ســـلام🕊🍃
صبـح بـخیر
روزی بی نظیر
صبحـی دلنشین 🕊🍃
آرامشی عمیق
لطف همیشگی خـدا
لبخندی از سرخوشبختی🕊🍃
آرزوی همیشگی ام برای شما
صبحتون بخیر ونیکی🕊🍃
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی گنجشکی عقربی را دید که در حال گریستن است
گنجشک از او پرسید برای چه گریه میکنی؟
گفت میخواهم آن سمت رودخانه بروم نمیتوانم
گنجشک او را روی دوش خود گذاشت
و پرید
وقتی به مقصد رسید گنجشک دید پشتش میسوزد
به عقرب گفت من که کمکت کردم برای چه نیشم زدی.؟
گفت خودم هم ناراحتم
ولی چکار کنم ذاتم اینه
حکایت بعضی از ما آدمهاست
از دست رفیقان عقرب صفت
هم نشینی با مارم آرزوست
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌹دسته گلی میسازم به نام سلام
♥️که هر گل دعایی
🌹و هر برگش سلامی
♥️برای سلامتی شماست
🌹با بوي خوشِ زندگي
♥️ماه آذر مبارک
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
📚#داستان_کوتاه
گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند.
بزرگشان گفت:اینها سنگ حسرتند.
هر کس بردارد حسرت می خورد،هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی.
آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
🔺زندگی هم بدین شکل است
در قیامت"یوم الحسرت"هم اگر اعمال صالحی نداشته باشیم حسرت می خوریم و اگر داشته باشیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌸برای خودتون و
🌷خانواده های پُر مهرتون
🌸و برای همه ی كسانی
🌷كه دوسشون داريـد
🌸آرزوی سـلامـتی و
🌷حـالِ خـوبِ خـوب دارم
🌸روزگـارتـون زیبـا و بروفق مراد
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
کارِت غلط بود!
انتظارم از تو خیلی بیشتر بود!
اشتباه کردی من که بهت گفته بودم!
و...
کم نشنیدیم از این جملات
خصوصا از سمت کسانی که همیشه یه طرفه به قاضی میرن
و بدون در نظر گرفتن شرایط دیگران تز میدن
یادمون باشه
ما تا زمانی که زندگی کسی رو زندگی نکردیم
یا اصطلاحاً با کفش های اون راه نرفتیم
نمیتونیم نقد و قضاوتش کنیم
پس سعی نکنیم همیشه رخ برنده و فاز عقل کلی بگیریم
چون هر کدوم از ما و به سبک خودمون
در حال مبارزه در زمین زندگی خودمون هستیم
نبردی که هیچکس غیر از خودمون ازش خبر نداره
و نمیدونه که ما در حال تحمل چه سختی هایی هستیم
پس لطفاً
اگه حرف ارزشمندی برای گفتن نداریم سکوت کنیم
چون خیلی اوقات همین راهکارهای غلط
و اظهار نظر های بیجا، شیرازه زندگی یک نفر رو میپاشونه
و اگر میخوایم به کسی کمک کنیم
نه از موضع قدرت بلکه خیلی دوستانه باهاش صحبت کنیم
یا ازش بخوایم که از متخصص کمک بگیره
وگرنه ممکنه به جای محبت در حقش ظلم کنیم
و اون رو علاوه بر مشکلاتش در بحران های دیگه هم وارد کنیم
#سپهر_خدابنده
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ « فهم اشتباه از شیطان »
{ پاسخ به شبهات ملحدین }
🎙با کلام و تحلیل آقای #ایمان_اکبرآبادی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند!
✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلیها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بینوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت.
قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و میگفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم.
اگر اعتراف نمیکرد با تحقیقی که در محل میکردم، آبروی او را میبردم و به شدیدترین وجه مجازاتش میکردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانیام در برابر تو اعتراف میکنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی.
خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف میکنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف میکنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را میشناسم و تو مرا بهتر از من میشناسی.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
میگویند آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده. بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده. در نهایت هم رهایش میکرده. تا اینجای داستان مشکلی نیست. درست است روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده، خسته هم شده، اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُمش را. پوستش هم سر جای خودش است. میماند فقط آن زنگوله!... از اینجای داستان، روباه هر جا که برود یک زنگوله توی گردنش صدا میکند. دیگر نمیتواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری میدهد. بنابراین «گرسنه» میماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میدهد، پس «تنها» میماند. از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» میکند، «آرامش» اش را به هم میزند و در نهايت از گرسنگي و انزوا ميميرد.
