eitaa logo
بهلول عاقل | داستان کوتاه
38.2هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
6.8هزار ویدیو
70 فایل
📚حڪایات شیرین بهلول عاقل و داستانهاے آموزنده 😊 . . .کپی بنرهای کانال شرعا حرام است . . تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹 همراهی شما باعث افتخار ماست ♥️😍
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام هر روز غنچه به باغبان سلام هرروز پنجره به آفتاب تبسم کوچهٔ بیدار مانده تا سحر بر اولین شعاع زیبای روزتاب 🌸سلام صبحتون پرشور و نشاط 🌸امروزتون پر از یهویی‌های پرمهر و شاد ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🔴 داستان «اسکناس مچاله شده» یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک صد دلاری را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ دست همه حاضرین بالا رفت. سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگاه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟ و باز هم دست های حاضرین بالا رفت. این بار مرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید. و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 📚بی‌خیال غصه‌ی چی را می‌خوری که چرا رفاه و ثروت بیشتری نداری؟این غصه خوردنت فایده‌ای هم دارد؟با همینی که داری دلخوش باش،آرام و صبور و پر تلاش که باشی،به بیشترش هم می‌رسی. غصه می‌خوری که چرا مشکلات و گرفتاری‌ها سمت تو هجوم آورده‌اند؟ صبور باش و در همه حال به این فکر کن که اوضاع آنقدرها هم بد نیست،که می‌شد بدتر از این هم باشد غصه می‌خوری که چرا آدم‌هایی که رویشان حساب می‌کردی،به اعتماد و احساست پشت پا زدند؟قحطی آدم است مگر؟صبور باش! آدم‌های بهتری را ملاقات خواهی‌کرد،دنیا پر است از آدم‌های خوبی که هنوز با آن‌ها ملاقات نکرده‌ای... بی‌خیال باش جانم،دنیا که با غصه خوردن من و تو تغییر نمی‌کند چرخ گردون دارد بدون توقف می‌گردد، بالا دارد،پایین دارد،روزهای بد دارد و روزهای خوب، درست می‌شود همه چیز به مرور، غصه‌اش را نخور... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
وقتی که از پیری سخن می گویی و به جای احساس جوانی کردن به گذر زمان تمرکز می کنی آیا میدانی که در حال خلق سلولهای معیوب در بدنت هستی؟ افکار و احساسات شما کارخانه تولید سلولهای بدن شما هستند و شما بخاطر نوع ارتعاشات خویش سلولهای بیماری یا سلامتی را جذب می کنید. بنابراین سعی کنید از بیماری سخن نگویید افکاری مثبت در جهت سلامتی را در خود پرورش دهید و با شادی بگویید که من هر روز شاداب و سالمتر میشوم به بدن خود عشق بدهید عشق نیروی رشد دهنده سلامتی شماست. همه چیز در این دنیا بی نظیر طراحی گردیده است، باورش کنید تا اتفاقات شما را شگفت زده کند... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🟢اعمالت را نسوزان کارت بانکی‌ام رو به فروشنده دادم و با خیال راحت منتظر شدم تا کارت بکشه، ولی در کمال تعجب، دستگاه پیام داد: موجودی کافی نمی‌باشد! امکان نداشت، خودم می‌دونستم که اقلاً سه برابر مبلغی که خرید کردم، در کارتم پول دارم. از فروشنده خواستم که دوباره کارت بکشه و این بار پیام اومد: رمز نامعتبر است. این بار فروشنده با بی‌حوصلگی گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت کنید، پول نقد همراهتون هست؟ فکر کنم کارتتون رو پیش موبایلتون گذاشتین کلاً سوخته. در راه برگشت به خانه مرتب این جمله فروشنده در سرم صدا می‌کرد؛ پول نقد همراهتون هست؟ خدایا! ما در کارت اعمالمان کارهای بسیاری داریم که به امید آن‌ها هستیم مثلاً عبادت‌هایی که کردیم، دستگیری‌ها و انفاق‌هایی که انجام دادیم و.. نکند در روز حساب و کتاب بگویند موجودی کافی نیست و ما متعجبانه بگوییم: مگر می‌شود؟ این همه اعمالی که فکر می‌کردیم نیک هستند و انجام دادیم چه شد؟ و جواب بدهند: اعمالتان را در کنار چیزهایی قرار دادید که کلاً سوخت و از بین رفت! کنار «بخل»؛ کنار «حسد»؛ کنار «ریا»؛ کنار «بی‌اعتمادی به خدا»؛ کنار «دنیادوستی»؛ نکند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌ای؟ و ما کیسه‌هایمان تهی باشد و دستانمان خالی. خدایا! از تمام چیزهایی که باعث از بین رفتن اعمال نیکمان می‌شود، به تو پناه می‌بریم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
