📝 بیثباتی در کمینِ نظام است
#دانشطلب
🔸 بر خلاف دوستانی که از فروکش کردن غائله «ززآ» خوشحال هستند و خیال کردند داستان تمام شده بنده خوشبین نیستم و نظام را روی لبه میبینم. مهمترین دلیلش الگوی تکرار شوندهای است که به نیروهای تخریب میدان میدهد تا عصبانیتِ انباشته تولید کنند بعد با یک جرقه بدترین خسارتها توسط اقلیتی آماده به جنایت رخ میدهد. وقتی شعلههای آتش زبانه کشید آنوقت مجبور میشوند خشونت به کار بگیرند و همین ابعاد فاجعه را بزرگتر میکند.
🔹 جمهوری اسلامی در اثر اعتماد به امنیتیها چنین عادتی پیدا کرده، در این تصورند که روابطِ گل و بلبل بسازند تا مخالفان نرم شوند اما بدتر جری میشوند و فضا را به سمت براندازی میبرند. وقتی سر جنگ دارند طبیعتا نمیگویند نظام مدارا کرد! برعکس میگویند نظام فهمید نمیتواند جلوی ما غلطی بکند و کوتاه آمد، پس با قدرت بیشتری بتازیم چون این طلیعه موفقیت است، هر چه بیشتر فشار بیاوریم نظام عقبتر میرود و پیروز خواهیم شد.
🔸 هاشمی را مثال نمیزنم که در سرانِ نظام نگهش داشتند و تا حرف زدن خلافِ قرآن پیش رفت. اگر اجلش نمیرسید به خاطر دعوت به تسلیم و خلع سلاح (مثل آلمان و ژاپن) احتمالا با خشونتی که خودش علیه مخالفانش به کار میگرفت مواجه میشد. دوم خرداد را مثال میزنم که به روزنامههای تخریبگر آزادی دادند تا شر به پا کردند و در ۱۸ تیر تهران را به آتش کشیدند. بعد از واکنشهای پلیسی و مردمی هم ناچار شدند همه آن زنجیرهایها را یکجا ببندند.
🔹 نرمشی که جلوی جهرمی و دار و دسته تبهکارش نشان دادند مثالِ نزدیکتری است: سالها اینستاگرام را باز نگه داشتند و اجازه دادند علینژاد در حالی که انگار یک کانال تلویزیونیِ آزاد دارد پروژههایش را یکی بعد از دیگری اجرا کند. معلوم بود ترامپ و پمپئو پشت ماجرا هستند اما بیاعتنایی کردند تا رسما از حجاب سلاح ساختند و درست مثل اقتصاد یک بمبِ آماده انفجار را تحویل دولتِ بعدی دادند. پیامدش شد «ززآ» و آنهمه خشونت و خونریزی.
🔸 ۴ سال تخریبِ همه جانبه دولت تا فاجعه ۸۸ نیازی به بازگویی ندارد. حضرات تکرارها را فراموش میکنند و وقتی فضا آرام است به جای اینکه سراغ تخریبگرها بروند آغوش میگشایند و گل و بلبل میشوند. یک لحظه فکر کنید: کسانی که نظام را به مسمومسازی و مذهبیها را به حمله شیمیایی متهم کردند در غائله بعدی چه رفتاری خواهند داشت؟ پیشبینی سیاسی به کنار، مگر جرم محقق نشده؟ تبلیغ علیه نظام، نشر اکاذیب و تشویشِ اذهان رخ نداده؟
🔹 فهرستی از مشهورترین فعالان رسانهای نظام را ترور و مذهبیها را به جنایت علیه دختران متهم کردند. تا توانستند با تحجر و ارتجاع جمله ساختند و جمهوری اسلامی را کنارِ طالبان و داعش قرار دادند. اژهای و قوه قضائیه چه اقدامی کردند؟ سایر مسئولان چطور؟ در کشوری با منطق قضایی سالم حالا یک ردیف از زندانیها با عنوان «مسمومیت دختران» داشتیم تا در غائله بعدی آزاد نباشند یا جرأت نکنند برای فشارِ بینالمللی و حمله هوایی به ایران مقدمه بچینند.
🔸 روزنامه جمهوری اسلامی با قطعیت نوشت عوامل مسمومیت از جنس گروهکهای افراطی و متحجر هستند. گزارشهای وحشتآفرین روزنامه اعتماد و شرق در رسانههای خارجی بازتاب پیدا کرد. هممیهن مسمومیت دختران را یک برنامه قطعا از پیش طراحی شده و عملیات ایذایی خواند. عباس آخوندی آن را جنایت انسانی و فاجعه حکمرانی توصیف کرد. محمد فاضلی نوشت باید دادگاه علنی برای رسیدگی به این تحجرها و خشونتها برگزار شود.
