فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی از توده هوای سرد حرف میزنیم 🥶
ونکور، کانادا...
@bohlool
۱۰ دی ۱۳۹۹
آشپزخانه ی ما :
– مامان امشب قرمه سبزی درست کن!
– چه خبرته ؟ یه ماه قبل برات پختم! دم به دقیقه که قرمه سبزی نمیخورن…
– مامان امشب شام چی داریم؟
– کوکو سیب زمینی!
– وای مامان دیشب کوکو خوردیم که؟!
– اولاً دیشب نبود و پریشب بود ، دوماً اون کوکو سیب زمینی با لوبیا بود و این کوکو سیب زمینی خالیه!😐😂
@bohlool
۱۰ دی ۱۳۹۹
وقتی قراره برای دوستم خواستگار بیاد :')))))
یاد کنکور افتادم😂
》سپید مایندِد《
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
۱۱ دی ۱۳۹۹
تعبیر خواب مغربی در عصر کرونایی
اگر فردی در خواب ببیند که واکسنی در کشوری به دست آمده و او ندارد پس باید انگشت شست خود را برای زدن هشتک واکسن بخرید، آماده کند و تا قطع شدن رگ عصبی آن انگشت ادامه دهد.
اگر در خواب دید که در کشور خودش نیز واکسن ساخته شده پس اهمیت ندهد و مثل گاو به خواب خود ادامه دهد. اگر در سه شب متوالی این خواب را ببیند، بداند و آگاه باشد که نباید بی تفاوت از کنار این خبر بگذرد، باید کودک درون خود را فعال کند و دوباره انگشت شست را به کار بگیر و این بار بنویسد :«من فقط از اونا میخوام»
#واکخر
🔺 رامین زارعی 🔺
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
🔴رسانههای دنیا دارند پیشرفت علمی وساخت #واكسن_ایرانی را تحسین میکنند
یک عده به ظاهر ایرانی هم از این موفقیت ناراحت هستند و پیشرفت ایران را مسخره میکنند
👤سید امیر سیاح
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
🔴رسانههای دنیا دارند پیشرفت علمی وساخت #واكسن_ایرانی را تحسین میکنند
یک عده به ظاهر ایرانی هم از این موفقیت ناراحت هستند و پیشرفت ایران را مسخره میکنند
👤سید امیر سیاح
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
تا حالا یک سوئیسی، یه پرستار آمریکایی و دو نفر هم تو اسرائیل پس از تزریق واکسن فایزر جان سپردند!
اونایی که خودشونو خفه کرده بودند و هشتگ میزدند، #واكسن_بخرید کجای مجلس نشستند؟
احیانا نمیخوان اون واکسن هایی خیرین آمریکایی به ایران اهدا کردند رو بیان بزنن؟ لال شدند؟
#واكسن_میسازیم
*محمد نصوحی*
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
۱۱ دی ۱۳۹۹
۱۱ دی ۱۳۹۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه یه چیزایی فهمیده اما مطمئن نیست! لایکم نشون میده😂
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹
آخرین لحظههای ماه دسامبر
جمع بودند جمعی از حضرات
بود یک کاج سبز و رنگارنگ
ظرف آجیل و میوه و شکلات
غاز بریانِ روی میز غذا
میربود از شکم قرار و ثبات
یک طرف نرد و یک طرف شطرنج
عدهای کیش و عدهای هم مات
آن یکی گل به این یکی دادی
وین یکی هم بداد قند و نبات
لامپها دور کاج بسته شدند
و صلیبی که بود راهِ نجات!
برق رفت و چه شد؟ همه دپرس
بشدندیّ و زهر شد لذّات
لحظاتی گذشت و برق آمد
و به پا شد دوباره شور و نشاط
یک نفر تا که لامپ روشن شد
زد پلِیبک کمی به فطرت و ذات
شادمان شد از این و فوراً گفت:
بر محمد وَ آل او صلوات
✍ احد ارسالی
🔻وطنز |
@bohlool
۱۱ دی ۱۳۹۹