🍒مادامی که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است؛ همه... قطعه ای از بهشت مادامی که گیلاس با بند باریکش به درخت متصل است؛ همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند. باد، باعث طراوتش میشود، آب، باعث رشدش میشود، و آفتاب، به او پختگی و کمال میبخشد. اما … به محض پاره شدن آن بند؛ و جدا شدن از درخت، آب، باعث گندیدگی؛ باد باعث پلاسیدگی؛ و آفتاب باعث پوسیدگی و ازبین رفتن طراوتش میشود! بنده بودن یعنی همین، یعنی بند به خدا بودن، که اگر این بند پاره شد، دیگر همه عوامل در فساد ما مؤثر خواهند بود. پول، قدرت، شهرت، زیبایی…. تا بند به خداییم برای رشد ما، مفید و بسیار هم خوب است اما به محض جدا شدن بند بندگی، همه آن عوامل باعث تباهی و فساد ما می شود. "اتصالتان با خدای بزرگ مستدام باد" ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
📚 بزرگي گويد: مرا همسايه اي بود گناهكار و فاسق و فاسد و نابكار. هنگامي كه در سفر بودم از دنيا بيرون شد.چون من به خانه رسيدم، سه روز بود تا از دار دنيا رحلت كرده بود . با خود گفتم كه اكنون كه از نماز و تشييع جنازه اش محروم ماندم و ازبراي حق همسايگي، ساعتي بر سر تربت او روم. چون بر سر تربت وي رفتم، دو سه سوره از قرآن بخواندم. پس از آن، خوابي بر من در آمد. آن جوان را ديدم در خواب كه به نشاط تمام همي خراميدي، تاجي مرصع بر سر نهاده و حله سبز اندربر. با او گفتم: ملك تعالي با تو چه كرد؟گفت: مرا در كنف كرم خويش فرود آورد. گفتم به چه معاملت؟ گفت: مرا معاملتي نبود كه از سبب رحمت بودي و لكن مرا چون در گور نهادند و اقارب و خويشان بر گور من نشسته بودند، فرشتگان عذاب در آمدند با گرزهاي آتشين تا مرا عذاب كنند. ازيك ساعت ديگر او را مهلت دهيد و عذاب مكنيد تا پيوستگان از او جدا شوند. چون ساعتي بر آمد و پيوستگان به خانه رفتند،مادرم بر سر تربت من بنشست. آن فرشتگان باز آمدند به صولتي تمام تا مرا عذاب كنند .خطاب آمد كه: ساعتي ديگر صبر كنيد تا مادرش به خانه شود.ايشان منتظر بايستند. شب در آمد و مادرم همچنان نشسته بود. فرشتگان گفتند: ملكا! پير زن از سر تربت باز نمي گردد، چه فرمايي؟ خطاب آمد كه: اگر او باز نگردد، شما باز گرديد، زيرا كه به كرم ما لايق نباشد كه به عقوبت بشتابيم و فرزند را درپيش مادر عذاب كنيم. ما در اين ساعت درضعيفي آن پير زن نگريم و اين فرزند او را بدو بخشيم. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel
  مرد خسیسی، خربزه‌ای خرید تا به خانه برای زنِ خود بِبَرد. در راه به وسوسه افتاد که قدری از آن بخورد، ولی شرم داشت که دست خالی به خانه رود ... عاقبت فریب نَفس، بر وی چیره شد و با خود گفت، قاچی از خربزه را به رسم خانزاده‌ها می‌خورم و باقی را در راه می‌گذارم، تا عابران گمان کنند که خانی از اینجا گذشته است و چنین کرد ... البته به این اندک، آتش آزِ او فرو ننشست و گفت گوشت خربزه را نیز می‌خورم تا گویند خان را چاکرانی نیز در مُلازِمت بوده است و باقی خربزه را چاکران خورده‌اند ... سپس آهنگ خوردن پوست آن را کرد و گفت : این نیز می‌خورم تا گویند خان اسبی نیز داشته است ... و در آخر تُخم خربزه و هر آن چیز که مانده بود را یکجا بلعید و گفت : " اکنون نَه خانی آمده و نَه خانی رفت است! " استاد علی اکبر دهخدا امثال و حکم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ @bohlool_aghel