eitaa logo
کافه بهلول (طنز سیاسی)
4.6هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
6هزار ویدیو
1 فایل
تبلیغ، ارسال سوژه و ارتباط با مدیر👇 @admin40 کانال های ما در سروش👇 https://splus.ir/bohloool https://splus.ir/ahadiis کانال های دیگه ما در ایتا👇 @ahadiis @emptyy
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹دستخط شهید مدرس رحمه الله تعالی و سه توصیه به دخترشان @ahadiis
❌از انجام دادن کارهایی که همسرتان خودش میتواند انجام دهد پرهیز کنید مثلا؛ اجازه دهید خودش دنبال کلیدش بگردد ولی هیچ گاه جواب سرد کننده ای بهش ندهید ❌بهش نگید خودت برو بگرد من که مامانت نیستم 🔵یکی از نقطه ضعف های زنان انجام دادن کارهایی هست که مردان خودشان توانایی انجام دادن آن را دارند. 🔵به دليل حس مادرانه‌اي که در وجود همه زنان است و آنها هنگامي که دختر کوچکي بودند همين رفتار را از مادر خود ديده‌اند و همان الگو را عينا تکرار مي‌کنند و مسلما مردها هيچ مخالفتي با اين عمل ندارند چون راحت‌تر هستند که کس ديگري کارهايشان را انجام دهد اما به ياد داشته باشيد اين کار بعد از مدتي شما را کلافه و خسته مي‌کند @ahadiis
بیا که آینه‌ی روزگار زنگاری است بیا که زخم زبان‌های دوستان کاری است به انتظار نشستن در این زمانه‌ی یأس برای منتظران چاره نیست ناچاری است سعید بیابانکی ❣️ @ahadiis
ﺷﺎﺩﯼ ‌ﺍﻡ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻏﻤﻢ ﺳﻬﻢ ﺧﻮﺩم ﺑﺎﻍ ﺍﻧﮕﻮﺭﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﺩِ ﺧﻤﺎﺭﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ‌ﺍﻡ...! @bohlool
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️فیفا با انتشار این کلیپ میخواد ثابت کنه که گل ژاپن صحیح بوده @bohlool
پرطرفدارترین بازی‌های غیرالکترونیکی ‌ @bohlool
🔆 ✍ غصه از دست‌دادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را می‌دهد ماری كوچولو دختری پنج‌ساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود. یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد. مادر گفت: اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت می‏خرم. ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب می‏كرد و به مادر كمک می‏كرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا می‏رفت، آن را با خودش می‏برد. ماری پدری دوست‌داشتنی داشت كه هر شب برایش قصه می‏گفت تا او بخوابد. شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید: ماری، آیا بابا را دوست داری؟ ماری گفت: معلومه كه دوست دارم. بابا گفت: پس گردنبند مرواریدت را به من بده! ماری با دلخوری گفت: ‏ نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما می‏دهم، باشد؟ بابا لبخندی زد و گفت: آه، نه عزیزم! بعد بابا گونه ‌اش را بوسید و شب به‌خیر گفت. چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانه‌ای آورد و دوست نداشت آن‌ها را از دست بدهد. عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد. بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد. وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد: خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی! بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد. خدا گاهی نعمت‌هایش را می‌گیرد و در عوض خیلی بهترش را می‌دهد. پس هیچ‌وقت غصه از دست‌دادن یک نعمت را نخور. @bohlool
تو فراخوان شون نوشتد: «مسلح شوید» ولی اونقدر بی ناموسند که پس از کشتن مردم بی گناه میگن کار خودشونه.. @bohlool
✍ کمتر از دو میلیمتر! مصداق اینکه به مو میرسه اما پاره نمیشه... @bohlool
2.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طفلک چه تلاشیم میکنه😄 حال و روز کساییه که میخوان زورکی تو ایران انقلاب درست کنن @bohlool
⚽️ اعتراض نمادین تیم آلمان در پایان بازی به بوی بد ناشی از وضعیتشان در گروه @bohlool
⚽️ ژاپنی‌ها درحال تمسخر حمایت نمادین آلمانی‌ها از همجنسبازان @bohlool