دقیقا این همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش میآورد. دنبال خودش میکند، خودش را اسیر توهماتش میکند. زنگولهای از افکار منفی، دور گردنش قلاده میکند. بعد خودش را گول میزند و فکر میکند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد. آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
آلبرت انیشتن موقع تدریس، روی تخته نوشت:
9 x 1 = 9
9 x 2 = 18
9 x 3 = 27
9 × 4 = 36
9 × 5 = 45
9 × 6 = 54
9 × 7 = 63
9 × 8 = 72
9 × 9 = 81
9 × 10 = 91
😶
اینجا بود که بین دانشجوها پچ پچ شروع شد.
چون انیشتن داشت اشتباه میکرد!
9x10=90
دانشجوها کم کم شروع به خندیدن کردن... انیشتن اجازه داد همه بخندن و وقتی خندهها تموم شد گفت:
من ۹ تا جواب درست داشتم، ولی فقط با یه جواب غلط همهتون بهم خندیدین!
میخوام بدونی...اگه موفق باشی، مردم متوجه کوچکترین اشتباهت میشن.
اونا در هر صورت قضاوتت میکنن.
پس اجازه نده انتقاد، موفقیتها و رویاهات رو نابود کنه. تنها کسی که هرگز شکست نمیخوره همون کسی هست که هیچکار نمیکنه!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش میشد عمر خود را هدیه میدادم به او
زندگی را دوست دارم مادرم را بیشتر❤️
بعضی وقتا دروغ خوبه!
به مادر کم طاقت باید دروغ گفت:
باید بهش بگی حالم خوبه
غذا خوبه
هوا خوبه
دلمون خوشه
وقتی مادر خوب باشه یعنی همه چیز خوبه👌
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خـدایا امشب🧚♀
آرامشی از جنس
فـرشتـه هـایـت 🧚♀
نصیب همه دلها
و شبـی بـی دغدغـه🧚♀
آرام وبی نظیر
قسمت عزیزانم بگردان🧚♀
بــه امـید فـردایـی عـالـی 🧚♀
شبتان آرام و در پنـاه خــدا 🧚♀
#شـب_بـخیـر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃🌺
پاینده باد کسانی که 🌺
از پاکی شان؛
❤️عشق آغاز میشود ...
از صداقتشان 🌺
❤️عشق ادامه می یابد ...
و از وفایشان 🌺
❤️عشق پایانی ندارد ...
سلام 😊✋
صبحتون سرشار از عشق و مهربانی☕️😊🌺
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
برگزاری بزرگترین رویداد تولید محتوای دیجیتال بسیج در تهران بزرگ و روز دیجیتالی برج میلاد
🔴 رقابت ۴۸ ساعته ۴۵۰ نخبه تولید محتوا در قالب ۱۲۴ تیم تخصصی/ نرمافزار، بازی و پویانمایی؛ سه محور اصلی این رویداد ملی/ حضور ۴ ساعته و همزمان شهردار و فرمانده سپاه تهران در بین نخبگان بسیجی/ تندیس، جوایز نقدی و تجهیز تخصصی به برگزیدگان رسید
🔹پایتخت برای دومین سال پیاپی، میزبان بزرگترین رویداد تولید محتوای دیجیتال کشور بود و برج میلاد تهران در طول سه روز متوالی، حال و هوای دیجیتالی به خود گرفت.
🔹چهارمین رویداد سراسری تولید محتوای دیجیتال بسیج تهران بزرگ از روز چهارشنبه ۲۵آبان ماه تا جمعه ۲۷آبان بعد از یک رقابت فشرده ۴۸ ساعته در رشته های پویانمایی، بازیهای موبایلی و نرم افزارهای موبایلی، با برگزاری اختتامیه و تجلیل از نفرات برگزیده در سالن همایش های بین المللی میلاد تهران، به کار خود پایان داد.
🔹این رویداد با حضور ۱۲۴ تیم تخصصی و حضور ۴۵۰ متخصص در رده های سنی مختلف برگزار شد.
سردار حسنزاده فرمانده سپاه تهران بزرگ، علیرضا زاکانی شهردار تهران و مسلم معین مسئول سازمان فضای مجازی بسیج از جمله مسئولانی بودند که در این رویداد حضور داشته و ضمن بازدید از تیمهای شرکتکننده به سخنرانی پرداختند.
