eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.7هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
📚🌹نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت علی اکبر (ع) یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری مصادف است با سالروز ولادت حضرت علی اکبر (ع) فرزند بزرگ امام حسین (ع) که در مدینه دیده به جهان گشود. این روز مبارک در تقویم جمهوری اسلامی به نام روز جوان ثبت شده است. همین عنوان بهانه ای شد تا گوشه هایی از زندگی آن بزرگوار را در این مطلب درج کنیم. به گزارش جی پلاس، مادر بزرگوار وی لیلا دختر ابی مره است. لیلا برای امام حسین (ع) پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا (ص)، رویش روی رسول (ص)، گفتگویش گفتگوی رسول خدا (ص)، هر کسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید "هرگاه مشتاق دیدار پیامبر (ص) می شدیم به چهره او می نگریستیم"؛ به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین (ع) چهره به آسمان گرفت و گفت " اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقا و خلقا و منطقا و کنا اذا اشتقنا الی رؤیه نبیک نظرنا الیه... ". حضرت علی اکبر در کربلا حدود ۲۵ سال داشت. برخی راویان سن وی را ۱۸ سال و ۲۰ سال هم گفته اند. او اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی او، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد. سخنان و فداکاریهای وی نیز به خوبی مؤید این مطلب است. وقتی امام حسین (ع) از منزلگاه «قصر بنی مقاتل» گذشت، روی اسب چشمان او را خوابی ربود و پس از بیداری «انا لله و انا الیه راجعون» گفت و سه بار این جمله و حمد الهی را تکرار کرد. حضرت علی اکبر وقتی سبب این حمد را پرسید، حضرت فرمود: در خواب دیدم سواری می گوید این کاروان به سوی مرگ می رود. پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟ فرمود: چرا. حضرت علی اکبر گفت: «فاننا اذن لا نبالی ان نموت محقین» پس باکی از مرگ در راه حق نداریم! روز عاشورا پس از شهادت یاران امام، اولین کسی که اجازه میدان طلبید تا جان را فدای دین کند، او بود. اگر چه به میدان رفتن او بر اهل بیت (ع) و بر امام (ع) بسیار سخت بود، ولی از ایثار و روحیه جانبازی او جز این انتظار نبود. وقتی به میدان می رفت، امام حسین (ع) در سخنانی سوزناک به آستان الهی، آن قوم ناجوانمرد را که دعوت کردند ولی تیغ به رویشان کشیدند، نفرین کرد. علی اکبر چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن داشت. پس از شهادت، امام حسین (ع) صورت بر چهره خونین حضرت علی اکبر نهاد و دشمن را باز هم نفرین کرد. حضرت علی اکبر (ع) الگوی جوانان الف - ویژگی های اخلاقی حضرت علی اکبر علیه السلام علی در جوانی با ویژگیهای اخلاقی و رفتاری خود نگاه انبوه جوانان را به سوی خود جلب می کرد. آنچه در این فراز از داستان او گفته می شود، نکته هایی است که بی تردید با مطالعه و رد شدن تأثیری بسزا نخواهد داشت، از این رو، باید از سر صبر و تأمل بیشتر مطالعه و مرور کنیم و به خاطر بسپاریم. علی صفات جد خود را می دانست، از این رو، هماره در آینه اخلاق و رفتار او نظر می کرد و خود را بدان صفات می آراست. به هنگام جوانی در میان جمع و با دوستان خود، گشاده رو و شادمان بود؛ ولی در تنهایی اهل تفکر و همراه با حزن بود. علاقه فراوانی به خلوت با خدای خود و پرداختن به راز و نیاز و گفتگو باخالق هستی داشت.  ادامه دارد... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
بهلول عاقل | داستان کوتاه
📚🌹نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت علی اکبر (ع) یازدهم شعبان سال ۳۳ هجری مصادف است با سالروز ولادت حضرت
‌ در زندگی آسان گیر، ملایم و خوش خو بود، نگاهش کوتاه می نمود و به روی کسی خیره نمی شد. بیشتر بر زمین چشم می دوخت و با بینوایان و فقرا که از نظر ظاهری در جامعه و نگاه دنیا طلبان احترام چشمگیری نداشتند. نشست و برخاست می کرد، با آنان همسفره می شد و با دست خود در دهانشان غذا می گذارد. اصالتهای فکری و استواریهای روحی، وی را چنان کرده بود که هیچ گاه و از هیچ حاکمی هراس نداشت. هرگز عیب جویی نمی کرد و از مداحی نابجا و شنیدن چاپلوسی افراد دوری می کرد. تمامی انسانها را بندگان خدا می دانست و از تحقیر آنان خودداری می ورزید. در طول عمر خویش به کسی دشنام نداد و ناسزا نگفت. از دروغ تنفر داشت و صداقت و راستگویی شیوه همیشه او بود. بخشنده بود و آنچه به دست می آورد، به دیگران بویژه نیازمندان انفاق می کرد. هرگاه کسی هدیه ای به او تقدیم می کرد،با گشاده رویی می پذیرفت. اگر فردی مهمانی داشت و او را دعوت می کرد، می پذیرفت. به عیادت بیماران می رفت، هر چند خانه بیمار دردور افتاده ترین نقطه شهر باشد. در تشییع پیکر مردگان حاضر می شد و هیچ یار از دست رفته ای را تنها نمی گذاشت. برای همسالان برادری مهربان و برای کودکان پدری پرمحبت بود و مسلمانان را مورد لطف و عطوفت خویش قرار می داد. امور دنیوی و اضطراب های مادی او را متزلزل نمی کرد. زندگی علی ساده و بی پیرایه بود و در آن از تجمل، اسراف و تبذیر اثری دیده نمی شد. آنان که اخلاقی نیکو و فضایلی شایسته داشتند، همیشه مورد تکریم و احترام وی بودند و خویشاوندان از صله او بهره مند می شدند. از صبری عظیم برخوردار بود و از هیچ کس توقع و انتظاری نداشت. در میدان رزم سلحشوری شجاع، نیرومند و پرتوان بود و انبوه دشمن هرگز او را بیمناک نمی کرد. در اجرای عدالت و دفاع از حق،قاطع و استوار بود. به یاری محرومان و مظلومان می شتافت و در برابر ظالمان می ایستاد تا حق را به صاحبش برنمی گردانید، آرام نمی گرفت. به دانش اندوزی و فراگیری معارف اهمیت زیادی می داد و همواره پیروان خود را از جهالت و بی خبری باز می داشت. به پاکیزگی و آراستگی علاقه ای وافر داشت و این صفت از دوران کودکی در او دیده می شد. از این رو هماره بر تمیزی لباس و بدن اهتمام می ورزید. بسیار فروتن بود و از تکبر نفرت داشت و بیشتر اهل جهنم را گردن فرازان و سرکشان می دانست. نه تنها بر انسانها بلکه بر حیوانات نیز شفقت داشت و با مهربانی و ملایمت و انصاف با آنان رفتار می کرد. وی علی اکبر پور والای امام حسین(ع) است. