#شلمچه
یـــازهـــــــراء
.
فرمــودن:
این قلم و صــدایی کـه پخــش میـشود خیلی زیباست ...
متن ها را چه کسی مینویسد؟؟
همــه سکــوت کـردن...
#آقا چندباری سوال کردن کسی جـواب نـداد!
آخــه #آقا_سید به همـــه ی دوستـاش سفـارش کرده بـود:
نگـید کاره منـه !
.
.
همشــون همینطـور بـودن...
#پلاک میکندن کـه #گمنــام بمـونن...
کار خیــر رو پنهانی انجام میدادن کـه کسی نبینه...
.
فــرق ما با امثال #آوینی اینـه که اونا میخواستـن پیش #خــدا دیـده بشـن و ما میخوایم پیش #مردم دیده بشیـم...
اونا از شـهرت #فرار میکردن و ما #درپیِ شهرتیـم...
.
تو کانال هامون بینِ نویسندگـانِ رمان ها سرِ نامِ نویسنده دعـواست!
رو عکسامــون هزارتا لوگو طراحی میکنیم تا بفهمـن #عکـاس ما بودیم!
.
تا پیج میزنـیم اولـش مینویسیم!
#کپی_با_ذکر_منبع که مبادا نامِ نویسنده گُم بشه !
دومـاه میریم #راهیان و یه ذره کار انجام میدیم سریع تو بیو مینویسیم!
#خادم_الشهدا !
.
دوجز #قرآن حفظ میکنیم تو بیو مینویسیم #حافظ_قرآن !
ده روز خادم هیات میشیم ، با پَر عکـس میگیریم میذاریـم رو پروفایلمـون!
.
و امــا #امان از فضـای حقیقی....
.
.
پ.ن
آوینی "آوینی" بـود و دَم نــزد...
#سید_شهیدان_اهل_قلم کـم شخصـی نیست...
کــاش لااقل آوینـــی بـودیم و #ادعا داشتیــم...
#شهید_ابراهیم_هادی :
اگــر کار بـرای خداست جــار زدن بــرای چــه .....؟؟
مخاطب : #خودم
#بیسیم_چی
@bicimchi1
#خاطرات_ناب_شهدا
#شهداء_و_امام_رضا_ع
هر روز كار خودمان را با توسل به یكی از چهارده معصوم شروع میكردیم. آن روز دلها به سمت #امام_رضا_ع رفت. همه خود را پشت #پنجره_فولاد آقا حس میكردند.
بعد از ذكر توسل حركت بچهها شروع شد. شرهانی در آن روز گوشهای از خاك خراسان شده بود. روی همه لبها ذكر مقدس #امام هشتم بود.
پس از ساعتی تلاش، اولین #شهید خودش را نشان داد. با جستجوی بسیار تمام #پیكر_شهید از خاك خارج شد. اما هر چه گشتیم از #پلاك خبری نبود.
بچهها میگفتند: #آقا_جان، رمز حركت امروز نام مقدّس شما بود. خودتان كمك كنید.
یك دفعه كاغذی از داخل جیب این #شهید گمنام پیدا شد. بعد از گذشت سالها قابل خواندن بود. روی آن فقط یك بیت شعر نوشته شده بود:
هركس شود بیمار رضا(ع)
والله شود دلدار خدا
یك بار دیگر رمز حركت ما نام مقدّس #امام_رضا_ع انتخاب شد. از صبح تا عصر جستجو كردیم هفت #شهید پیدا شد. گفتیم حتماً باید #شهید دیگری پیدا شود. رمز حركت امروز ما نام مقدّس #امام هشتم بوده. اما هر چه گشتیم #شهید دیگری پیدا نشد. خسته بودیم و دلشكسته.
لحظات غروب بود. گفتند: امام جماعت یكی از مساجد شیعیان عراق در نزدیكی مرز با شما كار دارد!
به نقطه مرزی رفتیم. ایشان #پیكر_شهیدی را پیدا كرده و برای تحویل آورده بود.
لباس بسیجی بر تن #شهید بود. با آمدن او هشت #شهید روز توسّل به امام هشتم كامل شد.
اما عجیبتر جملهای بود كه بر لباس #شهید نوشته شده بود. همه با دیدن لباس او اشك میریختند. بر پشت پیراهنش نوشته شده بود :
#یا_معین_الضعفا
#خاطرات_ناب_شهدا
#یادشان_گرامی_باد_باذکرصلوات
@bicimchi1
توی قطعه آرام قدم میزدم و گاه گاهی هم عکس میگرفتم.
- از پسر من هم عکس میگیری مادرجان؟
دنبالِ صاحبِ صدا بودم که مادری را بالای قبری دیدم.
- جانم حاج خانم؟
دوباره سوالش را تکرار کرد
- چشم مادرجان! حتما...
خودم را رساندم به خلوتِشان، خلوتِ مادر و پسر...
عکس که گرفتم، شروع کرد برایم حرف زدن، از پسرش میگفت و من غرق تماشا شده بودم.
- حاج خانم تو زندگیت چی از خدا خواستی؟
- من؟ چیزی نخواستم، معامله کردم!
