eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦩🌸صبح قشنگتون گلبارون 🦩🌸روزتـون پراز موفقیت 🦩🌸حـال امـروزتــون زیبــا 🦩🌸 دلاتون پراز عشق و محبت 🦩🌸تنتون سالم و روزتـون قشنگ 🦩🌸چهارشنبه خـوبی داشته باشید ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚حکایت خواندنی امام جعفر صادق (علیه السلام)فرمودند دو مرد وارد مسجد شدند، یکی از آنها عابد بود و دیگری گنهکاروقتی که از مسجد بیرون آمدند، مرد گنهکار، مؤمن راستین بیرون آمد ولی مرد عابد، فاسق و گنهکار بیرون آمد! از این رو که عابد وقتی وارد مسجد شد، به عبادت خود می بالید و در اندیشه خود به عبادتش مغرور بود، ولی گنهکار در فکر پشیمانی از گناه و طلب آمرزش گناهانش از خدا بود. خداوند به حضرت داود (ع) خطاب کرد: (بشر المذنبین و انذر الصدیقین) [گناهکاران را مژده بده و درستکاران راستگو را بترسان] حضرت داود (ع) عرض کرد: چگونه گناهکاران را مژده بدهم و درستکاران را بترسانم خداوند فرمود: به گناهکاران مژده بده که من پذیرای توبه و بخشنده گناه هستم و درستکاران را بترسان که به اعمال خود، مغرور و خودبین نشوند. زیرا بنده ای نیست که او را به پای حسابرسی بکشم، مگر اینکه بر اثر ناخالصی های عبادتش به هلاکت بیفتد 📚اصول کافی ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 برآوردن حاجت مردم ميمون بن مهران گفت : نزد امام حسن عليه السلام نشسته بودم كه مردي آمد و گفت : اي فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله فلان شخص از من طلبي دارد ولي من پولي ندارم ، براي همين او مي خواهد مرا زنداني كند . امام فرمود : در حال حاضر مالي ندارم كه بدهي تو را بدهم ؛ او عرض كرد : پس شما كاري كنيد كه او مرا زنداني نكند . امام در حالي كه در مسجد مشغول عبادت (اعتكاف ) بود ، كفشهاي خود را به پا كرد . من گفتم اي فرزند رسول خدا مگر فراموش كرديد كه در حال اعتكاف هستيد (و نبايد از مسجد خارج شد) ؟ فرمود : فراموش نكرده ام اما از پدرم شنيده ام كه رسول الله مي فرمود : كسي كه در بر آوردن حاجت برادر مسلمان خود بكوشد ، مانند كسي است كه نه هزار سال ، روز را به روز و شب را به عبادت مشغول بوده است. 📚روایت ها و حکایت ها122 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: كسي كه حاجت برادر مؤمن خود را برآورده سازد، مانند كسي است كه عمر خود را به عبادت گذرانده باشد. أمالي شيخ طوسي، ص 481 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 جوان پرهیزکار و بیدار بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   مردی از انصار می گوید : روز بسیار گرمی همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در سایه درختی قرار داشتیم ، مردی آمد و پیراهن از بدن خارج کرد ، و شروع کرد روی ریگهای داغ غلطیدن . گاهی پشت و گاهی شکم ، و گاهی صورت بر آن ریگها می گذاشت و می گفت : ای نفس ! حرارت این ریگها را بچش که عذابی که نزد خداست از آنچه من به تو می چشانم عظیم تر است . رسول خدا صلی الله علیه و آله این منظره را تماشا می کرد ، وقتی کار آن جوان تمام شد و لباس پوشید ، و رو به ما کرد که برود ، نبی اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند که نزد حضرت بیاید ، وقتی نزدیک حضرت رسید به او فرمودند : ای بنده خدا ! کاری از تو دیدم که از کسی ندیدم ، علت این برنامه چیست ؟ عرضه داشت : خوف از خدا ، من با نفس خود این معامله را دارم تا از طغیان و شهوت حرام در امان بماند ! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : از خدا ترسانی و حق ترس را رعایت کرده ای ، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها مباهات می نماید ، سپس به اصحابش فرمودند : ای حاضرین ! نزدیک این دوستتان بیایید تا برای شما دعا کند ، همه نزدیک آمدند و او بدین صورت دعا کرد : اَللّٰهُمَّ اجْمَعْ امْرَنا عَلَی الْهُدیٰ وَ اجْعَلِ التَّقْویٰ زادَنا وَ الْجَنَّهَ مَآبَنا . خداوندا ! برنامه زندگی ما را بر هدایت متمرکز کن ، تقوا را زاد ما و بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده امالی صدوق : 340 ، المجلس الرابع و الخمسون ، حدیث 26 ؛ بحار الأنوار : 67 / 378 ، باب 59 ، حدیث  ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
