🔆 #پندانه
✍ پند و حکمت یا مال دنیا
🔹روزی صاحبدلی به پسرش گفت:
پسرم! بیا برویم و زیر درخت صنوبری بنشینیم.
🔸پسر بههمراه پدرش راهی شد.
🔹پدر دست در جیب خود کرد و مقداری سکۀ طلا از جیب خود بیرون آورد و بر زمین نهاد و گفت:
پسرم! میخواهی نصیحتی به تو دهم که عمری تو را به کار آید؛ یا این سکهها را بدهم که رفعِ مشکلی اساسی از زندگی خود کنی؟
🔸پسر فکری کرد و گفت:
پدر! بر من پندی بیاموز، سکهها را نمیخواهم. سکه برای رفع یک مشکل است، ولی پند برای رفع مشکلات تمام عمر.
🔹پدرش گفت:
سکهها را بردار.
🔸پسر پرسید:
پندی ندادی؟
🔹پدر گفت:
وقتی تو طالبِ پندی و سکه را گذاشتی و پند را برداشتی، یعنی میدانی سکهها را کجا هزینه کنی و این بزرگترین پند من برای تو بود.
🔸پسرم! بدان خداوند نیز چنین است، اگر مال دنیا را رها کنی و بهدنبال پند و حکمت باشی، دنیا خود به تو روی میکند؛ ولی اگر بهدنبال دنیا باشی، یقین کن علم و حکمت از تو گریزان خواهد شد.
#عالم_و_اهلِ_فکر
#نوجوانی
#حکمت
🌺🌸@bnmssh🌸🌺
🇮🇷| انصارُ الشّهَدا |🇮🇷
🔆 #پندانه ✍ پند و حکمت یا مال دنیا 🔹روزی صاحبدلی به پسرش گفت: پسرم! بیا برویم و زیر درخت صنوبری
🔆 #پندانه
خدا از مادر به تو مهربانتر است
در زمان حضرت موسی (علیهالسلام) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود.
عروس مخالف مادرشوهر خود بود.
پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته و بالای کوهی ببرد تا مادر را گرگ بخورد.
مادر پیر خود را بالای کوہ رساند. چشم در چشم مادر کرد. اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت.
به موسی ندا آمد:
برو در فلان کوہ، مهر مادر را نگاہ کن.
مادر با چشمانی اشکبار و دستانی لرزان دست به دعا برداشته بود و میگفت:
خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کردهام و برای مرگ حاضرم. فرزندم جوان است و تازهداماد. تو را به بزرگیات قسم میدهم پسرم را در مسیر برگشت به خانهاش از شر گرگ در امان دار که او تنهاست.
ندا آمد:
ای موسی! مهر مادر را میبینی؟ با اینکه جفا دیدہ ولی وفا میکند.
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهربانترم.
#عالم_و_اهلِ_فکر
#نوجوانی
#حکمت
🌺🌸@bnmssh🌸🌺