این رویداد با محوریت سازمان فضای مجازی سپاه تهرانبزرگ و با هدف شناسایی آن دسته از نخبگان حوزه تولیدات دیجیتال که کمتر امکان ارائه توانمندیهای خود را داشتهاند برگزار شده است.
🔰جزئیات بیشتر در:
📲https://tehranpress.com/000ABm
#حکایت ✏
آورده اند که ، وقتی حاج میرزا آقاسی در عراق زندگی می کرد ، از طرف حاکمان عثمانی بغداد، که سنی مذهب بودند ، حکم شد که ایرانیان مقیم عراق باید این کشور را ترک کرده و به کشور خود باز گردند و امامان خود را نیز با خود ببرند .
ایرانیان عراق وحشت کردند و از آنجا ییکه توان مقابله با دولت را نداشتند، برای چاره جویی به نزد حاجی آمدند ، حاجی در پاسخ آنها گفت :هیچ وحشت نکنید، عده ای از شما بیل و کلنگ بردارند و به بقعه ی شیخ عبدالقار گیلانی بروند و وانمود کنند که، مشغول خراب کردن آن هستید و هر کس از ایشان پرسید، چه می کنید؟!؟ بگویند حکم حاکم است، که ایرانیان هرچه دارند با خود بردارند و به ایران بازگردند شیخ عبدالقادر هم از ماست.
باید ذکر کرد که عبدالقادر از علمای سنی مذهب قرن پنج وشش هجری و مورد توجه و احترام سنیان بغداد بود ، در نتیجه حاکم عثمانی با شنیدن اقدام ایرانیان، از ترس نا آرامی های پس از خرابی بقعه ی عبدالقادر، حکم قبلی خود را کان لم یکن اعلام کرد و این چنین حاجی با یک ترفند ساده بدون انکه خون از دماغ کسی جاری شود حق رابه حقدار رساند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🍎خوشبختی
🍃گردشی در کوچه باغ قدیم است
🍎و استنشاق هوای پاک آسودگی
🍃و تاب خوردن
🍎روی شاخه های سبز سادگی
🍃و خوردن میوهٔ آبدار نشاط
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
💢 جمـلاتی زیبـا 💢
✨به راحتی میشود در مورد
اشتباهات دیگران قضاوت کرد
ولی به سختی میشود اشتباهات خود را
پیدا کرد
✨به راحتی میشود بدون فکر کردن
حرف زد،ولی به سختی میشود
زبان را کنترل کرد
✨به راحتی میشود کسی را که
دوستش داریم از خود برنجانیم
ولی به سختی میشود این رنجش را
جبران کنیم
✨به راحتی میشود کسی را بخشید
ولی به سختی میشود از کسی
تقاضای بخشش کرد
✨به راحتی میشود قانون را تصویب کرد
ولی به سختی میشود به آنها عمل کرد
✨به راحتی میشود به رویاها فکر کرد
ولی به سختی میشود برای
به دست آوردن یک رؤیا جنگید
✨به راحتی میشود هر روز از زندگی
لذت برد، ولی به سختی میشود
به زندگی ارزش واقعی داد
✨به راحتی میشود به کسی قول داد
ولی به سختی میشود به آن قول عمل کرد
✨به راحتی میشود اشتباه کرد
ولی به سختی میشود از آن اشتباه
درس گرفت
✨به راحتی میشود گرفت
ولی به سختی میشود بخشش کرد
↩️ مواظب این به راحتی ها باشیم
تا زندگی را به راحتی هدر ندهیم!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
#آیا_می_دانستید 💡
اصطلاح آدم هفت خط برای افراد زیرک و باهوش که معمولا رند و مکار هم هستند، به کار می رود حال ببینم این عبارت از کجا آمده است.
در زمان ساسانیان در بزم های شاهانه، معمولا شراب در جام ها که از شاخ گاو یا بزکوهی و.. ساخته شده بود، ریخته می شد و چون این جام ها هیچ پایه ای نداشتند، مهمانان نمی توانستند جام های خود را پایین بگذارند ، چون امکان داشت محتویات آن روی زمین بریزد در نتیجه مجبور بودند جام را یکباره سر بکشند، اما برای اینکه کسی بیش از اندازۀ ظرفیت خود، باده گساری نکند و از سر مستی با حرکت یا گفتار خود، احترام مجلس شاهانه را از بین نبرد، هر کدام از مهمانان ، پیمانه ای مخصوص به خود داشتند که براساس میزان توانائی صاحب آن در باده گساری، خطی در داخل آن کشیده شده بوده که ساقی برای دارنده پیمانه فقط تا همان خط، شراب در پیمانه اش می ریخت .