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕳چاه عجیب و ترسناک برهوت ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐ شب بهانه قشنگی‌ست برای سکوت 🌺 طبیعت هم ساکت است ⭐️ و به صدای خدا گوش می‌دهد 🌺 سکوت کنیم تـا صدای خدا را بشنویم 🌙 شبت معطر به عطر گل و در پناه خدا ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
❤️✨❤️ خونه هاتون پر بركت شادی توی دلهاتون آرامش توی قلبهاتون دلتون پر امید وجودتون سلامت رابطه هاتون پر از عشق😍❤️ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚شاید در بهشت بشناسمت! این جمله سرفصل یک داستان بسیار زیبا و پندآموز است که در یک برنامه‌ی تلوزیونی مطرح شد. مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
به پایان سال نزدیک می شویم... انتهای کوچه اسفند بیایید برای هم دعا کنیم دعا کنیم برای جاودانگی مهر مادر💔... همیشه سبز ماندن نگاه خسته ی پدر... سلامتی همسر و خواهر و برادر و فرزند برای دل دوستانمان دعای روشنی کنیم... دعا کنیم برای قلب مهربان همسایه... دعا کنیم برای تمام بیمارانی که چشم به خدای الشافی دوخته اند. دعا کنیم برای تمام آنانی که سفره خالیشان را به حرمت مهربانی خدایشان شکر میگویند! دعا کنیم برای دل کودکانی که جای خالی پدر گوشه سفره هفت سینشان به چشم میخورد اما لبخند میزنند برای دل مادر و به پاس شکر خدایشان. دعا کنیم هیچ پدر و مادری در این شب عید شرمنده نگاه اشک آلود فرزندش نشود و دعا کنیم برای تمام کسانی که این روزها زیر بار جنگ و بی عدالتی ها هنوز لبخند میزنند به امید لطف خدایشان و بعد... دعا کنیم برای دلمان تا همیشه آبی بماند و لبریز از عشق به دیگران! یادمان نرود دنیا در گذر است جایی برای شستشوی دلمان از تمام غصه ها و کدروت ها پیدا کنیم... گاهی چه زود دیر میشود... امیدوارم نوروزی که پیش رو دارید.... آغاز روزهایی باشد که آرزو دارید🙏 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡ده ویروس کلامی‌ که موجب تخریب ارتباط می‌شود ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم   نقل است روزی علی اكبر (ع) به نزد والی مدینه رفته  و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی. سئوال نمود نام برادرت؟ فرمود: علی. آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، «ما یُریدُ اَبُوك؟» پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد. این پیغام را علی اكبر (ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد. ایشان فرمود: والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به  من عنایت كند نام همه آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز فاطمه می گذارم.  درباره شخصیت علی اكبر (ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (1) در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود: «یا قوم، هولاءِ  قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله...» ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم. منابع: 1- منتهی الامال ، ج 1 اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‌ 📚حکایت 🌺 به مناسبت ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام 🌺 می گوید : روزی علیه السلام در مسجد نشسته بودند و من به حضرت نگاه می کردم . در همین حال ، فرزندش علیه السلام نزد ایشان آمد و از پدر انگور خواست در حالی که فصل انگور نبود . ناگهان دیدم سیدالشهداء علیه السلام با دست به دیوار پشت سرشان ضربه ای زدند و از آن دیوار انگور و موز تازه بیرون آمد و از آن انگور به علی اکبر علیه السلام خوراندند . سپس فرمودند : « ما عندالله لأولیائه اکثر . آنچه نزد خداست ، برای اولیائش فراوان تر است » 🗂منبع : مدینة المعاجز ، ج ۳ ، ص ۴۵۲ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرو رفت از شدت درد فریادی زد سوزن را چند متر دور تر پرت کرد. مردی حکیم که از آن مسیر عبور می کرد ماجرا را دید سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن آنگه که خارش خوری. این سوزن منبع در آمد توست این همه فایده حاصل کردی یک روز که از آن دردی برایت آمد آن را دور می اندازی! درس اخلاقی اینکه اگر از کسی یا وسیله ای رنجشی آمد بیاد آوریم خوبی های که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان وسیله یا درخت در طول ایام به ما رسیده, آن وقت تحمل ان رنجش آسان تر می شود... ❥↬ @bohlool_aghel ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
14.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞داستان زندگی حضرت علی اکبر(ع) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel