eitaa logo
بسیج جامعه پزشکی قم 🇮🇷
849 دنبال‌کننده
17هزار عکس
9.3هزار ویدیو
253 فایل
ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/parandehmohajer برای اطلاع از اخبار سازمان بسیج جامعه پزشکی استان قم و شرکت در برنامه های فرهنگی و جهادی، از طریق لینک زیر وارد کانال بسیج شوید:
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 🔺 «نوشته بهلول بر دیوار قصر هارون»
🔆 🔴 انسان‌های نالایق 🔸جمعی از اصحاب در محضر رسول خدا (ص) بودند، حضرت فرمود: می‌خواهید کسل‌ترین، دزدترین، بخیل‌ترین، ظالم‌ترین و عاجزترین مردم را به شما نشان دهم؟ 🔹اصحاب: بلی یا رسول‌الله! حضرت فرمودند: 🔸۱- کسل‌ترین مردم کسی است که از صحت و سلامت برخوردار بوده ولی در اوقات بیکاری با لب و زبانش ذکر خدا نمی‌گوید. 🔸۲- دزدترین انسان کسی است که از نمازش می‌کاهد، چنین نمازی همانند لباس کهنه در هم پیچیده به صورتش زده می‌شود. 🔸۳- بخیل‌ترین آدم کسی است که گذرش بر مسلمانی می‌افتد ولی به او سلام نمی‌کند. 🔸۴- ظالم‌ترین مردم کسی است که نام من در نزد او برده می‌شود ولی بر من صلوات نمی‌فرستد. 🔸 ۵- و عاجزترین انسان کسی است که از دعا درمانده باشد. 📚بحار الأنوار - العلامة المجلسی، ج ٨١، صفحه ۲۵۷
🔆 🔴 «نصیحت امام حسین (ع) به فرد گناهکار» 🔹جوانی محضر امام حسین (ع) رسید و گفت: «من مردی گناهکارم و نمی‌توانم خود را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.» 🔸امام حسین (ع) فرمودند: «پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه می‌خواهی گناه کن: 1️⃣ اول: روزی خدا را مخور و هر چه می‌خواهی گناه کن. 2️⃣ دوم: از حکومت خدا بیرون برو و هر چه می‌خواهی گناه کن. 3️⃣ سوم: جایی را انتخاب کن تا خداوند تو را نبیند و هر چه می‌خواهی گناه کن. 4️⃣ چهارم: وقتی عزرائیل (ع) برای گرفتن جان تو آمد او را از خود بران و هر چه می‌خواهی گناه کن. 5️⃣ پنجم: زمانی که مالک دوزخ تو را به سوی آتش می‌برد در آتش وارد مشو و هر چه می‌خواهی گناه کن.»
🔆 🔴 «اول به خودت نگاه کن!» 🔹مردی متوجه شد که شنوایی گوش همسرش کم شده است ولی نمی‌دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگیشان رفت و مشکل را با او در میان گذاشت. 🔸دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیق‌تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده‌ای وجود دارد انجام بده و جوابش را به من بگو، در فاصله ۴ متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله ۳ متری تکرار کن. بعد در ۲ متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. 🔹آن شب همسرِ مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و او در اتاق نشسته بود. مرد فکر کرد الان فاصله ما حدود ۴ متر است. بگذار امتحان کنم و سوالش را مطرح کرد جوابی نشنید، بعد بلند شد و یک متر به سمت آشپزخانه رفت و دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. باز هم جلوتر رفت سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: ” شام چی داریم؟” 🔸و این بار همسرش گفت: عزیزم برای چهارمین بار میگم؛ ” خوراک مرغ!“ 🔺گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم، شاید عیب‌هایی که تصور می‌کنیم در دیگران وجود دارد در وجود خودمان است.
🔆 🔴 «مراقب باورهایتان باشید» 🔹روزی دانشمندى آزمايش جالبى انجام داد. او يك صندوقچه ساخت و با قرار دادن يک ديوار شيشه‌اى در وسط صندوقچه آن ‌را به دو بخش تقسيم ‌کرد. 🔸در يک بخش، ماهى بزرگى قرار داد و در بخش ديگر ماهى کوچکى که غذاى مورد علاقه ماهىِ بزرگتر بود. 🔹ماهى کوچک، تنها غذاى ماهى بزرگ بود و دانشمند به او غذاى ديگرى نمى‌داد. 🔸ماهی بزرگ براى شکار ماهى کوچک، بارها و بارها به سويش حمله برد ولى هر بار با ديوار شیشۀ كه وجود داشت برخورد مى‌کرد، همان ديوار شيشه‌اى که او را از غذاى مورد علاقه‌اش جدا مى‌کرد. 🔹پس از مدتى، ماهى بزرگ از حمله به ماهى کوچک دست برداشت. او باور کرده بود که رفتن به آن سوى صندوقچه غير ممکن است! 🔸در پايان، دانشمند شيشه وسط صندوقچه را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز گذاشت ولى ديگر هيچگاه ماهى بزرگ به ماهى کوچک حمله نکرد و به آن‌ سوى صندوقچه نيز نرفت !!! ⬅️ می‌دانید چرا؟ 🔺ديوار شيشه‌اى ديگر وجود نداشت اما ماهى بزرگ در ذهنش ديوارى ساخته بود از ديوار واقعى سخت‌تر، آن ديوار بلند باور خودش بود! باوري از جنس محدودیت! باوري به وجود دیواری بلند و غير قابل عبور! باوری از ناتوانی خويش
🔆 🔴 تقویت نیروی انسانی از مهمترین ارکان کشورداری 🔸چینی‌های قدیم برای اینکه از شر حمله دشمنان در امان باشند دیوار بزرگ چین را ساختند اما در صد سال اول ساخت دیوار، سه بار دشمنانشان بدان نفوذ کرده و با چینی‌ها جنگیدند. دشمنان از دیوار بالا نرفتند بلکه به دربان‌ها رشوه داده و از آنها گذشتند. 🔸چینی‌ها به ساخت بنای سد استوار پرداختند اما برای ساخت نگهبانهایش کاری نکردند غافل از اینکه نیروی انسانی مهمترین مسئله است. 🔻یکی از شرق شناسان می‌گوید: برای انهدام یک تمدن، سه چیز را باید منهدم کرد: 🔸 اول) خانواده 🔹 دوم) نظام آموزشی 🔸سوم) الگوها و اسوه‌ها 🔸برای اولی منزلت مادر به عنوان مربی کودکان را متزلزل کن تا مادر از اینکه مربی کودکان خویش باشد خجالت بکشد. 🔹برای دومی از منزلت معلم بکاه و در جامعه او را بی ارزش کن. 🔸برای سومی منزلت نخبگان و دانشمندان را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی خویش قرار ندهد.