زغال هاي خاموش را کنار زغال هاي روشن ميگذارند تا روشن شود چون همنشيني اثر دارد ما هم مثل همان زغال هاي خاموشيم اگر کنار افرادي بنشينيم که روشنند که گرما و حرارتي دارند... ما هم به طبع آن ها نور و حرارت و گرما پيدا ميکنيم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
و آموزنده 🥀زیبایی درونی روزی شاگردان نزدحکيم رفتند و پرسيدند: استاد ، زيبايی انسان درچيست؟ حکيم2کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت: به اين 2 کاسه نگاه کنيد،اولی از طلا درست شده و درونش زهر است و دومی کاسه ای گليست ودرونش آب گواراست، شما کدام راميخوريد؟ شاگردان جواب دادند: کاسه گلی را. حکيم گفت: آدمی هم همچون اين کاسه است،آنچه که آدمی را زيبا ميکند درونش واخلاقش است. ✍🏻درکنارصورتمان بايدسيرتمان را زيبا کنيم!! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡اگر قرار باشه بین چهار تابلوی داخل تصویر یکی را برگزینید، انتخاب شما کدام است؟ 🔹تست روانشناسی بالا را ببینید و بگویید چقدر شخصیت شما با نتیجه تست همخوانی داشت. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚داستان تاریخچه ی بیلاخ ﺩﺭﺯﻣﺎﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﯽ ﺭﺣﻢ ﺗﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﯿﻼﺧﻮﺧﺎﻥ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺸﺖ ﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻗﻄﻊﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﺍﺭﺍﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﻟﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺑﺎﻣﺸﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥﺳﺮﺩﺍﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﻮﻣﭙﻪ ﺩﯾﻮﺙ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺿﺪ ﺍﻭ ﻗﯿﺎﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻃﯽ ﻧﺒﺮﺩﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﺑﻼﺧﺮﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ 4 ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ, ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ 4 ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖﺭﺍﺳﺘﺶ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺘﺶ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﻭﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﯾﺎﺭﺍﻧﺶ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﺠﻬﯿﺰ ﻗﻮﺍﯼ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﯿﻼﺧﻮ ﺧﺎﻥﺭﻓﺖ, ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺍﻭﺭﺩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺁﻥﻣﻨﻄﻘﻪ ﻧﺸﺴﺖ . ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺍﺯ ﭘﺎ ﻧﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺍﻭ 4 ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺷﺼﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺍﯾﻦﺭﺳﻢ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻧﺎﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﮐﻢﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﺑﻪ ﺑﻼﺩ ﮐﻔﺮ ﻧﯿﺰ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﯿﻼﺥ ﺑﻪ ﺑﯿﻼﯾﮏ ﻭﺳﭙﺲ ﻻﯾﮏ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮔﺮﺩﯾﺪ . ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﺟﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖﺧﺐ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﻐﻮﻻﻥ ﺗﺎ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺗﺎﺏ ﺗﺤﻤﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﮐت ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ, ﺍﺯﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ ﻣﻐﻮﻝ ﺑﯽ ﻻﺥ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺪ ﮐه اﯾﻦ ﺭﺳﻢﮐﻢ ﮐﻢ ﺷﮑﻞ ﺑﺪﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﻓت ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 پند ابلیس بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   امام صادق (علیه السلام) براى حفص‌ بن غیاث حکایت فرمودند که روزى ابلیس بر حضرت یحیى (علیه السلام) ظاهر شد، در حالى‌ که ریسمان‌ هاى فراوانى به گردنش آویخته بود. حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید این ریسمان‌ ها چیست؟ ابلیس گفت اینها شهوات و خواسته‌ هاى نفسانى بنى‌ آدم است که با آنها گرفتارشان مى‌ کنم. حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید آیا چیزى از ریسمان‌ ها هم براى من هست؟ ابلیس گفت بعضى اوقات پرخورى کرده‌ اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده‌ ام. حضرت یحیى (علیه السلام) فرمود به خدا قسم، از این به بعد هیچ‌ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد. ابلیس گفت به ‌خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى‌ کنم. امام صادق (علیه السلام) در پایان این ماجرا فرمود حفص، به خدا قسم، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ‌ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند. 📚 منبع: صراط سلوک، حسن حسن زاده آملی، صفحه  ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 بیست سال معصیت            بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم       جوانی در بنی اسرائیل زندگی می کرد و به عبادت حق تعالی مشغول بود روزها را به روزه و شبها را بنماز و طاعت، تا بیست سال کارش همین بود تا که یک روز فریب خورده و کم کم از خدا کناره گرفت و عبادتها را تبدیل به معصیت و گناه کرد و از جمله گنه کاران قرار گرفت و در این کار بیست سال باقی ماند یک روز آمد جلو آئینه خود را ببیند، نگاه کرد دید موهایش سفید شده از معصیتهای خود بدش آمد واز کرده های خود سخت پشیمان گردید. گفت خدایا بیست سال عبادت و بیست سال معصیت کردم اگر برگردم بسوی تو آیا قبولم می کنی. صدائی شنید که می فرماید: «اجبتنا فاحببناک ترکتنا فترکناک و عصیتنا فامهلناک و ان رجعت الینا قبلنا». تا آن وقتی که ما را دوست داشتی پس ما هم تو را دوست داشتیم. ترک ما کردی پس ما هم تو را ترک کردیم، معصیت ما را کردی ترا مهلت دادیم. پس اگر برگردی بجانب ما، تو را قبول می کنیم. پس توبه نمود و یکی از عبّاد قرار گرفت. از این مرحمتها از خدا نسبت به همه گنه کاران بوده و هست.  بازآ بازآ هرآنچه هستی بازآی  گر کافر و گبر و بت پرستی بازآی  این درگه ما درگه نامیدی نیست  صدبار اگر توبه شکستی بازآی    در کتاب ثمراة الحیوة جلد سوم صفحه 377    ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴عمر واقعى آن است كه در تحصيل دانش بگذرد بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم وقتى اسكندر جهت فتح ممالك به شهرى رسيد كه در آب و هوا و نعمت و صفا نظير آن را نديده بود فرمان داد تا در آن حوالى سراپرده بر پا نمايند. ناگاه به قبرستانى رسيدند ديد بر قبر يكى نوشته شده او يكسال عمر كرده و بر ديگرى نوشته سه سال و بر ديگرى پنج سال و خلاصه هيچيك را عمر از پانزده سال و بيست سال بيش نبود در حيرت شد كه چگونه در چنين آب و هواى خوب عمر اندك باشد. فرستاد جمعى از اعيان شهر را حاضر كردند و همه را معمّر و كهنسال يافت، از معماى عمر كم قبرها پرسيد گفتند: اموات ما نيز مانند ما عمر زياد كرده اند ولى روش ما اين است كه از ايام زندگى خود آنچه براى تحصيل علم و دانش و تكميل نفس گذرانديم از عمر خود شماريم و بقيه را باطل و بيهوده دانيم پس هر كه از ما درگذرد آن مقدار زمان را حساب كنند و بر روى قبر او نويسند كه با علم و دانش بوده است. اسكندر را اين