eitaa logo
بیسیم‌چی
5.4هزار دنبال‌کننده
27.9هزار عکس
14.9هزار ویدیو
136 فایل
اسیرزمان شده ایم! مرکب شهادت ازافق می آیدتاسوارخویش رابه سفرابدی کربلاببرد اماواماندگان وادی حیرانی هنوزبین عقل وعشق جامانده اند اگراسیرزمان نشوی زمان شهادتت فراخواهدرسید. دریافت محتوا @Sanjari @a_a_hemati @koye_shahid
مشاهده در ایتا
دانلود
ظهور دوباره خمینی کبیر! در حسینیه امام خمینی ملت ملتهبی را آرام نمود ✅ در اوج نگرانی شدید همگان که جویای احوال رئیس جمهور انقلابی و مردمی خود در پی حادثه امروز بودند، بیانات آرامش بخش امشب امام خامنه ای در دیدار با خانواده پاسدران، ملت ملتهبی را آرام نمود؛ ♦️نائب المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، امشب با مردم تنها سخن نگفت! بلکه بر ملتی بارید! بارش رحمت آرامش و اطمینان و استقامت، امام خامنه ای شاگرد خمینی کبیر، ابرمردی است که به تصریح خودشان: "حتی زمانی که ماموران امنیتی رژیم پهلوی ایشان را از منزلشان در قم ربودند، نه تنها نترسید و نلرزید، بلکه ماموران همراه و مضطرب خود را طی مسیر، دلداری هم دادند"!! امامی که وقتی ارتش سفاک صدام با پشتیبانی جهان کفر در طول هزار و دویست کیلومتر نوار مرزی به عمق هفتاد کیلومتر ایران اسلامی را مورد حمله قرار داد با یک جمله: ""چیزی نیست دزدی آمده سنگی انداخته و رفته""، ملت مظلوم و نگرانی را آرامش بخشید و اماده مقاومت نمود؛ امامی که بعد از شهادت یکباره آیت الله بهشتی و ۷۲ نفر از وکلا و وزرا و مقامات قضایی و... بدست منافقین، در جواب یک از شخصیت های نظامی وقت که با جزع و فزع فراوان به امام اظهار داشت: همه رفتند (شهید شدند)، با آرامشی عجیب تاکید نمودند: همه هستند!!؛ و با این موضع قدرتی و قوتی دوباره به مردم مظلوم ایران موهبت نمودند؛ 🔸آری امشب همچون ۳۵ سال گذشته خمینی کبیر در کالبد جانشین شایسته اش ظهور کرد و قلوب میلیونها شیفته انقلاب اسلامی را با تاکید بر اینکه مردم نگران نباشند، هیچ اختلالی در امور کشور پدید نمی آید، آرامش و اطمینان قوت دوباره بخشیده و نسبت آینده کشور بشارت دادند؛ الهم احفظ قائدنا حتی ظهور المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🖌میر احمدرضا حاجتی https://eitaa.com/bisimchi10
من متولد روز های بعد از جنگم. بعد امام. شنیده بودم وقتی عراق به ایران حمله کرده بود. کشور ملتهب شده بود. مردم جنگ ندیده بودند. دلها ترسیده بود و مردم آشفته بودند. هر کسی به چیزی فکر می‌کرده لابد. آینده برایشان تار شده. می‌گفتند همان وقت امام یک پیام داده و همه اضطراب ها تمام شده بود. امروز رفته بودیم حرم. تولد امام رضا جان بود. دو سال است که مشهد روزیم نشده بود. پسر کوچکم مشهد اولی است. بردمش کنار ضریح. دعایش کردم. برگشتم و گذاشتمش بغل مادرم. «اینم مشهدی محمدعلی». حالمان خوب بود. با بچه رفتیم چایخانه. چایی حضرتی را گرفتیم.توی شلوغکاری های بچه ها ازش چندتا عکس گرفتم که یکیش را با یک نوشته بفرستم گروه دوستانم. و بگویم نایب الزیاره شان هستم. نشستیم کنار هم. مادرم گوشی اش را نگاه می‌کرد. پرسید «رئیسی چی شده؟» _نمیدونم. هر سه مان من، مادرم و همسرم باهم گوشی ها مان را نگاه کردیم و خبرگزاری‌ها را بالا و پایین کردیم. صلوات شمار را گذاشتم روی انگشتم. صدای دعای توسل توی حرم بلند شد.بچه ها گرسنه بودند و بی قرار. برگشتیم هتل. دلم آشوب بود. حوصله غذاخوردن نداشتم. گوشی توی دستم بود و خبرها را بالا و پایین میکردم. گوشم به تلوزیون بود و چشمم به صفحات خبری. مجری شبکه خبر و زیر نویس ها مدام همان خبرها را تکرار می‌کنند. چشمم خورد به یک خبر. بالای خبر زده خامنه ای دات ای آر. «ایران، ایران امام رضاست» قفسه سینه ام بالا و پایین می‌رود. تمام نفس های حبس شده ی این چند ساعت را بیرون میدهم. حالا میفهمم آن ساعت ها پیام امام با دل ها چه کرده بود. چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور من متولد روز های بعد از جنگم. بعد امام. شنیده بودم وقتی عراق به ایران حمله کرده بود. کشور ملتهب شده بود. مردم جنگ ندیده بودند. دلها ترسیده بود و مردم آشفته بودند. هر کسی به چیزی فکر می‌کرده لابد. آینده برایشان تار شده. می‌گفتند همان وقت امام یک پیام داده و همه اضطراب ها تمام شده بود. امروز رفته بودیم حرم. تولد امام رضا جان بود. دو سال است که مشهد روزیم نشده بود. پسر کوچکم مشهد اولی است. بردمش کنار ضریح. دعایش کردم. برگشتم و گذاشتمش بغل مادرم. «اینم مشهدی محمدعلی». حالمان خوب بود. با بچه رفتیم چایخانه. چایی حضرتی را گرفتیم.توی شلوغکاری های بچه ها ازش چندتا عکس گرفتم که یکیش را با یک نوشته بفرستم گروه دوستانم. و بگویم نایب الزیاره شان هستم. نشستیم کنار هم. مادرم گوشی اش را نگاه می‌کرد. پرسید «رئیسی چی شده؟» _نمیدونم. هر سه مان من، مادرم و همسرم باهم گوشی ها مان را نگاه کردیم و خبرگزاری‌ها را بالا و پایین کردیم. صلوات شمار را گذاشتم روی انگشتم. صدای دعای توسل توی حرم بلند شد.بچه ها گرسنه بودند و بی قرار. برگشتیم هتل. دلم آشوب بود. حوصله غذاخوردن نداشتم. گوشی توی دستم بود و خبرها را بالا و پایین میکردم. گوشم به تلوزیون بود و چشمم به صفحات خبری. مجری شبکه خبر و زیر نویس ها مدام همان خبرها را تکرار می‌کنند. چشمم خورد به یک خبر. بالای خبر زده خامنه ای دات ای آر. «ایران، ایران امام رضاست» قفسه سینه ام بالا و پایین می‌رود. تمام نفس های حبس شده ی این چند ساعت را بیرون میدهم. حالا میفهمم آن ساعت ها پیام امام با دل ها چه کرده بود. چون تو را نوح است کشتيبان ز طوفان غم مخور ✍ https://eitaa.com/bisimchi10