به مرور زمان تمامی پیمانه های شراب را با هفت خط، مشخص و درجه بندی شدند معمولا در مجالسی که پادشاه حضور داشت، میهمانان از سه تا شش خط شراب می نوشیدند . اما بودند افرادی که که به آنها «لوطی» گفته می شد که تا هفت خط را شراب می نوشیدند، بدون آنکه مست شوند. این افراد را «هفت خط» می نامیدند ، یعنی که آنها صاحب ظرفیت و زرنگ بوده و به رموز و فنون شرابخواری تسلط کامل داشتند. این اصطلاح به تدریج وارد فرهنگ عامه شد و برای افراد باهوش و زیرک مورد استفاده قرار گرفت.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
"حکایت مطرب دربار پادشاه"
در زمانهاى قدیم، مردی مطرب و خواننده ای بود؛ بنام “بردیا ” که با مهارت تمام می نواخت و همیشه در مجالس شادی
و محافل عروسی، وقتی برای رزرو نداشت…
بردیا چون به سن شصت سال رسید روزی در دربار شاه می نواخت که خودش احساس کرد دستانش دیگر می لرزند و توان ادای نت ها را به طور کامل ندارد و صدایش بدتر از دستانش می لرزید و کم کم صدای ساز و صداى گلویش ناهنجار می شود.
عذر او را خواستند و گفتند دیگر در مجالس نیاید.
بردیا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از این که دیگر نمی توانست کار کند و برایشان خرجی بیاورد بسیار آشفته شدند .
بردیا سازش را که همدم لحظه های تنهاییش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد.
در دل شب در پشت دیوار مخروبه قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالی که در کل عمرش آهنگ غمی ننواخته بود، سازش را برای اولین بار بر نت غم کوک کرد و این بار برای خدایش در تاریکی شب، فقط نواخت.
بردیا می نواخت و خدا خدا می گفت و گریه می کرد و بر گذر عمرش و بر بی وفایی دنیا اشک می ریخت و از خدا طلب مرگ می کرد.
در دل شب به ناگاه دست گرمی را بر شانه های خود حس کرد،
سر برداشت تا ببیند کیست.
شیخ سعید ابو الخیر را دید در حالی که کیسه ای پر از زر در دستان شیخ بود.
شیخ گفت این کیسه زر را بگیر و ببر در بازار شهر دکانی بخر و کارى را شروع کن.
بردیا شوکه شد و گریه کرد و پرسید ای شیخ آیا صدای ناله من تا شهر می رسید که تو خود را به من رساندی؟
شیخ گفت هرگز. بلکه صدای ناله مخلوق را قبل از این که کسی بشنود خالقش می شنود
و خالقت مرا که در خواب بودم بیدار کرد
و امر فرمود کیسه زری برای تو در پشت قبرستان شهر بیاورم.
به من در رویا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر،
مخلوقی مرا می خواند برو و خواسته او را اجابت کن.
بردیا صورت در خاک مالید و گفت
خدایا عمری در جوانی و درشادابی ام با دستان توانا سازهایی زدم براى مردم این شهر
اما چون دستانم لرزید مرا از خود راندند.
اما یک بار فقط برای تو زدم و خواندم.
اما تو با دستان لرزان و صدای ناهنجار من، مرا خریدی و رهایم نکردی
و مشتری صدای ناهنجار ساز و گلویم شدی و بالاترین دستمزد را پرداختی.
خدایا تو تنها پشتیبان ما در این روزگار غریب و بی وفا هستی.
به رحمت و بزرگیت سوگندت میدهیم که ما را هیچ وقت تنها نگذار
و زیر بار منت ناکسان قرار نده
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
🔴صبروحوصلهپيامبر(ص)
روزي حضرت در مسجد با جماعتي از اصحاب نشسته و مشغول صحبت و گفتگو با آن ها بودند. كنيزكي از انصار وارد مسجد شد و خود را به پيامبر رساند. مخفيانه گوشهي عباي آن حضرت را گرفت و كشيد، چون آن حضرت مطلع شد برخاست و گمان كرد كه آن دختر با ايشان كاري دارد. چون حضرت برخاست كنيز چيزي نگفت، حضرت نيز با او حرفي نزد و در جاي خود نشست. باز كنيزك گوشهي عباي حضرت را كشيد و آن بزرگوار برخاست، تا سه دفعه آن كنيز چنين كرد و حضرت برخاست، و در دفعهي چهارم كه حضرت برخاست آن كنيز از پشت عباي حضرت مقداري بريد و برداشت و روانه شد.