🔆 ⚫️ رفتار درست با همسایه فقیر 🔸روزی پسری از خانواده نسبتا مرفه، متوجه شد مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواسته است، 🔹متعجب به مادرش گفت که دیروز کیسه‌ای بزرگ نمک برایت خریدم، برای چه از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ 🔸مادر گفت: پسرم، همسایه فقیر ما، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند، دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه‌اش برایشان سخت نباشد، در حالی که هیچ نیازی به آن ندارم ولی وانمود کردم من نیز به آنها محتاجم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برایشان آسان باشد و شرمنده نشوند.
🔆 🔴 دلی را شاد کن و آسوده بخند 🔹استادی با شاگردش از باغى می‌گذشت، چشمشان به کفش کهنه‌ای افتاد. 🔸شاگرد گفت: گمان می‌کنم اين کفش‌های کارگرى است که در اين باغ کار مي‌کند . بيا با پنهان کردن کفش‌ها عکس‌العمل کارگر را ببينيم و بعد کفش‌ها را پس بدهيم و کمى شاد شويم! 🔹استاد پاسخ داد: چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که می‌گويم انجام بده و عکس‌العملش را ببين! مقدارى پول درون آن قرار بده‌. 🔸شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول، مخفى شدند. 🔹کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت، متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى، پول‌ها را ديد. 🔸با گريه فرياد زد: خدايا شکرت! خدايی که هيچوقت بندگانت را فراموش نمی‌کنى. می‌دانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک می‌ريخت. 🔹استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحالى‌ات ببخشى نه بستانی.
🔆 🔴 گاو مرا شناخته بود ولی من او را نشناختم 🔹شخصی تعریف می‌کرد؛ وقتی از نماز جماعت صبح برمی‌گشتم جماعتی را دیدم که به زور قصد سوار کردن گاو نری را در ماشین داشتند. 🔸گاو مقاومت می‌کرد و حاضر نبود سوار ماشین شود، من رفتم دستی به پیشانی گاو کشیدم؛ گاو مطیع شد و سوار شد. 🔹من مغرور شدم و پیش خود گفتم: این از برکت نماز صبح است. 🔸وقتی به خانه رسیدم دیدم مادرم گریه و زاری می‌کند، علت را که جویا شدم گفت: گاومان را دزدیدند.
🔆 🔴 آهو نباشیم 🔹ﺳﺮﻋﺖ ﺁﻫﻮ ۹۰ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺳﺎﻋﺖ ولی سرعت شیر ۵۷ کیلومتر در ساعت ﺍﺳﺖ، ﭘﺲ ﭼﻄﻮﺭ ﺁﻫﻮ ﻃﻌﻤﻪ شیر می‌شود؟ 🔸 «ﺗﺮﺱ» ﺁﻫﻮ ﺍﺯ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪﻥ ﺑﺎﻋﺚ می‌شود ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ سنجیدن فاصله خود با شیر مدام به «پشت ﺳﺮش» ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ همین سرعتش بسیار کم می‌شود تا جایی که شیر به او می‌رسد. 🔹در حالیکه ﺍﮔﺮ ﺁﻫﻮ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، مرتب به پشت ‌سرش نگاه نکند و اجازه ندهد ترس بر او غلبه کند، ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ شیر به نیرویش ایمان دارد، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻃﻌﻤﻪ ﺷﯿﺮ نخواهد شد. 🔻بنابراین: ۱. اگر به توانایی خودمان در کسب و کار ایمان نداشته باشیم و مرتب از شکست از رقبا بترسیم، قدرتمان به مرور آنقدر کم می‌شود که در نهایت، از رقبایمان شکست می‌خوریم. ۲. اگر در مدیریت کسب و کارمان مرتب اشتباهات گذشته‌ خود را مرور کنیم و حسرت فرصت‌های از دست رفته را بخوریم، هم زمانِ حال را از دست می‌دهیم و هم آینده را.