- معاملهی چی؟
- یه پسرِ خوش قد و بالا دادیم
یه #پلاک گرفتیم ...
با پارچهی سفیدی که
از زیر چادرش درآورده بود اشکهایش را پاک کرد
- منصفانه بود مادرجان نه؟
- نه! من پلاک هم نمیخواستم ...
چشم از من بر میدارد
و به پسرِ توی قابش نگاه میکند
اشک میریزد و دعا میخواند...
مادرا همشون لنگه همند...
#مادران_شهیدپرور
@bicimchi1
تو به قولت عمل کردی و
برگشتی دوباره به این خونه
ولی چیزی که ازت برگشته
یه #پلاک و چند تا استخونه...
قهرمونای جامونده مون در سوریه
در راهند مهمونای عزیزی داریم....
@bicimchi1
شاید پدر در زمان خداحافظی، فرزندش را در آغوشش گرفته باشد و شاید کودک هم میخواست پدر را بلند کند ولی نتوانست و شاید دختر در آن سن کم با خود گفت حتما چند سال بعد می توانم....
و اما حالا بعد از سی و چهار سال دختر توانست پدر را بلند کند، آنهم به سبکی یک #پلاک و چند تکه استخوان.....
دیدار فرزند و پدر پس از ۱۲۲۱۷ روز جدایی از هم؛ در معراج الشهدا در مرداد ۱۳۹۶
#روحانی_شهید_جمشید_آقاجانی، متولد شهر تاکستان و ساکن قزوین
شهادت: عملیات خیبر، جزیره مجنون عراق
دختر شهید: خاطرات من از همه بیشتر است چون من در رویاهایم خیلی با پدرم بودم خیلی به خوابم میآمد به خصوص وقتی بچه بودم شبهایی که فردایش روز پدر بود و من بغض میکردم به خوابم میآمد حتی مراسم معراج شهدا را قبلا در خواب دیده بودم
#فرزند_شهید
#دلتنگی
#وداع_عاشقانه
@bicimchi1
از تو یک تکه #پلاک و استخوان آورده است
باد تابوتی پر از رنگین کمان آورده است
چشم هایت کو؟ دل تو که برایم می تپید
آن دو تا دستی که هر شب، خانه، نان آورده است
مادرم هر صبح بعد از تو سر سفره، گلی
جای خالی همان یک استکان آورده است
خواب می بینم که می گویی خدا ما را فقط
توی این دنیا برای امتحان آورده است
خوش به حال دست هایی که برای بال تو
لحظه سرخ #شهادت آسمان آورده است
نیستی و بی تو من امروز می دانم که جنگ
چون تویی تعدادی مرد قهرمان آورده است
#شبتان_آرام
@bicimchi1
#خداحافظ_مادر ....
مادر میگفت: وقتی بندهای پوتینش رو میبست گفت: " مادر باز شرمندم کردی پوتینها رو واکس زدی "
گفتم: دشمنت شرمنده کاری نکردم
گفت: آخه اونجا همش خاکه زود کثیف میشه
گفتم: مادر دورت بگرده تنت سالم باشه پوتین رو میخوای چه کار....پسر خوشگلم
خداحافظی کرد و رفت...
بعد از چند سال که جسدش رو برام آوردند از بدنش خبری نبود فقط پوتینش سالم بود و یه #پلاک....
@bicimchi1
پا به پای تلی از #پلاک ها
خط به خط رفتی
آن وقت که #چفیه ات بوی #شیر می داد
دعای جدیدی در #مداد کودکت پرسه می زد
#سجاده ات طواف شده ی مادرت بود
تسبیح کربلا،بلاگردان همسرت
تو که #مقر چشمانت رستنگاه #مین هاست
روی کدام سیم خاردار پلاک بندی شدی ؟
تیر خلاص را بزن
گوری دسته جمعی برای #پلک هایم بکن ...
#تصاویرمنتشرنشده
📞بیسیم چی👣
@bicimchi1
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #استوری_کلیپ | مثل کوه استوار
✏️ رهبر انقلاب: در شرح حال یکی از همین شهدای [مدافع] حرم خواندم که به همسرش میگوید شما راضی نبودی من شهید بشوم، شما نمیگذاری من شهید بشوم؛ التماس میکند به همسرش که تو راضی بشو تا من شهید بشوم. دنیای مادّی معنای این حرفها را نمیفهمد، درک نمیکند. این روحیه و این اعتقاد است که جوانِ مؤمنِ انقلابیِ ما را در مقابل حوادث، مثل کوه استوار نگه میدارد. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱
🌷 #پلاک
💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 #پلاک | شهید حسین املاکی در بیانات رهبر انقلاب
✏️ شهید املاکىِ شما - جانشین فرمانده لشکر گیلان - وقتی در میدان جنگ در معرض بمباران شیمیایی بود و بسیجىِ بغل دستش ماسک نداشت؛ او ماسک خودش را برداشت و به صورت بسیجىِ همراهش بست! #قهرمان یعنی این.
💻 Farsi.Khamenei.ir