🇮🇷
✨﷽✨
#شهیدِمدافعحرمحمیدرضاانصاری۱
✍ سال ۹۲ در گردان تکاور خدمت میکردم.
آخر هفته ها کوهپیمایی میرفتیم و معمولاً چند ساعتی طول میکشید تا برگردیم. سلاح و تجهیزات زیادی حمل میکردیم و این برنامه در فصل تابستان بسیار برایمان طاقت فرسا میشد.
از یک طرف سنگینی وسایلی که به همراه داشتیم و از طرفی گرمای هوا و مسافت بسیار زیاد که موقع برگشت جنازیمان به گردان میرسید ، کار را سخت کرده بود .
یادم هست که در آن شرایط وقتی از کوهپیمایی برگشتیم و زبانمان مثل چوب خشک در دهانمان میجُنبید ، در زیر سایه یکی از ساختمانها دراز کشیدم و از حال رفتم.
آقاحمید آن زمان به سپاه استان رفته بود ولی به خاطر روحیه رزمندگی که داشت هر از چند گاهی به ما سر میزد.
از طریق فرماندهِمان که همرزم زمان جنگش بود مطلع شد که ما از مسیر طولانی برگشتیم و نایی برایمان نمانده. دوست داشت خوشحالمان کند. وقتی میخواست پیش ما بیاید سر راه از مغازه به تعدادمان بستنی گرفت و به موقع خودش را به ما رساند.
انگار دنیا را به ما داده بودند حلاوت خوردن بستنی از یک سو و اینکه ایشان به یا ما بودند از سوی دیگر ما را بسیار خوشحال کرد و کُل خستگی از تنمان در آمد.
شنیدم آقاحمید در سوریه با لب تشنه شهید شد. ای کاش کسی بود و او را سیراب میکرد.
رحمةَ الله به عشاق ابا عبدالله
#شهیدِمدافعحرمحمیدرضاانصاری۱
شمارهٔ یک
❤️
🌿🍂
🍃🌺🍂
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🚩صلیاللهعلیکیااباعبدالله
🏴 بقعه رسانه مذهبی استان مرکزی
◼️ کانال در تمام پیامرسانها👇
▪️ @boghe_ir
◾️اللهم عجل لولیک الفرج🤲