اصحاب از مشاهدهي اين منظره ناراحت شدند و گفتند: اي كنيزك اين چه كاري بود كه كردي؟ جضرت را سه دفعه بلند كردي و هيچ سخني نگفتي، و آخرش عباي حضرت را بريدي. چرا اين كار را كردي؟
كنيزك گفت: در خانهي ما شخصي مريض است، اهل خانه مرا فرستادند كه پارهاي از عباي پيامبر را ببرم كه آن را به مريض ببندند تا شفا يابد، پس هر بار خواستم مقداري از عباي حضرت را ببرم حيا كردمو نتوانستم. در مقابل رسول خدا(ص) بدون هيچ ناراحتيو عصبانيت، كنيزك را بدرقه كرد.
📚بحارالأنوار/ج۷۱/ص۳۷۹
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌨🌈🌨
🌨تا باران نباشد، رنگین کمانی نیست🌈
تا تلخی نباشد، شیرینی نیست
تا غمی نباشد، لبخندی نیست
تا مشکلات نباشند، آسایشی وجود نخواهد داشت🌨
🌨🌈🌨
🌈پس همیشه به خاطر داشته باش:
هدف این نیست که هرگز اندوهگین نباشی
هرگز مشکلی نداشته باشی،
هرگز تلخی را نچشیده باشی...
🌨همین دشواریها هستند که از ما
انسانی نیرومندتر و شایستهتر میسازند،
و لذت و شادی را برای ما معنا میکنند ...🌈
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاداش خدمت ب فرد نالایق...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
اینروزا حواشی #جام_جهانی رو کهشنیدی؟
#سیدنا امروز رسیده #قطر و میخواد
بدون پرده همه چی رو روایت کنه…
عکس و فیلم و مطالب مفید بدون واسطه
تو کانالش عضو شین و واقعیت هارو
ببینید…اینم لینک👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2595225693Cb759e2481e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡از روی این چهار نشانه افراد را بهتر بشناسید
۱- چند وقت یکبار گوشی خود را چک میکنند؟
۲- چه نوع کفشی به پا میکنند؟
۳- با پیش خدمت رستوران چطور رفتار میکنند؟
۴- آیا تماس چشمی برقرار میکنند؟
در این☝️🏻 ویدئو ببینید.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در روزگاران قدیم دختری که تازه ازدواج کرده بود با شوهرش سر موضوعی بحث شان شد ؛ دختر هم قهر کرد آمد خانه پدرش واز شوهر خود شروع کرد به بد گفتن که پدر جان شوهر من چنینه وچنانه .
پدر بعد از اینکه به حرفهای دخترش گوش داد گفت باشه عزیز دل بابا با شوهرت صحبت می کنم .
پدر دختر تمام مردهای فامیل که به دختر محرم بودند را به خانه اش دعوت کرد و به هر یک عبایی داد
بعد به زنش گفت دختر را نیمه عریان داخل اتاق بفرستد
مادر دختر دستور شوهرش را اطاعت کرده دخترش را نیمه عریان به اتاق فرستاد.
دختر تا وارد اتاق شد از خجالت سرخ شد وداشت نگاه می کرد ، پدرش عبایش را کنار زد گفت : بیا زیر عبای من
دختر نرفت ،برادرانش گفتند بیا زیر عبای ما اما نرفت خلاصه در آن جمع سریع رفت زیر عبای شوهرش پناه گرفت .
بعد پدر دختر گفت دیدی دخترم محرمتر از شوهرت کسی نیست پس بهتر است بروی زندگی کنی او عیبهای تو را بپوشاند تو نیز عیبهای شوهرت را بپوشان .
او از خطای تو بگذرد تو از اشتباهات شوهرت چشم پوشی کن.
آری دونفری که با هم ازدواج میکنند کامل کامل نیستند ولی می توانند همدیگر را کامل کنند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
❥↬ @bohlool_aghel