به کمک حاج محمد، برادرِ حسن، تن شهید را وارد مزارش کردند. حاج حسن، چند سال پیش از حجت الاسلام زحمتکش که مسئول نهاد نمایندگی ولی فقیه در نیروی هوایی بود خواسته بود زحمت تدفین و تلقین او را هم بکشد! او از حاج محمد خواست بیرون بیاید تا کارهای آخرِ حاج حسن را بکند. مدتی پیش انگشتری به دستش رسیده بود که فکر کرد الان تنها کاری که میتواند برای حاج حسن بکند گذاشتن همین انگشتر زیر زبان اوست... کفن را گشود اما ... .
ـ مومن! تو که صورتی نداری!
اشکهایش را کنترل کرد تا آخرین کاری را که حاج حسن از او خواسته بود، درست انجام دهد. انگشتر را گذاشت زیر گلویِ خونینِ حسن و صدای حزین تلقینش به دو بانویی رسید که در راهی دشوار، یکی به عنوان مادر، و یکی همسر، شریک راه این مردِ مجاهد شده بودند.
ـ یا شهید! حسن ابن محمود! اسمع! و ... .
حسن آرام گرفت اما بخشی از پیکرش در همان خانۀ عزیز آخرش، در پادگان مدرس پراکنده بود، میان بچههایی که با چشم باز به مرگ نگریسته و در ازای اقتدار ابدی اسلام و ایران، چنین شهادتی را به جان خریده بودند.
#کتاب_مرد_ابدی_در_انتظار_چاپ
#انتشار_برای_اولین_بار
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#شهدای_اقتدار
#آخرین_اثر_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/bisimchi10
بخشی از سخنرانی سردار حسن طهرانی مقدم چند ماه قبل از شهادت:
"... رفته بودیم محضر سید حسن نصراللّه، که خدا به حق حضرت ولیعصر (عج) حفظ بکنه این سایه و بارقهای از انوار امیرالمومنینه. جملهای که به من گفت ما خجالت کشیدیم. گفتم نگاه کن، امام اومدو ما رو تربیت کرد، اینا رو هم تربیت کرد، اینا از همۀ شیعهها سبقت گرفتن! ماشاءاللّه به اینا! از تخلیۀ اطلاعاتی و از رعب و وحشتی که اسرائیلیا رو در برگرفته بچهها! روزی که عَلَم و پرچم زرد امیرالمومنین را روی پیشانی مبارکش میبست بچهها، [روزی که] این پرچم برافراشته بشه و روز مرگ [اسرائیل] روزیه که جنگ دیگری با حزباللّه دربگیره بچهها. [اونا] وحشت کردن بچهها! حزباللّه کیه؟ ما چی یادشون دادیم؟ چند نفرن؟ بچهها روحیه تهاجمی [رو حفظ کنید!] بچهها مقام و شهرت [را دنبالش نرید] ناموس، خط اسلام، عزت، امیرالمومنین، خون شهدا و حضرت سیدالشهدا (ع)، بچهها میدرخشه و [باعث شده] اون دشمن، [که] سومین ارتش دنیاس، میلرزه امروز. ما باید به اون روحیه برگردیم وگرنه موشکهای گندهتر از ما رو هم اومدن و اَرّه کردن و بولدوزرا از روش رفتن. اینا ابزاراییه که اگه او بخواد عمل میکنه. اون دست و اون نیت و اون شجاعت و روحیۀ الهی رو باید در بچهها تقویت کنیم. اگه این شد بچهها، دشمن ذلیله. صدام چی گفت بچهها؟ گفت اگه من بسیجیای ایرانو داشته باشم کشوری در برابر ارتش عراق، حتی یک روز تاب مقاومت نخواهد داشت....
#کتاب_مرد_ابدی_در_حال_چاپ
#زندگی_نامه_شهید_حسن_طهرانی_مقدم
#سخنان_سردار_طهرانی_مقدم
#به_قلم_معصومه_سپهری
https://eitaa.com/bisimchi10