهید مدافع حرم #حسین_معز_غلامی پیرامون کمک به هیئت‌ها @bicimchi1
برای دیروزمان می خوانیم: سنگر خوب و قشنگی داشتیم روی دوش خود تفنگی داشتیم و برای امروزمان می خوانیم: . شهر ما را شیمیایی می کند #جبهه ما را کربلایی می کند @bicimchi1
#شهید_عباس_دانشگر: خدايا دلم تنگ است هم جاهلم هم غافل نہ در جبهۂ سخت مے جنگم نہ در جبهۂ نرم كربلاے حسين(ع) تماشاچے نمیخواهد يا حقے يا باطل... راستے من ڪجا هستم؟! #مدافع_حرم @bicimchi1