سخن و عادت بسيار پسنديده آمد وآنها را تحسين كرد. منبع: داستانهایی از فضیلت علم علی میرخلف زاده ص45 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜 معجزه های ﺧﺪﺍ همیشه وجود دارد ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ڪہ ✨ ﺑﺮ ﺳﺮﺁﻓﺮﯾﺪﮔﺎﻧـﺶ ﺩﺳﺖ ﻧﻮﺍﺯﺵ میڪشد 💜 ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪツ ﺭﺍ ﺑﺮﻟﺒﺸﺎﻥ می‌ نشاﻧﺪ در پایان این شـب زیبا ✨ شما را به خــ♡ـدا میسپارم 💜 شبتـون پر از یاد خدا 💜 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘صبح، همان روزنه ی      ⚘امیدی هست ڪه        ⚘بعد از سیاهی شب        ⚘لبخند را بر لب میآورد       ⚘بـرایـت لبخـنـدهـایـی   ⚘پراز امـید آرزو میکنم 🥰 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 از هول حلیم افتاد تو دیگ گویند در روزگاران قدیم مردی فربه زندگی می کرد که علاقه زیادی به خوردن داشت که بیشتر وقتش صرف خوردن و آشامیدن می شد. یک روز مرد که به بازار رفته بود به خانه برگشت همسرش از او پرسید مرد چه شده امروز زود به خانه آمده ای مرد گفت شنیده ام که امروز همسایه حلیم می پزد آمده ام که حلیم بخورم .   وقتی که بوی حلیم همسایه به مشامش رسید سریع به خانه همسایه رفت ولی از بس که عجله کرده بود فراموش کرد که دیگی همراه خود بیاورد تا با خود حلیم ببرد ولی چون ظرفی نداشت رفت بالای دیگ و با قاشق شروع به خوردن کرد ولی وقتی دید فایده ندارد و چون بسیار هول کرده بود که مبادا نتواند به اندازه کافی حلیم بخورد با دو دست سرگرم خوردن شد و چنان بر سر دیگ خم شده بود که به ناگاه درون دیگ افتاد و مردمان با خنده و با صدای بلند گفتند بیچاره این مرد از هول حلیم افتاد توی دیگ…    ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 سرودی که همه را به وجد آورد! 🔹حتما در پویش شرکت کنید. اگر در گروه سرودی هستید یک اثر انقلابی رو بازخوانی کنید و برای ما بفرستید. اگر هم اجرای سرودهای انقلابی رو در فضای مجازی دیدید برای عزیزانتون به اشتراک بزارید تا اون‌ها هم لذت ببرند. ➥ @sepah_paasdaran
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚داستانی فوق العاده زیبا زنی زیبا که صاحب فرزند نمیشد پیش پیامبر میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند ، وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم. زن میگوید خدا رحیم است و میرود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است. زن این بار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر زن را با کودکی در آغوش می بیند. با تعجب از خدا میپرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزند خلق شده بود. ! وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهد داشت، او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر می کند... از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد. پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن. هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست ! زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‍ 🔴 چگونه انسان را از گناه دور می کند؟ می فرماید : وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ؛ [سورۂ عنکبوت، آیه ۴۵] و نماز را برپا دار، که نماز انسان را از زشتی‌ها و گناه باز می‌دارد. این که ما توقع داشته باشیم که وقتی نماز می‌خوانیم، این نماز به صورت خودکار یک سپری در برابر بدی‌ها بشود، این توقع بی جایی است. نماز نهی می کند نه منع. نماز علت تامّه ترک گناه نیست، ولی این اقتضا را در ما ایجاد می‌کند که از گناه دور شویم. مرحوم علامه طباطبایی می‌فرماید: نماز این طور نیست که آدم را اجبار به کار خوب کند، و یا در حبس ببرد که گناه نکنیم، دست و پای آدم را نمی بندد که حتما گناه نکن، بلکه وجدان انسان را بیدار می‌کند. یعنی مدام به آدم تلنگر میزند؛ می‌گوید: تو که نماز می‌خوانی، حیف است مرتکب این کار زشت شوی. تو که نماز می‌خوانی، مراقب باش! مراقب زیانت باش، مراقب چشمت باش، مراقب باش روحت با گناه آلوده نشود. 