🔹 عباس عبدی جنایت را قطعی گرفت و نظام را متهم کرد در شناسایی و بازداشت عاملان تعلل کرده. زیباکلام نوشت مطمئنا این اقدامات از بیرون نظام نیست. دهباشی آن را کار دشمن عقدهای و عوضی و دروغگو و ریاکار دانست که مخاطبِ ارزشی و آخوند بهتر میداند. معصومه ابتکار آن را به اسیدپاشی گره زد و به متحجران ضدزن نسبت داد. در نهایت کلیدواژه حمله شیمیایی در رسانههای جهان بازتاب گرفت، همان اتهامی که علیه عراق و سوریه به کار گرفتهاند.
🔸 ظاهرا امنیتیها به خاطر دعواهای داخلی برای قانون و قوه قضائیه مصلحت میسازند والا دادستانی باید سراغ تک تک کسانی میرفت که تخریب و ترور کردهاند، به خصوص که حالا هیچ عذری ندارند و رسواییشان کاملا آشکار شده. نظام به درندههای رسانهای میدان میدهد تا در فرصتی دیگر زهرشان را بریزند و از یک مشت نوجوانِ احساسی قاتلهای خیابانی بسازند. در این مدت هم برای ما با جنگ شناختی، بصیرت، قانونمداری و... سخنفرسایی میکنند.
@makshufat
@bode4om
📝 زوال عقل در ایران: مردها سنتی، زنها آزاد
#دانشطلب
🔸 طیف قابل توجهی از زنها که ظاهرشان ضدسنت است از ادبیات سنتی درباره سربازی استفاده میکنند. میگویند پسرها باید بروند تا سختی بکشند، تا مرد شوند، مستقل از خانواده بار بیایند، مسئولیتپذیر باشند و شبیه این حرفها.
🔹 اینها به تعبیر خودشان ادبیاتِ مردسالاری است که همراهش حق سرپرستی یا مفاهیمی مثل غیرت و ناموس هم میآید اما فقط یک بخشی از آن را قبول دارند. چکیده نگاهشان این است که: «تکلیف برای مردها، معافیت برای زنها».
🔸 این تناقض را در مورد مهریه هم میشود دید. با سر و صدای زیاد از برابری زن و مرد حرف میزنند اما حاضر نیستند از مهریههای سنگین بگذرند. وقتی پای بحث از شروط ضمن عقد به میان میآید هم حق طلاق میخواهند هم مهریه.
🔹 این تناقض حاکی از تغییر نگرش زنها و کاریکاتوری شدن ذهنشان است و ناچاریم بپذیریم که به جامعه ایرانی ترکهای عمیقی انداخته، تضادها را افزایش داده، خانواده را به تزلزل کشیده، و مهمتر از همه، عقلها را دچار زوال کرده.
🔸 بارزترین نشانههای زوال عقل را در «ززآ» میشد دید. مثلا از ناموس نبودن زن حرف میزدند اما همزمان فحشهای ناموسی میدادند. زشت بودن فحشها و تحقیر زنانگی به کنار، تناقضش با خواستهها از بحران عقلی حکایت میکند.
🔹 وقتی زنی در خیابان بازداشت میشود معمولا واژه غیرت را به کار میبرند، که چند مرد باغیرت آنجا نبودند جلویشان را بگیرند؟ غیرت که برای حفظ حریم زن و خانواده است را به مفهومی برای دفاع از ولنگاری و رهایی زن تبدیل کردهاند.
🔸 در بحشی از طیف مذهبی (صورتیها) دقیقا شبیه همین تناقضها به چشم میخورد. دائم از آزادی، استقلال و قدرت زنان حرف میزنند و میگویند زنها میتوانند به هر جایگاه و موفقیتی برسند اما درباره مسئولیتها ناگهان سنتی میشوند.
🔹 سربازی به معنای خدمت در پادگان برای زنها منتفی است اما وقتی از خدمت اداری در ازای امتیازهای اجتماعی حرف میزنیم مخالفاند. حتی وقتی از مالیات سربازی برای زنانی که درآمد کافی دارند حرف میزنیم باز هم مخالفاند.
🔸 ایدۀ فمینیسم، برابری زن و مرد است اما در جامعه ما تبدیل به جبههبندی زنها علیه مردها شده. وقتی میگویند برابری باید آن را طلبکاری بشنویم. این مشکل از همان ریشهای آب میخورد که قومگرایی، باندبازی و دستهبندی را هم شایع کرده.
@maktubaaat