📚 زیبایی های نماز ؛ استاد فرحزاد ؛ خلاصه ای از صفحه 187 و 188. 🌱 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴برنامه‌های شیطان شیخ جعفر ناصری: گاهی مومنین یک ارتباطی پیدا می‌کنند که برای ایمانشان مفید است. یک برنامه‌هایی و یک نظمی را شروع می‌کنند و یک خط معنوی را دنبال می‌کنند که برای زندگی دنیای و آخرتی آن‌ها مفید است. از آن طرف شیاطین گروهی دارند که فقط آدم دزد هستند. ولی نه آدم به این معنی بلکه آدم به معنی اینکه در وجود انسان حیات مثل یک آدم است. قلب مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. تشبیهات روائی زیادی هم در این زمینه داریم (رک: الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص267 و التوحید (للصدوق)؛ ص366) که حیات دل یا باطن انسان مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. شیاطین آن آدم را می‌دزدند؛ یعنی حیات را می‌دزدند. بیخ گوش شما می‌آید و می‌گوید که: نه! مثل اینکه فایده ندارد. برو شما! این کار را رها کن یا می‌گوید: ای بابا! شما از این مسائل چه خیری دیدی؟! بیا برو. کجا برو؟! شیطان راهی هم نمی‌تواند ارائه کند ولی دوست دارد که مؤمنین انسجام فکری نداشته باشند و هر چه آن‌ها را به حیات ابدی و خدا نزدیک می‌کند را از بین ببرد. این گروه در شیاطین آدم دزد هستند. می‌خواهند انسجام‌های فکری را از ایشان بگیرند و راه‌های رشد را برایشان می‌بندند ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
👶 بچه‌ها شنونده‌های خوبی نیستند! اما مقلّدهای خیلی خوبی هستند! 🔸 داد بزنید 👈 داد می‌زنن 🔸 لج کنید 👈 لج می‌کنن 🔸 سلام کنید 👈 سلام می‌کنن 🔸 احترام بذارید 👈 احترام می‌ذارن 🔹 تغییر رو از خودمون شروع کنیم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚افکار ناخواسته شاگردی نزد استادش رفت و گفت که ذهنش دائما مشغول است و از دست این افکار خلاصی ندارد. استاد در جواب گفت: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی!! شاگرد گفت : من اصلا مشکلی ندارم و به این موضوع فکر نکرده‌ام. استاد گفت: خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی. به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می‌کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می‌آید. فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می‌دهد. استاد گفت : وقتی تلاش می‌کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می‌آید. بنابراین به جای اجتناب از چیزهای‌ ناخواسته سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی. آنگاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی‌کنند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❤️دلنوشته_مهدوی ✍ از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته،برگشته،فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛شما یک عباس می‌خواهید که دلتان نه به قوّت بازویش،که به استحکام دلش گرم باشد. ✨ یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد،عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش،به یاریش،به جان نثاریش.که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک! ✨ عباسی که با وجودش،به سیصد و اندی نفر که هیچ،به سیصد و اندی هزار نفر هم بی‌نیاز باشید.که وقتی به صورتش،به قد و قامتش،به دستِ ادبِ روی سینه‌اش می‌نگرید؛لبخند بزنید حتی در میان معرکه‌ی مصیبت و اندوه. 🔻شما کسی را خواهانید که همچون عباس،علمدارتان باشد.سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد.قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد.کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد.از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد.ساقیِ جان‌ و دلِ تشنه و منتظرتان شود. ✨شما منتظر عباس‌ها هستید و ما در تقلای عباس شدن... 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel